عامل جنایت خیابان ایتالیا به دادگاه رفت
موبنا -این پسر پس از قتل با خونسردی به خانه دوستاش رفت، فیلم سینمایی تماشا کرد و ٢٤ ساعت بعد پلیس را در جریان جنایت فجیع خانهشان در خیابان ایتالیا قرار داد.
ماجرای تلخ این جنایت خانوادگی به ١١ ماه پیش برمیگردد. ساعت ٧:٣٠ دقیقه ١٦ فروردینماه بود که تلفن کلانتری ١٠٧ فلسطین به صدا درآمد. مردی از آن سوی خط با صدايي لرزان به ماموران جملهای کوتاه گفت: «پدر و خواهرم به قتل رسیدهاند.» همین جمله کافی بود تا چند دقیقه بعد تیمی از ماموران برای رازگشایی از این ماجرا راهی محل حادثه در خیابان ایتالیا شوند. جنایت در یک ساختمان به ظاهر آرام رخ داده بود. کارآگاهان جنایی با راهنماییهای پسری که ادعا میکرد پدر و خواهرش کشته شدهاند، وارد ساختمان، واحد ٣٥ در طبقه سوم آپارتمان شدند. آنها به محض ورود به این ساختمان با صحنه هولناکی روبهرو شدند. مردی میانسال در آشپزخانه روی زمین افتاده بود و آثار ٣ ضربه چاقو روی بدنش نشان میداد او به طرز فجیعی به قتل رسیده است. در یکی از اتاقهای این خانه دختری جوان نیز در حالیکه طنابی زرد رنگ دور گردنش را پوشانده بود، کف اتاق افتاده و به کام مرگ فرو رفته بود. این درحالی بود که سر طناب پیچیده شده به دور گردن دخترک از لوستر اتاق آویزان بود؛ کمی آن طرفتر از جسد دختر جوان قیچیاي بود که نشان میداد طناب با آن بریده شده است. تحقیقات و بررسی اجساد نشان میداد که ابتدا پدر خانواده به قتل رسیده است. با کشف این اجساد بلافاصله قاضی کشیک ویژه قتل، «احمدبیگی» بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران به همراه تیمی از كارآگاهان و كارشناسان بررسي صحنه جرم راهی محل جنايت شدند. خیابان دیگر شلوغ شده بود و مردم در مقابل این آپارتمان ٦ طبقه جمع شده بودند. تنها پسر این خانواده در تحقیقات نخست به بازپرس ویژه قتل گفت: «مادرم چند سال پیش به علت سرطان فوت کرد. من با پدر و تنها خواهرم در این خانه ساکن بودیم. پدرم هم پزشک متخصص طبسوزنی بود. دیروز بعد از ظهر با خواهرم مشاجره کردم و به همین دلیل با حالت قهر از خانهمان بیرون رفتم. شب هم به خانه برنگشتم و با دوستم شهاب که نسبت فامیلی دوری با هم داریم به سینما رفتیم. اما امروز عصر که برای برداشتن وسایلم به خانه برگشتم با جسد پدر و خواهرم روبهرو شدم.»
این صحبتها درحالی بود که جسد حلقآویز شده دختر جوان فرضیه قتل پدر و سپس خودکشی دخترش را پیش روی کارآگاهان قرار میداد؛ اما درنهایت ورق برگشت. با تجسسهای بازپرس پرونده مشخص شد آثار دفاعی چاقو در لابهلای انگشتان مرد میانسال وجود دارد. پسر خانواده درحالیکه زخمی از چاقو روی دستش نمایان بود، پیش روی بازپرس پرونده دچار تناقضگویی شد. او که در ابتدا ماجرا را به شکلی دیگر بیان کرده بود اینبار روایتی دیگر از قتل پدر و خواهرش را پیش روی بازپرس احمدبیگی قرار داد و گفت: «روز قبل از حادثه با خواهرم مشاجره کردم. او یک چاقو از آشپزخانه برداشت و به سمت من حمله کرد. برای دفاع از خود سعی کردم چاقو را از دستانش خارج کنم و به همین خاطر روی دستم دچار خراشیدگی شد. آن لحظه پدرم در خانه نبود و من با حالت قهر از خانه خارج شدم؛ اما شب به خانه برگشتم و ناگهان با جسد پدر و خواهرم روبهرو شدم. وحشت وجودم را گرفت. با زخم چاقویی که در درگیری ظهر روی دستم مانده بود، ترسیدم که اگر پای پلیس به ماجرا باز شود من بهعنوان مظنون دستگیر خواهم شد. به همین دلیل به خانه یکی از دوستانم رفتم با هم به سینما رفتیم. تمام شب را به این ماجرا فکر کردم و در نهایت تصمیم گرفتم پلیس را در جریان این قتل قرار دهم.» همین تناقضگوییها کافی بود تا به دستور بازپرس این پسر ٢٤ ساله که رشته میکروبیولوژی را در دانشگاه آزاد تحصیل کرده بود و در خیابان لالهزار در کار لوازم برقی فعالیت داشت، بهعنوان مظنون شماره یک کارآگاهان در این قتل قرار بگیرد.
هنوز دو روز از بازداشت پسر جوان نگذشته بود که در نهایت او به جنایت اعتراف کرد و گفت: «روز حادثه به خانه آمدم و متوجه شدم خواهرم مشغول دیدن سریالهای ماهوارهای است و من میخواستم برنامه نوروزی تلویزیون خودمان را ببینم. برای این موضوع با او درگیر شدم که من عصبانی شدم و او را خفه کردم. بعد از کشتن خواهرم عذاب وجدان گرفتم و نمیدانستم چکار کنم، قصد داشتم فرار کنم که پدرم سر رسید و چون میدانستم او اگر متوجه قتل خواهرم شود، مرا تحویل پلیس میدهد او را به بهانهای به آشپزخانه کشانده و با ضربات چاقو او را هم به قتل رساندم. بعد از ارتکاب جنایت به خانه دوستم رفتم و شب به سینما رفتم تا با این کار علاوه بر صحنهسازی خود را بی تفاوت نشان دهم.»
با اعترافات این پسر به قتل پدر و خواهرش او صحنه جنایت را بازسازی کرد؛ با تکمیل تحقیقات قرار جلب به دادرسی از سوی بازپرس سعید احمد بیگی صادر شد و صبح دیروز نیز با صدور کیفرخواست این متهم بهزودی در دادگاه کیفری محاکمه میشود. این در حالی است که در این پرونده دو نفر از عموها تقاضای قصاص کردند دو نفر از عمه ها تقاضای دیه و یکی از
عمه ها گذشت کرد.
179/