جرم بزرگ شاه و رسالت مهم امام (س)
علی میرباقری/ استاد دانشگاه: در نظام استبدادی ، هیچ قاعده و قانونی ، رفتار حاکم را کنترل نمیکند و حتی او میتواند با استفاده از قدرتِ نامحدود ، قانون را زیر پا گذارد یا آنرا در راستای منافع خود بهکار گیرد، اکثریت مردم هم برای حفظ مال و آبرو و جان خود و از سر ترس و وحشت ، از حکومت اطاعت می کنند، با این روند ، تودۀ مردم ، به عناصری ذلیل و خفیف تبدیل می شوند و براثر تبلیغات شدید، نه تنها مردم از شناخت حقوق خود غافل، بلکه با رشدخرافه گرایی ، از قافلۀ فرهنگ وتمدن عقب می مانند ؛ اسلام با چنین جامعه ای سرِ سازگاری ندارد ، بلکه اجتماعی که با اعتقادات دینی شکل میگیرد ، بر پایۀ عدالت و دوری از هرنوع ستمگری است. دعوت تمام پیامبران، حول دو محور خلاصه می شود: « اَنِ اعبُدُ ا… وَاجتَنِبوُا الطّاغوُت = بندگی خداکردن و دوری از ستمگران » ( قرآن ، سوره نحل ، آيه 36 ) ، در فرهنگ ملتها ، صدرنشینان نظام استبدادی ، با القابی همچون سلطان ، خسرو، قیصر، تزار ، شاه و… شناخته می شوند ، قرآن اگرچه اصطلاح استبداد را بهکار نگرفته اما به جای آن از مفاهیمی همچون «عُلُوّ » و جباریت استفاده شده است ، بهخصوص فرعون که لقب فرمانروایان مصر باستان وبه معنی صاحبخانه های بزرگ است ، در قرآن به عنوان سمبُل ستم واستبداد معرفی شده است. فرعون زمان موسی (ع) که 96 سال عمر و 66 سال پادشاهی کرد، قدرتمندترین فرعون مصر است ، او در 30 سالۀ دوم سلطنتش ، با یکتاپرستی مبارزه و بر اساس دین قدیم مصر خودرا «نیمهخدا» معرفی كرد؛ این اعتقاد در ردیف سنّت ایرانیان قرار می گیرد که شاه را «ظلّ ا… » مینامیدند، در دوران این فرعون ( 1300 سال قبل از میلاد)، حکومت او مقتدرترین دولت مصر به شمار می رود، از مرزها حفاظت کامل به عمل آمده و ثروت و آسایش و امنیت برای مردم فراهم بود، در چنین موقعیتی،که به فرمان خدا ، موسی (ع) علیه فرعون قیام میکند ، فرعونِ مستِ از ثروت و قدرت، امنیت و رفاه مادی کشور را به رخ او می کشد ، اما پاسخ موسی (ع) در این مورد ، بسیار تأمل برانگیز است :« تِلکَ نِعمَةٌ تَمَنُّها عَلَّیَ اَن عَبَدّتَ بَنی اِسرائیل = این چه نعمتی است که بر من منت می گذاری در حالیکه قوم بنی اسرائیل را به بندگی خود در آورده ای ؟ » ( قرآن ، سوره شعراء آيه21) عموماً حکومتهای جبار، برای تداوم خودکامگی، مردم را در حالت بیخبری قرار می دهند و با انواع تبلیغات، آنها راتحمیق و آزادی بیان را از ملت سلب کرده و همۀ راه های بیداری را بر آنها میبندند و با هرنوع روشنگری و آزاداندیشی مبارزه میکنند و با آمیختن دین با خرافات ، از رشد فکری مردم ممانعت به عمل میآورند تا زمینه اطاعت مردم از آنها فراهم باشد ، قرآن این مفهوم را در قالب «فَُاستَخَفَّ قَومَهُ وَ اَطاعوُه = قومش را سبک عقل کرد و به اطاعت واداشت » (سوره زخرف، آيه54) به نمایش در می آورد.این شیوه ای است که ستمگران در مقاطع مختلف تاریخ ، بهکار گرفته اند و امروز نمونه هایش را در گوشه و کنار دنیا با چشم خود مشاهده می کنیم.نگاهی ساده در آینۀ مبارزه امام خمینی (س) با شاه ،داستان نبرد موسی و فرعون ، برایمان منعکس میگردد، شاه با وعدۀ رفاه و آسایش و ورود به « دروازه های تمدن بزرگ » ، خود را «ظلّا…» و «خدایگان» لقب داده بود و در تصورش ملت ایران،بردۀ او محسوب می شد و در آن غوغای کبر و ستم ، این امامخمینی(س) است که فریاد می زند: « ما حرفمان این است که …مطبوعات آزادند ، قلم آزاد است ، بگذارید بنویسند مطالب را ، اگر دین دارید به دین عمل کنید، اگر چنانچه دین را ارتجاعی میدانید ، به قانون اساسی عمل کنید»
(25 / 2 / 1343 ). مهمترین هدف امام (س) در انقلاب اسلامی ، آزادی بیان است که در تمام سخنرانیها و پیامهای حکیمانه اش بر آن تأکید دارد « مملکت ما قیام کرده است واین قیام که همه موظفیم دنبالش برویم …[میگوید] آزادی حق بشر است ، من میخواهم آزاد باشم ،حرفم آزاد باشد » ( صحیفۀ نور ، جلد 2 ، ص 130 ) ، امام(س)، این راحق مسلم مردم می شناسد که خدا به آنان عطا کرده است «… مگر آزادی عطا شدنی است ؟! آزادی حق مردم است » (صحیفه نور ، ج 2 ، ص 67 ) در دیدگاه امام خمینی (س) ، آزادی جزو فطرت انسان و عطیۀ الهی است و بزرگترین جرم شاه ، سلب آزادی های اجتماعی و سیاسی مردم است. «این چه وضعی است که در ایران هست ؟! … آزادی مال مردم است ، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم ، اسلام آزادی داده ، قانون اساسی آزادی داده به مردم » ( صحیفۀ نور ، ج 3 ص 406 ). هرچندشاه وعدۀ پیشرفتهای فراوان اقتصادی و صنعتی میداد ، اما حتی اگر این ادعاها درست هم باشد ، چون استبداد شاهنشاهی ، همۀ آزادیهای مشروع را از ملت ایران سلب کرده و فساد و بیبندوباری را جایگزین آن كرده بود ، تمام سراب آن پیشرفت ها ، به اندازۀ پشیزی هم ارزش نداشت، شاه می خواست مردم،خفیف و مطیع او باشند و تمام شعور و خرد ملت ایران، در اسارت او قرار گیرد، اما وقتی موسای ایران از راه رسید وانفجار نورِ هدفِ مقدس او ، بنیان دیکتاتوری را از ایران ریشه کرد ، ملت ایران یکپارچه فریاد بر آورد: « استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی » و اینک با گذشت 37 سال از آن پیروزی عظیم، همۀ هدف ها معطوف به این کلام امام (س) است که : « دولت اسلامی، تمام منطق هارا با منطق جواب دهد » تا با چراغِ آزادی انسانی ،درسراسر مملکت نور حقیقت جلوه گر باشد.
179/