گزارش جشن توافق هستهای
محمد صفا جویی
ما هم در ابتدا گمان کردیم این تنها یک شایعه است ولی نبود. این شد که به سمت یکی از این جشنها رفته و گزارشی برایتان تدارک دیدم که امیدوارم مورد پسندتان قرار گیرد:
«اینجا یکی از میادین اصلی شهر است که از بردن نام میدان و همچنین نام شهر معذوریم. مردم در حال جشن و پایکوبی هستند و صدای دست و جیغ و هورا به گوش میرسد. دستمال کاغذیها و دستکشها را میبینی که روی برف پاک کن ماشینها سوار شده و عابران را به حضور در جشن، حتی در حد یک تکان دعوت میکند. یکی از هموطنان عزیزمان که نخواست نامش فاش شود همین چند لحظه پیش کنار من بوق ریتمیک زد و گفت «اونی که تا دیروز نمیشد، دیدید شد، دیدید شد؟» که منظور این هموطن گمنام ما حاصل شدن توافق هستهای بین جواد ظریف به عنوان نماینده کشور عزیزمان ایران و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ست. اما سوال اینجاست که وقتی این توافق هنوز صورت نگرفته، این مردم در خیابان چه میکنند؟ برای دریافت پاسخ این سوال، الان مزاحم یکی از هموطنان عزیزمان شدیم.
– سلام هموطن.
– سلام سلام، همگی سلام، ای زندگی سلام، سلام سلام.
– بله میبینم که خیلی خوشحال هستین. دلیل این خوشحالی چیه؟
– توافق دیگه.
– ولی میدونین که توافق هنوز انجام نشده.
– بله.
– اِ میدونین؟ من فکر کردم رو حساب شایعات مبنی بر صورت گرفتن توافق اینجا هستین.
– نه بابا مبنی بر چیه، ما اومدیم جشنمون رو بگیریم.
– بله میبینم، ولی جشن چی آخه؟ اگه توافق بین نمایندگان کشورمون و 1+5 پیش نیاد چی؟
– مهم نیست.
– مهم نیست؟
– نه بابا، حالا بشه، نشه، به ما چه؟
– من متوجه نمیشم. پس شما چی رو جشن گرفتین؟
– ما خیلی وقته منتظر توافق بودیم، دیگه کاری که از دستمون بر میآد رو داریم انجام میدیم، بقیهاش با تیم مذاکره کنندهاس. ما بعد از باخت ایران از آرژانتینام ریختیم بیرون.
– اتفاقا اون هم اتفاق جالبی بود، قبول دارین؟
– ببینید همه چیز دنیا از قوانین علمی نشأت میگیره. شما یک فنر رو که هی بکشی، وقتی ولش کنی، اووووه کلی میره. حالا اینم همینه؛ ما دو ساله داریم انرژی میذاریم، هی میگن توافق شد نشد، دیگه ما به اون آستانه رها شدن رسیدیم امشب.
– اگه امشب خبر برسه که توافق به هیچ وجه انجام نمیشه چیکار میکنین؟ برمیگردین خونه؟
– عمرا. ما دیگه هیچ جا نمیریم همین جا هستیم. دودورودو ایران.. دورودودودو ایران..
این بود گزارش میدانی من. چرت نویس / یکی از میدانهای یکی از شهرها»
امضا: چرت نویس