به یک نهضت عظیم پیاده‌راه‌سازی نیازمندیم

بازار ایران جناب دکتر فکر می‌کنید تهران تا چه اندازه شهری پیاده رو است؟ آیا به شهروندانش اجازه‌ی پرسه و قدم زدن می‌دهد؟
یادم می‌آید سال‌ها پیش در تهران میزبان یکی از اساتید مهم طراحی شهری از انگلستان بودیم. او که چند روزی در تهران گشته بود، آمد و توی سخنرانی‌اش بدون هیچ تعارفی گفت: «نکته‌ی جالب تهران برای من این است که اصلا پیاده رو ندارد!» در توضیح هم اضافه کرد که: «پیاده رو استاندارد خودش را دارد. لوازم مورد نیاز و مقدمات خودش را می‌طلبد. نباید مانعی در مسیر باشد. نباید کنده‌کاری و چاله‌چوله نداشته باشد، اختلاف سطح داشته باشد.» راستش، این حرف‌ها قدری به ما که آن‌جا نشسته بودیم بر خورد اما خب می‌دانستیم چندان هم بی‌راه نمی‌گوید. حقیقت این‌که ما نظرهایمان را بارها اعلام کرده‌ایم و اعلام می‌کنیم اما کسی گوش نمی‌دهد. ما به صورت کلی پیاده رو نداریم. این‌که آمده‌اند و در جاهایی خاص فضاهایی درست کرده‌اند ملاک نیست. یک آدم نرمال به راحتی نمی‌تواند یک دور در پیاده‌روهای تهران بزند. اختلاف سطح‌های فاحش وجود دارد. حالا اگر شهروند معلول، سالمند، زن باردار یا کودک باشد که دیگر هیچ. موضوع پیاده روی در کل تهران هم‌چنان مخدوش است. نمی‌شود ادعا کرد که تهران شهر پیاده مداری است. معیار هم نباید آدم قویِ 35 ساله باشد. اتفاقا برای عمومیت بخشیدن و عدالت شهری باید به ضعفا نظر داشت.»

خب، گویا فاصله‌ی زیادی بین تهران و شهرهای پیاده‌رو در مدل‌های موفق شهرسازی جدید وجود دارد. فکر می‌کنید برای برون‌رفت از وضع موجود و نزدیک شدن به این مدل‌ها چه‌کار باید کرد؟
این پیشرفت بیشتر از آن‌که به نگاه شهرسازی و طراحی شهری وابسته باشد، وابسته است به نگاه مردم و مدیران به شهر. من فکر می‌کنم ما در ایران شهر نداریم، چون شهروند نداریم. شهروند با شهرنشین تفاوت دارد. شهرنشین کسی است که در شهر زندگی می‌کند، خانه و شغل دارد اما هیچ احساس مسئولیتی نسبت به شهر ندارد. و مهم‌تر این‌که هیچ مطالبه‌ای نسبت به شهر ندارد.  سوی دیگر قضیه هم مدیرانی پشت میز هستند که پاسخگو نیستند. در واقع کسی اصلا این سوی میز نیست که به آن‌ها پاسخ بدهند! خود من چندین بار زنگ زده‌ام به 137 و مثلا گزارش یک مشکل را درباره‌ی شهر داده‌ام و دیده‌ام که چند روز بعد هم آن‌جا را درست کرده‌اند. شهروند باید به حقوق خود و دیگران آشنا باشد و به آن‌ها احترام بگذارد. حتا باید مطالبه‌گر حقوق دیگران از مدیریت شهری باشد. البته باید به مدیریت شهری احترام بگذارد. اگر این حدود رعایت شود آن‌وقت پیاده‌رویی وجود نخواهد داشت که برای شهروند ناامن باشد. فقط دو نفر از اقوام من هستند که در پیاده‌روهای تهران به شدت زمین خورده‌اند و آسیب دیده‌اند. یکی‌شان زانویش برای همیشه ناقص شد، چون جایی از پیاده رو اختلاف سطح شدید وجود داشت و او با زانو برخورد کرد به جایی. دیگری هم خانمی بود که در پیاده‌روی تاریک بدون نور افتاد در چاله‌ای و دستش از دو جا شکست. این دو نه اعتراض کردند و نه حتا از حقوق خود باخبر بودند که باید اعتراض کنند. اگر هم اعتراض می‌کردند می‌دانیم که کسی به حرفشان گوش نمی‌کرد. معلوم نیست اصلا برای چنین اتفاقی باید به کجا مراجعه کرد. بنابراین انگار یک نارابطه وجود دارد. نه مدیر شهری این سوی میز نشسته است و نه شهروندی آن‌سوی میز. معاشرت وتعاملی وجود ندارد. آن شهرهای پیاده‌رو که مطرح کردید پیش از هرچیز حاصل همین تعامل است.

اما قاعدتا باید بشود از دل همین وضعیت هم پیشرفت کرد و بسیاری از محدودیت‌ها را از سر راه کنار زد. فکر می‌کنید اولین قدم‌ها باید از کجا و چگونه شروع شود؟
می‌شود از منظر نرم‌افزاری و سخت‌افزاری گام‌های موثری برداشت. از منظر سخت‌افزاری شهرداری بیاید و اعلام کند و تکرار کند که می‌خواهد به پیاده‌روهای تهران سامان بدهد و این شهر را به شهری پیاده مدار بدل کند. نه که مدام فقط همان چند تا پیاده رو را که سر و سامان داده نشان بدهد. و شماره تماسی در اختیار شهروندان بگذارد برای همین کار تا از وضعیت پیاده‌روهای نردیک منزلشان گزارش بدهند. چنان که یک نهضت پیاده‌روسازی در تهران راه بیفتد. از منظر نرم‌افزاری بیایند و آموزش بدهند و برنامه بسازند برای آگاهی دادن به شهروندان درباره‌ی چگونگی اداره‌ی شهر و ضرورت مشارکت آن‌ها. من فکر می‌کنم اگر اراده‌ی محکمی پشت این کار وجود داشته باشد پس از دو سه سال تهران از این وضعیت آشفته بیرون خواهد آمد. مردم هم بسیار استقبال خواهند کرد. در خارج از کشور یک نابینا می‌تواند به راحتی همه‌ی شهر را بگردد و هیچ اتفاقی هم نخواهد افتاد. ما به یک نهضت عظیم پیاده‌راه‌سازی نیاز داریم. و اتفاقا الان وقت آن است، چون شهرداری با این همه گرفتاری مالی کار عجیب و غریبی که نمی‌تواند بکند. پس چه خوب که در کنار کار آقای حناچی ذیل تشویق به دوچرخه‌سواری یک نهضت قوی‌تر و موثرتر برای پیاده‌راه‌سازی هم راه بیفتد. چون دوچرخه‌سواری شامل حال بسیاری نمی‌شود و اصلا نمی‌توانند سوار دوچرخه بشوند. اما پیاده‌راه راه همه‌جا هست و در مقابل پروژه‌های دیگر به صرفه‌تر هم خواهد بود. بازخورد جهانی خوبی هم خواهد داشت. آن‌وقت می‌شود همان طراح شهری بزرگ که ذکرش رفت را دعوت کرد و همه می‌بینند تهرانی که پیاده‌رو نداشته چطور در عرض دو-سه سال طی یک نهضت به شهری پیاده‌مدار بدل شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا