میانجیگری عروسکها بین بیمار و بیماری
موبنا -مریم مفاخری – برگزارکننده نمایشگاه «سنگ صبور» درباره برپایی این نمایشگاه توضیح داد: دو سال پیش، در سفرهایی که داشتم با ساخت عروسکهای بومی و تاثیر آن روی زنانی که این کار را انجام میدادند، آشنا شدم. بعد از مدتی خودم هم شروع به ساخت عروسک کردم و هنگامی که تاثیرگذاری حاصل از ساخت آن به خودم ثابت شد، پروژهای را نوشتم که بهصورت داوطلبانه اجرا کنم.
او ادامه داد: چندماه قصههای ایرانی را مطالعه کردم و بین آنها، قصهی «سنگ صبور» را انتخاب کردم و این قصه را در برخی موسسات و مراکز درمانی که بیماران در آنها وقت آزاد داشتند، بازگو میکردم و از بیماران میخواستم که عروسک سنگ صبور خود را بسازند. بیماران هم تصویرگری میکردند تا عروسک را آنطور که در ذهن و دلشان است، بسازند.
مفاخری گفت: قصهی سنگ صبور در نقاط مختلف ایران و با گویشهای متفاوتی وجود دارد که من یکی از آنها را انتخاب کردم و با یک عروسک دختر و یک پیشبند که همهی ابزار ساخت عروسک به آن وصل شده است، به مراکز درمانی میرفتم و قصه سنگ صبور را به روایت صادق هدایت از زبان آن عروسک دختر تعریف میکردم.
برگزارکننده این نمایشگاه اظهار کرد: اگرچه این داستان با گویشهای مختلف در شهرهای ایران و با توجه به موقعیت جغرافیایی آنها وجود دارد، اما چندان متفاوت نیست و فقط با یکسری جزییات گفته میشود. من نیز هر جایی که قصه را میگفتم به این موضوع اشاره میکردم که در شهرهای مختلف، روایت دیگری از آن وجود دارد؛ اما اصل قصه یکی است و فقط تِم آن با توجه به موقعیت جغرافیایی تغییر میکند.
او درباره اینکه برای ورود به مراکز درمانی با مشکل مواجه نشده است؟ گفت: قبل از پروژه «سنگ صبور» تجربه همکاری و ساخت عروسک با موسساتی را داشتم که در این زمینه فعالیت میکردند و شاهد نتایج چشمگیر آن بودم و زمانی که از نتایج این تجربه میگفتم، با انجام این کار در مراکز درمانی موافقت میشد.
مفاخری درباره اینکه آیا بیماران در این زمینه جبهه نمیگرفتند؟ توضیح داد: من پیشبندی درست کردهام که تمام لوازم خیاطی روی آن نصب شده و خودش جذابیت دارد. وقتی که با یک عروسک دختر وارد مراکز درمانی میشدم و خودم را به آنها معرفی میکردم، این جذابیت را ایجاد میکردم که آمدهام قصه بگویم.
برگزارکننده این نمایشگاه ادامه داد: زمانی که قصه میگفتم و شروع به ساخت عروسک میکردم، معمولا یکی دو نفر همراهیام میکردند و همان چند نفر آنقدر جذابیت ایجاد میکردند که همان جلسه یا جلسهی بعد، افراد دیگری هم به گروه اضافه میشدند. البته برخی هم بودند که تا آخر عروسکشان را نمیساختند.
او با بیان اینکه من فقط کمک میکردم تا زمان برای بیماران بگذرد، افزود: زمان در فضاهای بیمارستانی دیر میگذرد و افراد کاری برای انجام دادن ندارند و ممکن است حالشان خوب نباشد، معمولا کسانی که در این فضا هستند از اینکه کاری انجام دهند تا زمان برای آنها زود بگذرد، استقبال میکنند.
مفاخری با اشاره به یکی از خروجیهای این پروژه، بیان کرد: کسانی که در مرحله درمان بودند و این عروسکها را میساختند، میگفتند که ساخت عروسک موجب میشود که حواسشان به حال بدی که بعد از تزریق دارو دارند، نباشد و زمان برایشان زودتر بگذرد و این کار به آنها کمک کرده تا زمانی را که در بیمارستان هستند، مفیدتر بگذرانند.
بانی این نمایشگاه همچنین درباره مقطع سنی افرادی که در این کار مشارکت کردهاند، توضیح داد: چهار نفر از کسانی که در این پروژه مشارکت داشتند، ۳۲ ساله و بقیه ۴۵ تا ۶۰ ساله بودند. سعی دارم در آینده، اولین قدم را برای کودکان بردارم، زیرا برای آنها دوخت عروسک در فضای بیمارستان از نظر بهداشتی و ایمنی، چالشهای خاص خود را دارد. به همین دلیل تصمیم دارم با ابزارهای دیگری مثل گِل یا مواد دیگر، عروسک «سنگ صبور» را با آنها بسازم. قرار است آبانماه برای نخستینبار این اتفاق در بیمارستان کودکان بهرامی بیفتد.
او همچنین درباره مواد اولیه ساخت عروسکها توضیح داد: برخی بیماران ترجیح میدهند از مواد بازیافتی برای این کار استفاده کنند، اما قصد من این نبود چون نمیشود در بیمارستان از مواد بازیافتی استفاده کرد. خودم مقداری پارچه، نخهای رنگی و پنبه را به مراکز درمانی میبردم و در اختیار بیماران قرار میدادم تا آنها بتوانند از این مواد استفاده کنند، اما این عروسکها با هر چیزی که ساخته شوند مواد طبیعی هستند و همهی آنها به طبیعت باز خواهند گشت.
مفاخری درباره اینکه تا چه اندازه ساخت عروسک را به بیماران آموزش میدهد؟ بیان کرد: سعی کردهام در این فرآیند به فرد کمک کنم تا آن چیزی را که دلش میخواهد بسازد تا افراد عروسکشان را طبق خواسته من نسازند؛ اما اگر کسی میخواست بداند که چطور عروسکی بسازد که قابلیت حرکت دادن دست و پا را داشته باشد، این کار را به آنها آموزش میدادم. در اولین پروژهای که داشتم ابتدا ساختار عروسکهای ایرانی را به آنها آموزش میدادم، سپس قصه را برای آنها تعریف میکردم تا همه ساختارهای ساخت را بدانند، اما در این پروژه، آموزش ندادم و در واقع تسهیلگری کردم.
وی اظهار کرد: وقتی قصه گفته وعروسک ساخته میشد، قصه زندگی همان فردی بود که عروسکش را میساخت. من سعی کردم این موضوع را در قاب عروسکهای بهنمایش درآمده مستند کنم. افراد بدون آنکه خواسته ارادی داشته باشند، چهره عروسکها را مثل خودشان میساختند. این در حالی است که هیچکدام از سازندهها دوره طراحی و نقاشی را نگذراندهاند و در این حیطه تخصص نداشتند و این اتفاق بهصورت ناخودآگاه میافتاد.
او ادامه داد: چهرهها و حتی شکل بدن و شانهها شبیه سازنده عروسکها است، حتی فردی که بیماری «لنف ادم» دارد، دستهای عروسکش هم به همان شکل میسازد، البته خودش اظهار میکند هرچه سعی میکند، چنین اتفاقی نیفتد، باز هم نمیشود. این عروسکها بهشکل عجیبی شبیه سازندههایشان میشوند و نهتنها فیزیک آنها، بلکه حالت روحی افراد را هم هنگام ساخت نشان میدهند. از طرفی چون تِم داستان «سنگ صبور» کمی عاشقانه است، کسانی که این عروسکها را میسازند حال و هوای قصه عاطفی را دارند که فرد در دلش زمزمه میکند.
مفاخری با اشاره به تاثیر هیجانانگیزی که این کار دارد، گفت: برخی دوستان بعد از ساختن عروسک از تاثیری که این کار روی جسم آنها گذاشته صحبت میکردند. یکی از دوستان که مبتلا به اماس است وقتی شروع به ساخت عروسک کرد، معتقد بود که نمیتواند این کار را انجام دهد و در دست گرفتن سوزن برایش دشوار است، اما بعد از آنکه اولین عروسک را ساخت، گفت که حرکت دستش بهتر شده و انجام این کار تاثیر خوبی روی دستش گذاشته است و هنگامی که این کار را انجام میدهد آنقدر شوق دارد که حواسش به این نیست که چقدر از دستش کار میکشد. به همین دلیل بهخاطر بهبودیای که داشته، تصمیم دارد این کار را ادامه دهد.
بانی این نمایشگاه بیان کرد: کسانی که مبتلا به «لنف ادم» هستند، هنگامی که کار فیزیکی با دستشان انجام میدهند، ورمشان بیشتر میشود، اما چون برای انجام این کار، دست از بازو حرکت نمیکند و فقط با انگشتان کار را انجام میدهند، موجب گردش بهتر لنف در دستشان میشود. البته من روی این موضوع کار پژوهشی انجام ندادهام که متوجه شوم این کار از نظر علمی در دنیا ثابت شده است یا خیر؟
او درباره چگونگی شکل گیری این نمایشگاه توضیح داد: وقتی نمایشگاه عروسکهای «بیبی حاضر» را دیدم، فکر کردم اگر نمایشگاهی از عروسکهای «سنگ صبور» برگزار شود میتواند پیامش را منتقل کند و تاثیر کارهای هنری در برنامههای درمانی را نشان دهد. بنابراین تصمیم گرفتم نمایشگاهی از عروسکهایی راکه ساخته شده برگزار کنم و این کار را با کمک بهزاد شفق که انجام تمام فعالیتها از طراحی گرافیکی تا پوستر، قابها و اجرای آنها را بهصورت رایگان برعهده گرفت، انجام دادیم.
وی با اشاره به یکی از دلایل برگزاری نمایشگاه، اظهار کرد: تصمیم داشتم علاوه بر اینکه بیماران از کار ارزشمندی که انجام دادهاند، احساس افتخار کنند و اعتماد به نفسشان بالا برود، بتوانم این موضوع را با گروه متخصصان هم مطرح کنم. وقتی اسم عروسک میآید، آدمها فکر میکنند قصه عروسکبازی است در حالی که این یک کار فرهنگی است، به همین دلیل به این زمینهسازی نیاز داشتیم تا دیگران هم مستندات را از نزدیک ببینند تا راهی برای انجام اقدامات علمیتر در این زمینه باشد.
مفاخری در پاسخ به اینکه آیا تا کنون کسی برای انجام چنین کاری در استانهای دیگر اعلام آمادگی کرده است؟ گفت: خیر، اما با توجه به بازدید برخی روانشناسان و چشماندازی که این نمایشگاه داشته، امکان این وجود دارد که این هنر به مراکز درمانی بیشتری وارد شود، زیرا به افرادی که در مراکز درمانی بستری هستند کمک میکند تا در اوقات فراغتشان تسکین بیشتری داشته باشند.
بانی این نمایشگاه درباره اینکه آیا به مباحث اقتصادی این موضوع و عرضه عروسکها به گردشگران نیز فکر شده است؟ تاکید کرد: تا کنون بحث درمانی این ماجرا برایم مهم بوده و اگر بخواهیم به بُعد اقتصادی آن فکر کنیم، باید گروههای دیگری به ما اضافه شوند و بیماران عروسکهایی بسازند که بتوانیم چنین کاری را انجام دهیم. فکر میکنم اگر چنین اتفاقی بیفتد بسیار هم خوشایند خواهد بود.
نمایشگاه «سنگ صبور» از ۹ تا ۱۴ مهرماه در گالری شلمان واقع در میرداماد، نرسیده به شریعتی، رودبار جنوبی، کوچه کاووسی، پلاک ۲۷ از ساعت ۱۶ تا ۲۰ برپاست.
منبع: ايسنا