شعار ندادم عمل کردم
«موشک» البته در این دو سالی که کفشهایش را آویخته بیکار نبوده و با حضور در کنار تیمهای نوجوانان و جوانان ایران و راهاندازی تیم آکادمی کیا برای خودش یک دوره کارآموزی ایجاد کرد. تجربهای متفاوت که هیچیک از همنسلهای مهدویکیا سراغش نرفتند. مرد سال آسیا در سال ٢٠٠٣ نشان داده برای تبدیلشدن به یک سرمربی بزرگ اصلا عجله ندارد، هرچند که نقشههای زیادی برای آینده دارد. این بازیکن سرعتی سابق، در مربیگری با آرامش کامل در حال حرکت است.
قرار است به زودی رسما پا به عرصه مربیگری بگذارید و بهعنوان مربی تیم نوجوانان هامبورگ کارتان را شروع کنید. چه شد که هامبورگ را انتخاب کردید و به باشگاهی که هشت سال برایش بازی کردید برمیگردید؟
از آنجاکه همیشه ارتباط بسیار خوبی با باشگاه هامبورگ داشتم، در دو، سه سال گذشته پیشنهادهایی از این باشگاه دریافت کردم که آنها را بررسی کردم. با توجه با اینکه در باشگاه هامبورگ سرمایهگذاری بسیار خوبی در ردههای پایه انجام میشود دوست داشتم کارم را از این تیم شروع کنم؛ از طرفی همزمان بتوانم در دورههای مربیگری آلمان شرکت کنم. همیشه دوست داشتم کار مربیگریام را از تیمهای پایه شروع کنم، چه تیمی بهتر از هامبورگ که من سالها برایش بازی کردم و دوستش دارم. این پیشنهاد به من رسید که بهعنوان مربی تیم زیر ١٤ سالهها و مربی تخصصی تیمهای پایه درکارهای تهاجمی برای رشد استعدادها کمک کنم و من هم پذیرفتم.
مربی تخصصی در کارهای هجومی قرار است چه کار کند؟
باشگاه هامبورگ میخواهد یک کار تخصصی در بخش پایه انجام دهد به این صورت که از بازیکنانی که در پستهای تخصصی سابقه خوبی داشتند در آموزش کارهای تخصصی کمک میگیرد. من هم در بخش هجومی، ضربات کاشته و سانتر دعوت به همکاری شدم. در کارهای تخصصی دفاع هم از بازیکنان دیگری استفاده خواهد شد.
راهی که شما برای مربیگری انتخاب کردید خیلی متفاوت است با راه دیگر بازیکنان ایرانی که بازنشسته میشوند. آنها بلافاصله پس از آویختن کفشهایشان با اولین پیشنهاد رفتند و در لیگ برتر سرمربی شدند اما شما با این همه اعتبار، پس از دو سال دارید میروید مربی نوجوانان هامبورگ شود. شاید خیلی از همبازیهایتان اگر چنین پیشنهادی به آنها میشد میگفتند این پست در شأن من نیست…
من اعتقادم بر این است که بازیکردن و مربیگری در فوتبال، دو راه جداگانه است. اگر قرار بود همیشه هر بازیکنی که در سطح بالا بازی کرده، مربی خوبی هم بشود، ما الان مارادونا، ماتئوس و پلاتینی را به عنوان بهترین مربیان دنیا میدیدیم؛ اما کسانی در سطح اول فوتبال دنیا در عرصه مربیگری موفق هستند که شاید سابقه درخشانی در بازی ندارند. این نشان میدهد بازیکردن و مربیگری، دو فلسفه جدا از هم دارد. من دوست داشتم همانطورکه فوتبال را پلهپله از رده نوجوانان شروع کردم و به تیم ملی رسیدم، در مربیگری هم این کار را تکرار کنم. اعتقادم این است که در کار مربیگری هم باید تجربه کسب کرد و از پایین شروع کرد؛ شعار هم ندادم به آن عمل کردم. از پایه شروع کردم الان هم به نظرم انتخاب خیلی خوبی کردم که میخواهم از باشگاه هامبورگ کار مربیگری را آغاز کنم. برای رشدم در آلمان فضای خیلی خوبی وجود دارد. هم میتوانم مدارج مربیگری را طی کنم و هم کسب تجربه کنم. انشالله بتوانم از این فضای مطلوب استفاده کنم.
قبول دارید سایر همبازیهایتان هیچکدام چنین مسیری را انتخاب نکردند، حتی به این مسیر نزدیک هم نشدند؟
من با بقیه کار ندارم هرکس مسئول تصمیمات خودش است. من خودم این راه را دوست داشتم.
الان حدود دو سال است که فوتبال را به عنوان یک بازیکن کنار گذاشتهاید. در این دوسال در کنار تیمهای نوجوان و جوانان ایران بودید و بعد هم تیم دانشآموزی زیر ١١ سالهها (آکادمیکیا) را راه انداختید. این کارها چه دستاوردی برای شما داشت؟
من در این مدت تجارب زیادی بهدست آوردم. بودن در کنار آقای «دوستی»، فردی که سالها در فوتبال پایه کار کرده، تجربه خیلی خوبی برای من بود. من فهیدم مربیگری کار راحتی نیست. خیلی باید تجربه داشت. در این یکی، دوساله خیلی چیزهای خوبی دیدم، تجارب زیادی بهدست آوردم که میتواند در باشگاه هامبورگ خیلی به من کمک کند.
در این دو سال پیشنهاد سرمربیگری از تیمهای لیگ برتری داشتید؟
بله پیشنهادهای زیادی داشتم، پیشنهادها از تیمهای مطرح و خوب هم بود.
وسوسه نشدید یکی از پیشنهادها را قبول کنید؟
من هدفم چیز دیگری بود. دوست داشتم کار دیگری انجام بدهم.
شاید برای خیلیها عجیب باشد فردی بین سرمربیگری در یک تیم بزرگ لیگ برتری و کارکردن با تیم زیر ١١ سالهها دومی را انتخاب کند.
لذت کاری که ما با ١١ سالهها کردیم برای من از سرمربیگری در لیگ برتر بیشتر بود. اینکه ما توانستیم در تورنمنت اتریش با یک تیم نوپا، تیمهای بزرگی مثل لورکوزن و بایرنمونیخ را شکست دهیم، خیلی لذت داشت.
به تیم آکادمیکیا اشاره کردید. تیم زیر ١١ سالههایی که با آن به تورنمنت «کوردیال کاپ»، اتریش رفتید و دوم شدید و هماکنون هم این تیم را حفظ کردهاید چه شد که این تیم را تشکیل دادید؟
این ایده سالها در سرم بود. میدانستم ایران پر از استعداد است. در یک سال گذشته به جاهای مختلف ایران سفر کردیم، زمینه کار را ایجاد کردیم. وقتی این نتیجه بهدست آمد و نایبقهرمان شدیم، خیلی خوشحال شدم برایم لذتبخش بود و به این نتیجه رسیدم که راهم را درست انتخاب کردم.
درحالحاضر آکادمی کیا چه فعالیتهایی دارد؟
ما داریم کار را در رده پایه ادامه میدهیم. من هم در ایران نباشم کار در ایران ادامه پیدا میکند. دوست داریم بستری ایجاد کنیم تا بتوانیم روی استعدادهایی که شناسایی میکنیم در طول سال کار کنیم. هدفمان این است که بتوانیم فوتبالیستهای خیلی خوبی به این ممکلت تحویل دهیم.
به تورنمنت اتریش اشاره کردید، تیمتان در آنجا تا فینال خیلی خوب پیش رفت، اما در بازی آخر در ضربات پنالتی به مونیخ١٨٦٠ باختید و دوم شدید آیا بازی فینال برای مهدویکیا هم هیجان داشت؟
هیجانات خیلی شیرینی بود. برای بچهها که مثل هیجان یک المپیک بود. در لحظاتی، از زمانی که بازی میکردم خوشحالتر بودم، در کل تجربه خیلی خوبی بود. در ضربات پنالتی برگشتم به دورانی که خودمان بازیهایمان به پنالتی میکشید؛ گاهی میبردیم، گاهی میباختیم.
البته شما که فقط میباختید، جالب بود در مربیگری هم این رویه را ادامه دادید…
بله، در پنالتی هیچوقت شانس نداشتم.
عملکرد شما نشان میدهد برای تبدیل به یک سرمربی بزرگ برنامه دارید. در ادامه، برنامهتان چیست؟ پس از مربیگری در تیم نوجوانان هامبورگ پله بعدی کدام است؟
من دوست دارم تمامی مدارک مربیگری را بگیریم. این یک فرایند زمانبر است.
هر دوره مربیگری در آلمان یک سال طول میکشد، در کنارش هم باید تجربه کرد. با این حساب چند سالی این دورهها طول میکشد.
مشخص است چه سالی سرمربی میشوید؟
حالا باید کارم را شروع کنم ببینم چه اتفاقاتی میافتد، انشاءالله اتفاقات مثبتی میافتد. فعلا عجلهای نیست.
حتما ایدهآلهایی هم در مربیگری برای خودتان ترسیم کردید، سرمربیگری پرسپولیس، هامبورگ یا تیم ملی؟
بله، قطعا یک ایدهآلهایی دارم، اما بهتر است فعلا درباره آنها حرف نزنم، قطعا دوست دارم به نهایت کار برسم، اما میخواهم پلهپله به آن برسم.
در یکی، دو ساله اخیر مریبان جوانی مثل گلمحمدی و منصوریان خیلی خوب کار کردند. از طرفی این امیدواری هم وجود دارد که با پختهشدن این مربیان و اضافهشدن مربیانی مثل شما و وحید هاشمیان جهش قابلتوجهی در فوتبالمان ببینیم. آیا این موضوع این نوید را به شما میدهد که در آینده، فوتبال ایران در دست مریبان جوان قرار بگیرد؟
قطعا آینده متعلق به نسل جدید مربیان است. این مربیان جوان خیلیخوب کار میکنند. به نظرم در سالهای آینده این اتفاق میافتد که فوتبال ایران در اختیار مربیان جوان و با دانش قرار میگیرد و ما مثل الان نیازی به مربیان خارجی نخواهیم داشت.
در فرایند ورود مربیان به فوتبال ایران این آسیب هم دیده شده که برخی همبازیهای شما خیلی زود سرمربی شدند و همان راه مربیان قدیمی و سنتی را رفتند؛ شما دراینباره به همبازیهایتان که میخواهند مربی شوند توصیهای نمیکنید؟
هرکسی دوست دارد یک مسیر برود، نمیشود به کسی پیشنهاد داد. ولی اگر کسی از من نظر بخواهد من به راهی اعتقاد دارم که خودم انتخابش کردم.
بسیاری از بازیکنان بزرگ ،مربی بزرگی نشدند؛ میگویند یک دلیلش این است که ستارهها نمیتوانند تمام بازیکنان را درک کنند.
من دوران بازیام طوری بوده که همهچیز را دیدم و تجربه کردم. از نیمکتنشینی تا سکونشینی. این به من کمک کرده تا بتوانم از جایگاه یک بازیکن شرایط هر بازیکنی را درک کنم، اما مربیگری را تجربه نکردهام باید مربیگری را تجربه کنم تا ببینیم چگونه میتوانم با آن کنار بیایم.