تبعات خطرناک تب گلد کوئیستی در تالار بورس
اخبار بازار؛ مهران ابراهیمیان – اکنون در فضای بازار سرمایه عمدتا سه گروه موافق و مخالف و موافق مشروط در حال پاسخگویی و تحمیل نظرات خود به یکدیگرند. موافقان وضع موجود عمدتا فعالان بازار و دولتی ها هستند و از رییس جمهور تا رییس کل بانک مرکزی و فعالان حرفه ای بازار بر این باورند که هدایت نقدینگی به بازار سرمایه اقدامی درست و عاملی برای مقابله با هجوم نقدینگی به سایر بازارها است و ان را عاملی ضد تورمی وتوسعه گرا می دانند. آنها بر این باورندکه بورس هم اکنون ودر شرایط حاکم بر اقتصاد کلان ایران نقش محافظ Protector و به عنوان جاذب نقدینگی سرگردان جامعه عمل می کند و دولتی ها این موج جدید نقدینگی به بازار سرمایه را یک دستاورد برای تولید شرکت ها و مدیریت خود می داند تا جایی که آقای روحانی خطاب به منتقدان وضع موجود بورس چندی گفت:« بورس ما درخشید ودر حال بزرگ شدن هست. بورس ما خوب شده است، نمی دانم چرا عده ای عصبانی هستند؟ می گویند چرا بورس همه کشورها به هم ریخته و بورس ما خوب شده است.شما اگر ناراحت هستید راهش پنبه است. پنبه را در گوشتان فرو کنید تا حرف های خوب را نشونید.» همچنین کارشناسان خوش بین در این باره نیز معتقدند که بورس به این زودی ها فرو نمی ریزد و این روند تا پایان دولت اقای روحانی ادامه خواهد یافت .
در مقابل مخالفان این موج جدید که از ابتدای سال جاری مردم را به بازار سرمایه کشانده را ناشی از حبابی بودن این بازارمی دانند و معتقدند بازار خود را تعدیل خواهد کرد ، دسته سومی هم هستند که این فضا را مشروط می پسندند و آن را فرصتی می دانند که دولت می تواند ازآن استفاده کرده و ضمن تامین کسری بودجه از مسیر کم هزینه تر، سرمایه ها را با واگذاری به موقع شرکت هایش به بخش مولد هدایت کنند. آنها سخت بر این باورند که نقدینگی وارد شده به بورس باید به سمت تولید اشتغال، رونق و جهش تولید منتهی شود وعنان نقدینگی به دست اصول بنیادی بازار قرار گیرد نه جو روانی و هجوم مردمی که از بورس چیزی نمی دانند و در قالب تبی شبیه گلد کوئیست حتی نوجوانان و کودکان هم خواستار ورود به بازار بورس هستند!
البته در این میان سازمان بورس در این روزها به شدت در حال ساختن این تصویر از بورس است که : « اگر کسی سرمایه گذاری می کند، مسئولیت سود و زیانش را باید بر عهده بگیرد و خودش کلید پرداخت پول و خرید سهام را زده و کسی اجبارش نکرده است.»
نگارنده با احترام به نظرات سه دسته کنشگر فوق در بازار سرمایه و وظایف روابط عمومی و سازمان بورس معتقد است آنچه که در این بازار و فضای کنونی کمتر مورد توجه کارشناسان اقتصادی و برنامه ریزان قرار گرفته از منظر اقتصاد کلان و آثار و تبعات بازدهی بالای این بازار است.
بی توجهی به تبعات این روزهای خوش زمانی خواهد رسید که مجبور باشیم در آخر پاییز ، جوجه های خود را بشماریم و این تصمیمات چه تورمی از محل تقاضای جدید بر ما تحمیل خواهد کرد!
به خصوص زمانی که افراد تازه وارد طعم سودهای عجیب ۱۸.۴ درصدی در طول یک هفته را می چشند و بازدهی حدود ۸۰ درصد بورس را تنها در کمتر از ۴۵ روز به چشم خود می بینندو تعریف میکنند و دوستان و فرزندان خود را کددار بورسی می کنند.
برنامه ریزان نخست باید بدانند که این سود ها بر خلاف ادعای رییس جمهور محترم نه حاصل عملکرد مثبت شرکت ها، نه گشایش بازارهای بین المللی و نه رونق در اقتصاد داخلی است بلکه تنها هدایت سرمایه ها به طمع سود های بالا و سیستم فروش شبه گلد کوئیست گونه فروش سهام بوده است.
دوم آنکه : فی نفسه نمی توان با ورود نقدینگی به بازار سرمایه به عنوان شفاف ترین بازارهای ممکن در تمام کشورها ولذا در ایران هم مخالفت کردو بلکه باید استقبال کرد، اما بسیار باید به انگیزه ورود تازه واردها و انتظاراتشان توجه کنیم. اصلاح بازار امروز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت تلنگری است جدیدی از آنچه در ذهن سهامداران جدید می گذرد .
کافی است به اطراف خود بنگرید و ببینید که چندین نفر که تا کنون چیزی از سهام نمی دانسته و به دنبال ایجاد کدبورسی هستند. از دانش آموزی در روستا ، تا بازنشسته ای که در حبس و قرنطینه کرونایی و پای گوشی به شکلی تصاعدی وبه اصطلاح توسط یکی ازدوستان و اقوامش « پرزندت» شده است و بورس را با بازدهی هفتگی تا ۱۸ درصد شناخته است ؟
طنز تلخ قضیه آنجا است که تقریبا قاطبه این افراد معتقدند:«بورس خواهد ریخت و آنها به موقع بیرون خواهند رفت و برای خود اهداف درآمدی چند ده درصدی و ماه های تیر تا آذر را در نظر گرفته اند!
از این رو توجه سه دسته بالا ی کارشناس و فعالان در این بازار را علاوه بر آنچه مطرح شد به موارد زیر جلب می نمایم:
۱- اگر چه ریزش بورس با تصور ذهنی تازه واردها به نظر نگارنده در بورس واقع نخواهد شد و بسیار بعید است که شاخص کل دیگر پایین تر از ۷۰۰ هزار واحد را ببیند اما برنامه ریزان باید بدانند که در حوزه تقاضای های جدید ناشی از هجوم به این بازار اثار منفی ای وجود دارد که کمتر مایل به دیدن آنها هستیم. بازدهی روزانه بعضا ۳تا ۴ درصد و هفته ای ۱۸ درصد و یا حتی ماهانه ۳۰ درصد تقریبا غیر ممکن است و لذا کاهش بازدهی به معنای ناامیدی از این بازار و خروج و ریزش بزرگ است هرچند که این خروج به معنای ورشکست شدن بازار نیست.
بازارهای موازی بورس مانند ارز و سکه و مسکن و خودرو معمولا به دلیل این که بیشتر نقش کالاهای جانشین را ایفا می کنند رفتارهایی شبیه ریختن محلول از یک دریچه و یا لوله یک ظرف مرتبه را بروز می دهند که خواه ناخواه با کمی فاصله سطح محلول در تمام بازارهای موازی یکسان خواهد شد.
به عبارت دیگر استقبال از شاخص های جدید و سود های هفتگی ۱۸ درصدی بورس در ایام رکود و کرونا و تحریم و کسری بودجه بر خلاف نظر اقای روحانی به معنای راه کار جدید در ایجاد تورم و تحریک تقاضا است و نشانه های ان را می توان در بازار طلا از هم اکنون دید. زیرا بسیاری از سرمایه گذاران بر این باورند که باید تا مدتی سود کرد و بعد از آن اصل سرمایه را بیرون بکشند. به عبارت دیگر ریسک بازار را بالا می دانندو لذا در دو سه ماه آینده تقاضا ی به تعویق افتاده حتما سایر بازار ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
۲- حتی اگر این ریزش محقق نشده و بخشی ازنقدینگی گسیل شده بخار نشود ، و یا تورم را از مسیر بازارهای موازی محقق نکند بدون شک و به طور طبیعی با افزایش درآمد سهامداران و تازه واردان تقاضا های جدیدی رخ می دهد که ان هم از محل تقاضای بالا در بازارهای دیگر عامل محرکی برای تورم خواهد شد. به عنوان نمونه پراید ۸۵ میلیونی و تیبا ۱۰۰ میلیونی می تواند نشانه ای از این تقاضاهای جدید تلقی شود.
با این اوصاف برنامه ریزان باید از زمانی بترسند که بازدهی این روزها که ناشی از تقاضای زیاد در بازار سرمایه و افزایش ارزش سهام ها ناشی از « کمیابی کاذب» و ذهنی است، با عرضه های زیاد دولتی کم شود و این تب گلد کوئیستی در اذهان سرمایه گذار نهادینه شده و خدای ناکرده برای کسب این سودها به بازار های سکه، ارز و طلا بروند!
مراقب چیزهایی باشیم که گاهی عامدانه نمی خواهیم آنها را ببینیم. نمی توان تنها به این دلخوش باشیم که فعلا نقدینگی به سوی بازار بورس آمده و فشار از بازارهای دیگر برداشته شده است. ارزش دلاری بورس به مراتب بیش از ارزش واقعی ان است و ادامه این روند با متلک گفتن مسئولان به منتقدان و راه کار پنبه ای نمی توان تبعات اتی آن را کنترل کرد و یا نمی توان با گفتن یک جمله که: «سهامداران خودشان مسئولیت انتخاب و ضرر و زیان را بپذیرند » از زیر بار تبعات سنگین آن شانه خالی کرد.
منبع: تحلیل بازار