چرا تلویزیون عاشق برنامه زنده است؟
چرا برنامه زنده؟
معمولا برنامههای زنده با یک دکور مشخص، اتاق فکری معین و با یک موضوع ثابت و چالشی کار خود را شروع میکنند و همچنین جزو برنامههای ثابت و دنبالهدار هر رسانهای محسوب میشوند. برنامه زنده به جهت اینکه مخاطب به طور مستقیم با مجری و مهمان برنامه در ارتباط است، این اطمینان را دارد که تمام حرفهای مهمان برنامه را بیکموکاست دریافت میکند و این باعث میشود که او به برنامه اعتماد کند و با هیجان بیشتری هم آن را دنبال کند. پس شاید اولین لازمه یک برنامه زنده جنس حرفها و مهمان برنامه باشد به نحوی که تولیدی بودن آن شائبه حذف قسمتی از آن را به مخاطب خود منتقل نکند.
دلیل دیگر زنده بودن برنامه هم میتواند ضرورت ارتباط مجری برنامه با مخاطب در خانه باشد. مسابقههای تلویزیونی و برخی برنامههای تبلیغاتی از این دست برنامهها هستند. علاوه بر ضرورت این امر، برنامههای زنده یک فرق بزرگ دیگر هم با بقیه برنامهها دارند و آن داشتن یک مجری کاربلد است. مجری برنامه زنده باید بتواند به خوبی از عهده اجرا بربیاید. نباید تپق بزند و در صورت هر اتفاقی در استودیو بتواند آن را به خوبی مدیریت کند. برای همین معمولا مجری برنامه های زنده بیشتر از بقیه مجری ها بر خود، مهمان برنامه و فضای اطراف تسلط دارند. در تلویزیون هم برنامه زنده، برای اولین بار با برنامههای آشپزی و خانوادگی امتحان شد و بعد از آن با موضوعات دیگر ادامه پیدا کرد.
به طور میانگین روزانه ۲۵ برنامه زنده داریم!
اگر فقط یک بار شبکههای تلویزیون را نگاه کنید، حتما با انبوه برنامههای زنده مواجه خواهید شد. برنامههایی که انگار جزو جدانشدنی تلویزیون ما به حساب میآیند. بیشتر این برنامههای ریز و درشت فرق چندانی با هم ندارند. برای همین شاید بد نباشد که بر یک روز رسانه ملی مروری بکنیم.
شبکه یک سیما به عنوان باسابقهترین شبکه تلویزیونی همیشه آمار بالایی از برنامههای زنده را به خود اختصاص میدهد. برای مثال در روز بیست و ششم آبانماه در این شبکه، چهار برنامه زنده «آفتاب شرقی»، «سیمای خانواده»، «بچههای مردم» و «ثریا» را روی آنتن برده است. شبکه دوم سیما هم همیشه برنامههای زنده زیادی را تولید کرده و در بهترین و پربینندهترین زمان، به نمایش درآورده است. این شبکه هم در این روز چهار برنامه «دایره زندگی»، «عصر خانواده» و «خوبی از خودتونه» را در جدول پخش خود داشت. شبکه سوم سیما هم که به شبکه جوان معروف است، همیشه تعدادی برنامه زنده و چالشی زیادی برای مخاطبان خود به همراه داشته است. این شبکه هم در این روز با برنامههای «پله هشتم»، «سمت خدا» و «مسابقه جدول» و «مردم چی میگن» میزبان مخاطبان خود بوده است. شبکه چهار هم به فراخور رسالت خود برنامههای زنده تخصصی تر را تولید و پخش میکند و برنامههای «طلوع دانش» و «چرخ» را به روی آنتن برده است. شبکه پنجم هم برنامههای «به خانه برمیگردیم»، «ایرانشهر» و «همراهان» و شبکه آموزش هم «صبحی دیگر»، «مشاور» و «مسابقه زنگ ۷» را پخش کرده است. شبکه ورزش هم «موج» و شبکه قرآن هم «مجله قرآنی»، «مسابقه فردوس»، «مسابقه اسرا» و «بینات» را روی آنتن برده است. این تعداد در بعضی روزهای هفته بیشتر و در برخی روزها کمتر میشود؛ اما با این مقدمه میتوانیم بگوییم تلویزیون در طول یک روز به طور میانگین ۲۵ برنامه زنده پخش میکند.
با اینکه الان تعداد برنامههای زنده نسبت به قبل کمتر شده و سیاست سازمان صداوسیما هم بر کمتر شدن این برنامههاست؛ اما دهه ۸۰ تلویزیون شاهد آمار بالایی از برنامههای سیاسی و اقتصادی زنده شده بود. قصه این امر به سالها پیش و اواخر دوره ریاست لاریجانی بر سازمان صداوسیما برمیگردد؛ اما اجرایی شدن آن عملا در دهه ۸۰ اتفاق افتاد.
برنامه زنده؛ آری یا خیر!؟
رویهم رفته تعداد برنامههای زنده تلویزیون، همیشه میزان بالایی را به خود اختصاص دادهاند؛ اما زنده بودن چند درصد این برنامهها الزامی است و چقدر این برنامهها موفق هستند؟
شاید بین تمام برنامههای زنده تلویزیون، برنامه نود از موفق ترین تجربه های برنامههای زنده باشد. برنامهای چالشی و دنبالهدار که هنوز بعد از گذشت نزدیک به ۱۶ سال مخاطبان خاص خود و جنجالهای ویژهای دارد. برنامههای اجتماعی و بامدادی زیادی هم بودهاند که در طول سالهای مختلف با فراز و نشیبهای زیاد و اقبالهای مختلفی روبهرو بودهاند. «صبح بخیر ایران» و «سیمای خانواده» از برنامههایی هستند که در دوره ای با استقبال عمدهای روبه رو شدند و در مقاطعی هم این استقبال کمتر شد. علاوه بر این برنامههای دنبالهدار، برنامههای ریز و درشت زیادی هم در کنار این برنامهها ساخته میشوند که هرچندوقت یک بار مهمان تلویزیون میشوند و برنامه دیگری به سرعت جای آن ها را میگیرد. نکته مهم در مورد این برنامهها این است که گاهی اوقات موضوع برنامه اصلا کشش یک برنامه زنده را ندارد؛ نه موضوع برنامه و نه صحبتهای مطرحشده در آن آنقدر برای مخاطب مهم و حیاتی نیست که در صورت تولیدی بودن، خدشهای به آن وارد شود. از طرفی دیگر بعضا موضوعات آنها با یکدیگر فرق چندانی ندارند و بالاخره مجری آنقدر توانمند نیست که بتواند برنامه را به خوبی مدیریت و مخاطب خود را راضی نگه دارد.
در کشور ما همیشه برنامههای زنده با استقبال بهتری مواجه شدهاند؛ اما در سال های اخیر برخی این تفکر را به چالش کشیده اند. «خندوانه» با اجرای «رامبد جوان» پربیننده ترین برنامه رسانه ملی بود و به رغم توانایی جوان در مدیریت برنامه زنده، مسئولان برنامه ترجیح دادند این برنامه به صورت تولیدی ضبط شود. دلیل این امر هم شاید دشواری مدیریت مهمانان داخل استودیو و هماهنگی آنها باشد. یا برنامه «جیوگی» که به تازگی از شبکه دوم سیما در حال پخش است، به رغم داشتن موضوعی جنجالی و بحثبرانگیز ترجیح داده به صورت تولیدی روی آنتن برود.
برنامه های مناسبتی زنده هم از برنامه های محبوب مردم هستند که در زمان های خاص در قاب تلویزیون ظاهر میشوند. «ماه عسل» با اجرای «احسان علیخانی» شاید رتبه اول محبوبیت را در بین این برنامهها به خود اختصاص بدهد. علاوه بر این، یک سری از این برنامههای زنده، مخاطبان خاص دارند و افرادی با دغدغههای ویژه به تماشای آن میپردازند. برنامه «هفت» از آن دسته برنامههایی است که از روزهای اول شروع به کار خود تا به الان با بالا و پایین و جنجال زیادی روبهرو بوده است، با این حال تا همین سری جدید همیشه زنده روی آنتن می رفته است. شبکه چهار به عنوان شبکه فرهیختگان، بار اصلی این برنامه های زنده خاص را به دوش میکشد. برنامه «نقد» که هر شب از این شبکه پخش میشود، هر بار به نقد یک اثر فرهنگی مانند کتاب، سینما، تئاتر و… میپردازد که شاید در بین مخاطبان عام خیلی شناخته شده نباشند؛ اما قطعا مخاطبان تخصصی زیادی دارد.
چرا برنامه زنده را بیشتر دوست داریم؟
اصلا کافی است تا عنوان «زنده» زیر لگوی شبکه مورد نظر ما بخورد که ما علاقهمند شویم این برنامه را دنبال کنیم. در سایر کشورهای جهان هم چنین برنامههای زنده پرطرفداری وجود دارند که از محبوبیت بسیار بالایی برخورد هستند. اما معمولا تعداد این برنامهها کم و مخاطبان آن زیاد است. این در حالی است که در تلویزیون ما این قضیه برعکس است و تعداد این برنامهها زیاد است و اغلب عمر آنها کوتاه است. برنامههایی که از همان اول ضعیف آغاز میشوند و تا به مرحله سوددهی میرسند، تعطیل میشوند. البته در رسانههای خارجی جدول برنامههای تلویزیون با برنامههای زنده کمتری بسته میشود و هزینه زیادی برای تولید مجموعههای تلویزیونی خرج میشود تا بیشتر حجم برنامهها به سریالها تعلق بگیرد تا برنامههای گفتوگو محور زنده.
با توجه به کمبود بودجه صداوسیما، نتیجه این برنامههای زنده این میشود که مجری بخشی از برنامه خود را به تبلیغات اختصاص دهد تا جایی که گاهی وقتها این تبلیغات حالت اغراقی پیدا می کند و وارد برنامه کودک و نوجوان هم میشود و حتی گاهی با عنوان و موضوع برنامه در تضاد قرار میگیرد. درواقع و وقتی به جای سرمایهگذاری تلویزیون، تهیهکنندگان خصوصی وارد کار میشوند، کیفیت برنامه مورد نظر هم کاهش پیدا میکند و تبلیغات بین برنامهای به تبلیغات داخل برنامه تبدیل میشوند و باید دید در نهایت محتوای برنامه زنده ارزش این سرمایهگذاری و اختصاص دادن بهترین وقت رسانه ملی به خود را دارد یا خیر!؟