طناب اعدام در انتظار متجاوز افغان
٢٢ اردیبهشت سال ٩٢ خانواده ای به پلیس مراجعه كردند و ماموران را در جریان ناپدید شدن دخترشان قرار دادند.
آنها به كارآگاهان گفتند: دختر ٣٠ ساله مان به نام مینا دو روز قبل از خانه خارج شد و دیگر اثری از او نیافتیم. برای همین تصمیم گرفتیم موضوع را با پلیس در میان گذاشتیم.
با اعلام این شكایت موضوع در دستور كار قرار گرفت و تلاش در این خصوص آغاز شد.
در حالیكه تجسس ها در این خصوص ادامه داشت، ماموران متوجه شدند كه این دختر با مردی افغانی به نام حسن در ارتباط است. ردیابی آخرین تماس های این دختر نشان می داد كه او آخرین بار با این مرد در تماس بوده و با او قرار ملاقات داشته است.
در ادامه تجسس ها كارآگاهان جنایی متوجه شدند كه این دختر با حسن در باغی در شمشك قرار ملاقات داشته است. برای همین ماموران به باغ مورد نظر رفتند و خودروی دختر جوان را در این باغ پیدا كردند.
در بررسی های بیشتر مشخص شد كه حسن نگهبان این باغ است برای همین او بلافاصله دستگیر شد. این مرد در بازجویی ها با اعتراف به قتل دختر جوان به ماموران گفت: مدتی بود با مینا آشنا شده بودم. روز حادثه او به این باغ امد و سر موضوعی با هم درگیر شدیم. بعد از آن با روسری او را خفه كردم. سپس جسدش را در داخل باغ دفن كردم.
با اعتراف این مرد پرونده وی پس از صدور كیفرخواست به شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شد و صبح 2 روز گذشته متهم در این شعبه محاكمه شد. در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص كردند.
متهم نیز با انكار قتل به هیات قضایی گفت: من مینا را نكشتم. او با من در ارتباط بود ولی دوستان زیادی داشت و معمولا از من می خواست كه با دوستانش به این باغ بیاید. روز حادثه هم من در باغ نبودم. ظهر وقتی آمدم ماشین مینا را دم در دیدم و بعد از آن با جسد او روبرو شدم كه خفه شده بود. من هم جسدش را دفن كردم. نمی دانم چه كسی او را كشته بود.
در پایان این جلسه نیز قضات دادگاه وارد شور شدند ومتهم را با توجه به مدارك موجود به قصاص محكوم كردند.