بیداد رفیق بازی در اقتصاد کشور
اخبار بازار ایران – میثم مهرپور با تایید این مسئله که باید با وقایعِ اقتصادیِ پیش رو با احتیاط رو در رو شد اظهار داشت: « با توجه به فضای جهانی اقتصاد چنین به نظر میرسد که دولت با درآمدهای بیشتری نسبت به ۱۴۰۰ و سالهای پیش از آن مواجه شود که همین مسئله میتواند به دولت آقای رئیسی کمک کند تا بر بسیاری مشکلات و معضلات فائق آید به این شرط که تلاش نکند همهی طیفها را راضی نگاه دارد که این مسئله به خودی خود آفتی ویرانکننده است.
> مشکلاتی که عمری ۶۰-۵۰ساله دارند!
وقتی از آقای مهرپور میپرسیم: به نظر شما کدام یک از معضلات و چالشهای اقتصادی از ۱۴۰۰ به ۱۴۰۱ منتقل شده است میگوید: پاسخ به این سوال چندان ساده نیست از آن جهت که برخی مشکلات به ۱۴۰۰ ختم نمیشود که به ۱۴۰۱ منتقل شده باشد بلکه قدمتی دو سه دههای یا حتی ۶۰-۵۰ساله دارد.
مهرپور با مثالی از بدهیهای چندین دههای باشگاههای استقلال و پرسپولیس خاطرنشان میکند: بسیاری از مشکلات از این دولت به آن دولت به ارث رسیده است و شاید معضلاتی که به قبل از پیروزی انقلاب نیز بازگردد از قبیلِ تورم، گرانی مسکن، بیکاری، نرخ ارز و بسیاری از این مباحث اما بزرگترین مشکل اقتصاد این است که در چند دهه معضلات اقتصادی داشتیم که پابرجا بوده و حل نشده مثلا تورم معضل اساسی در اقتصاد ایران است که روی بسیاری از پارامترهای دیگر اثر میگذارد و قدمت آن حدود نیم قرن است. به جز تورم معضلات دیگری هم وجود دارد که باید به بحث ارز اشاره کرد از آن جهت که ما هیچگاه مدل مناسبی برای تعیین نرخ ارز در کشور نداشته ایم.
> کسری بودجه میراث ۱۴۰۰ برای ۱۴۰۱
مهرپور در بخش دیگری از این گفتگو و در ادامهی پاسخ به معضلاتی که از دولتهای قبلی و از سال قبل به سال جدید منتقل شده اظهار میدارد: اگر به صورت اختصاصی بخواهیم بگوییم چه موضوع مهمی از سال ۱۴۰۰ به ۱۴۰۱ منتقل شده و هم چنان میتواند یک معضل کوتاه مدت برای اقتصاد ایران باشد کسری بودجهای است که در ۱۴۰۰ داشتیم و در ۱۴۰۱ هم آن کسری بودجه خودش را نشان خواهد داد پس باید گفت؛ بزرگترین میراثی که از ۱۴۰۰ به ۱۴۰۱ رسیده تداوم روند کسری بودجه و بزرگ و بزرگتر شدن دولت است که معتقدم راه حل کوتاه یا حتی میان مدت نیز ندارد.
> اختلاف دیدگاه طبیعی است
این پژوهشگر حوزهی اقتصاد در واکنش به این مسئله که چرا اساتید اقتصاد و اقتصاددانها همواره علیه یکدیگر جبهه گرفته و حتی به یکدیگر تاختهاند و این که اساساً اقتصاد ایران بر کدام اساس تدوین شده است؟ به آفتاب یزد گفت: همه جریانات اقتصادی در ایران حضور دارند و هر کدام نسبت به دیگری معترض است. عدهای معتقدند دولتها دست اقتصاددانان اسلامی بوده بر عکس اقتصاددان اسلامی میگویند دولتها در اختیار لیبرالها بوده، گروهی اقتصاد ایران را اقتصاد سرمایه داری میدانند و گروهی سوسیالیستی. هر دو گروه هم آدمهای دانشگاهی و علمی هستند. باید دید شاخصه اصلی مدل اقتصادی چیست.
مهرپور ادامه میدهد: در جهان به طور کلی دو مدل اقتصاد داریم اقتصاد سرمایه داری و کمونیستی. در اقتصاد سرمایه داری دو ویژگی بارز داریم یکی اینکه نهادی که اساس و اصل است نهاد بازار است و باور این مدل هم احترام به مالکیت خصوصی است. در اقتصاد سوسیالیستی نهاد دولت را به رسمیت میشناسد. در فضای امروز اقتصاد ایران و تقریبا اقتصاد دنیا به صورت اقتصاد مختلط اداره میشود. ولی ما نتوانستیم خوب پیاده کنیم چون همهی مدلها را با پوشش دیگر تفکرات پیاده کردیم. یعنی گفتیم بانکداری ما همان بانکداری متعارفی است که در دنیا وجود دارد یعنی رویه بانکداری را بر اساس مدل جهانی تعریف کردیم اما به آن بانکداری اسلامی گفتیم در حالی که بر اساس همان مدل جهانی رفتار میکرد پس هم برایش پوشش تهیه دیدیم و هم این که کاغذ بازیهایی اضافه کردیم.
> رفیق بازی در اقتصاد ما بیداد میکند
وی تاکید میکند مسئله به همین جا ختم نمیشود زیرا همین طور موانع پشت موانع برای اقتصادی که رفیق بازی در آن مشهود بود و در اقتصاد ما پررنگ است پیش پای اقتصاد سبز شد و اینها سبب شده ما که میخواستیم نظام اقتصادی را به سمتی ببریم که مشکلات اقتصاد کمونیستی را نداشته باشد اما این طور نشد.
میثم مهرپور در بخش دیگری از این گفتگو خاطرنشان میکند: عدای میگویند اگر فهم دولت در اقتصاد این حد باشد این اقتصاد دولتی است به نظرم مهمترین شاخصه اقتصاد سرمایه داری وجود بهره در نظام سرمایه داری است. یعنی هر اقتصادی که دارای بهره باشد نظام سرمایه داری تلقی میشود و تا زمانی که اقتصادمان به سمت اقتصاد متعارف دنیا بخواهد حرکت کند ما به اقتصاد سرمایه داری نزدیکتر هستیم. وی اضافه میکند این تعابیری که گفته میشود مثلا سهم دولت کم یا زیاد است بنده به آن خیلی اعتقاد ندارم. فکر میکنم اصل اقتصادمان اقتصاد مختلط است اما به مکتب سرمایه داری نزدیکتر است.
> اختلاف دیدگاه اقتصاددانها همان فاصلهی تئوری و عمل است
مهرپور میگوید: موضوع مهمی که در اقتصاد وجود دارد این است که اقتصاددانهای برآمده از مکاتب مختلف قطعا هدف اصلیشان ایجاد توسعه و رفاه و عدالت برای جامعه است. اما وقتی دو اقتصاددان برجسته در دنیا کنار هم مینشینند فکر میکنیم از دو منظومهی کاملا جدا از هم هستند. این یکی از ویژگیهای اقتصاد است در ایران هم همین گونه است. اما مسیر رسیدن به این هدف تفاوتهای فاحشی دارد.
> اقتصادی که اولویت نداشته باشد محکوم به شکست است
مهرپور ادامه میدهد: در این جا دو موضوع وجود دارد طبیعتا رفتار و نظرات و بحث اجرا با تئوری متفاوت است برخی ممکن است برای رسیدن به قدرت شعارهایی بدهند که بعضی ممکن است در اثر ناآگاهی باشد یعنی بر اساس تئوری شعارهایی بدهند اما وقتی به مرحله اجرا میرسند میبینند که مقدور نیست. یکی از اشتباهات دولتهای ما است که میخواهند هوای همه را داشته باشند. اقتصاد ما با این همه مشکل نمیتواند اقتصادی باشد که اولویت نداشته باشد اولویت ما هم حداقل یک دهه است که از سوی رهبر انقلاب دارد تعیین میشود و آن اقتصاد با محوریت تولید است. اما اولویت نهادها و سازمانها نبوده شعارهای اقتصادی نشان میدهد اولویت اقتصادی ندارند دولتی که اولویت اقتصادی ندارد نمیتواند کار را پیش ببرد. بدترین شرایط در دولت نهم بود که درآمدهای ارزی زیاد شد و دولت به سمتی رفت که همه را راضی کند و در اقتصادی که اینقدر چالش دارد نمیشود این کار را انجام داد. همه را راضی نگه داشتن در اقتصاد خطرناک است. در حوزه ارتباط سیاسیون با اقتصاددانان هم چنین موضوعی را میتوانیم تا حدی ببینیم یعنی وقتی رئیس جمهور میخواهد مشاورین اقتصادی داشته باشد دچار تعدد نظریه و در نتیجه به هم ریختگی میشود پس گام اول رئیس دولت برای موفقیت اقتصاد باید فرمانده واحد اقتصادی داشتن باشد یعنی آن فرمانده رویکرد اقتصادی مشخص کند و مشاور و وزرا را از آن فکر بچینند.
این پژوهشگر میافزاید: اداره کردن کشور مثل بستن تیم فوتبال نیست که بهترینها را به زمین ببریم که این هم جواب نمیدهد. چیدن دولت این نیست که نامهای بزرگ انتخاب کنیم این غلطترین کار است.
مهرپور در یک جمعبندی به این سه مسئله اشاره میکند:
یک: راضی نگه داشتن منتقد آفت است
دو: دولتها علی السویه استراتژی اقتصادی نداشتهاند
سه: همچنان به درآمدهای نفتی وابسته ایم.
> دچار انباشت معضلات شدهایم
میثم مهرپور در بخش دیگری از این گفتگو از این زاویه به مباحث و مشکلات اقتصادی میپردازد و میگوید: بسیاری از مشکلات ریشه ۶۰-۵۰ساله دارد اما باید اصلاح میشده بزرگترین مشکل ما هم این است که چالشهای قبل را نتوانستیم حل کنیم.
در دهه هشتاد اتفاق مثبتی که در اقتصاد ما افتاد این بود که صادرات غیرنفتی افزایش پیدا کرد. اگر مملکت در همان مسیر دهه هشتاد با درآمدهای ارزی غیر نفتی جلو میرفت و تحریمها اتفاق نمیافتاد و هزینهها مدیریت میشد ممکن بود حداقل وابستگی به درآمدهای نفتی از بین برود اما مشکل اینجا است بخش مهمی از درآمدهای غیرنفتی هم وابسته به نفت بود و تحریمها باعث شد در بخش درآمدها اختلال جدی ایجاد شود و هزینههای ما هم افزایش پیدا کند. بخش قابل توجهی از درآمدها پایدار نبود اما هزینهها پایدار بود. درآمدهایی که جای نفت را گرفت درآمد پایدار نبوده با استقراض بوده یا فروش اوراق واگذاری دارایی ها. بنابراین اقتصاد ما همچنان اقتصاد نفتی و وابسته به نفت است.
> کسری بودجه را نپذیرفتند چون از تبعات آن میترسند!
این که میبینیم بعضی اوقات دولتها با عبارات و واژهها بازی میکنند و نمیپذیرند که مشکلات بزرگی وجود دارد چون از آثار و تبعات روانی آن میترسند چون کسری بودجه مسئله خوبی نیست و دولتها سعی میکنند آنچه امتیاز منفی است نپذیرند. همان بحث روانی است که وقتی دولتها میخواهند حرفی بزنند به افکار عمومی نیز توجه دارند برای مثال وقتی از آقای احمدینژاد پرسیدند چرا میگویی تحریمها کاغذ پاره است آیا واقعاً کاغذ پاره است گفت من به عنوان رئیس جمهور ایران نباید بگویم تحریمها کمر ما را شکست پس اگر میبینیم دولت رئیسی منکر کسری بودجه میشود چون دولت هم میداند کسری بودجه وجود دارد اما اذعان این موضوع چون بار منفی دارد دولتها با بازی با عبارات از آن فرار میکنند.
مهرپور معتقد است در دولتهای غربی با نظام سرمایه داری این مسئله ملموس است چون دارند از جیب مردم بر میدارند در ایران هم بر میدارند اما غیر مستقیم است از طریق ایجاد تورم اتفاق میافتد نه درآمدهای مالیاتی. دولتهای توسعه یافته خود را مستخدم مردم میدانند اما در ایران این باور وجود ندارد هرچند شعار آن با صدای بلند به گوش میرسد.
> درآمدهای نفتی میتواند افزایش چشمگیری داشته باشد
مهرپور در واکنش به این مسئله که چرا به سوالات، مردد و محتاط پاسخ میدهید میگوید: نه این گونه نیست بلکه نکتهای وجود دارد و آن این که احتمال دارد درآمدهای نفتی ما افزایش پیدا کند که امیدواریم چنین شود پس اگر چنین شد و اگر بتوانیم کشور را به لحاظ تامین مواد اولیه مدیریت کنیم که دچار مشکل نشود بحث صادرات غیرنفتی شرایط بهتری خواهد داشت
> روزهای روشنی در انتظار بازار بورس است
مهرپور با اشاره به بهبود یافتن بازار بورس میگوید: بازار بورس در مسیری منطقی افتاده و نوید روزهای بهتری میدهد اما اینکه ارتباط مستقیم داشته باشد افزایش ارزی به بازار سرمایه و بورس خیر اما و از آن جایی که ما چند بازار مالی داریم بازار سپردههای بانکی تا مسکن و دلار و طلا و بورس.
در این حوزه و در بازار ارز مثلاً دلار از اسفند ۹۹ تا ۱۴۰۰ رشدی معادل صفر داشته، مسکن هم جهش داشته و به نظر من دچار جهش در دو سال آینده نخواهد شد طلا هم ارتباط مستقیم با دلار دارد دولت به این سمت میرود تا جلوی افزایش نرخ ارز را بگیرد هرچند با اقتصادی که تورمی است نمیتوان و نباید دلار را ثابت نگه داشت با همهی این اوصاف و با توجه به بازارهای مالی شرایط خوبی برای بازار سرمایه میبینم.
مهرپور در پایان خاطرنشان میکند: دولت میتواند در سال ۱۴۰۱ اگر درست مدیریت کند مشکلات قبل را تا حدودی حل کند.
نکته دیگر اینکه شرایط اقتصادی به لحاظ درآمدها نسبت به ۱۴۰۰ بهتر میشود اینکه با تردید میگویم چون اصلاح ساختاری انجام نشده، اقتصاد بدون اصلاح ساختاری درست نمیشود. بهبودهایی هم که گفته شد سطحی خواهد بود.
مهرپور تاکید میکند اینک فرصت مغتنمی پیش روی دولت سیزدهم قرار داده شده که بر عارضههای قدیمی شده فائق آید.
> دولت سیزدهم، دولت نجیبی است
مهرپور در پایان به دو نکتهی مهم اشاره میکند یکی این که: دولت سیزدهم واقعا میراث دار بدهی از دولت دوازدهم خواهد بود و دیگر اینکه دولت سیزدهم بسیار نجابت کرد و خیلی توپ را در زمین دولتهای پیش از خود نیانداخت!
انشاءالله از فرصت استفاده کنند و قطعا بعد از پایان سال اول دولت به سمت اصلاحات ریشهای میرود و یادگار ارزشمندی در حوزه اقتصادی به جا گذارد.
منبع: آفتاب یزد