رابطه نهاد وكالت با ساختار حکومت
موبنا – هیات مدیرهای که قرار است نه تنها منافع صنفی اعضای جامعه حقوقي، بلكه منافع اجتماعی مردم در جامعهای آزاد را فراهم آورد. از مهمترين منافع ميتوان به برخورداری از حق دفاع و دادرسی منصفانه در منازعات حقوقی اشاره كرد. در کش و قوس این انتخابات و در شرایطی که هر یک از کاندیداها در برنامهها و مراسم مختلف درصدد توضیح اهداف و برنامههای خود هستند، موسسه حقوقی رایمند، با همت خانم دكتر فائزه فخر وكيل دادگستري و مدير اين موسسه طي دعوت از چند تن از کاندیداها با افکار و عقاید مختلف، آنها را با چالش تبیین رابطه نهاد وکالت با ساختار قدرت (حکومت) در جامعه مواجه کرد.
فائزه فخر: رابطه نهاد وكالت در ايران با ساختارهاي حاكميت را چگونه توصيف ميكنيد؟ به نظر شما آیا اساسا نهاد وكالت یک نهاد صنفی است یا نهاد مدنی؟
دکتر عباس ایمانی مدرس دانشگاه و فارغ التحصیل حقوق عمومی: کانون وكلا با وجود اینکه برخی از وکلا آن را یک نهاد مدنی با هدف دفاع از حقوق عامه مردم تعریف میکنند، یک نهاد کاملا صنفی است که با هدف دفاع از حقوق افراد در محاکم دادگستری و پیرو آن حمایت و دفاع از حقوق ملت در چارچوب قانون به وجود آمده که با انجام این وظیفه خطیر میتواند حکومت را در برقراری عدالت در جامعه یاری كند و این نهاد صنفی که مشروعیت خود را از قانون میگیرد هیچگاه مانند یک نهاد مدنی یا یک سازمانمردم نهاد نمیتواند با استفاده از عنوان خود، وارد منازعات سیاسی در اجتماع شده و از این طریق خود را در تقابل با دستگاه حاکمیت (قدرت) قرار دهد. هرچند ممکن است خروج دستگاههای حاکمیت از قانون را -منطبق با قوانین موجود- به آن نهادها و سایر نهادهای نظارتی متذکر شود. اگر کانون وکلای دادگستری امروز قادر به ایفای کامل برخی از حقوق صنفی خود نبوده این مسئله نیز، جدای از برخی مشکلات مدیریتی، ریشه در تعریف اشتباه این نهاد صنفی از حدود اختیارات و وظایف قانونی خود داشته که سبب شده برخی از وکلای مدیر و مسئول، بیشتر وقت و انرژی خود را در اهدافی مصروف بدارند که از ماهیت صنفی این نهاد به دور است.
وضعیت موجود نهاد وکالت در کشور را به لحاظ دستیابی به نیازهای ضروری این صنف از جمله استقلال این نهاد از دیگر نهادهای حاکمیتی چگونه ارزیابی ميكنيد؟
دکتر منصور رحمدل ،فارغ التحصیل حقوق جزا و جرمشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه،نهاد وکالت، ذاتا یک نهاد مدنی است. حاکمیت در راستای وظایف و تکالیف اساسی خود و رعایت حقوق شهروندان وظیفه دارد تا نهاد وکالت را ایجاد كند. شاید از این رو بتوان گفت نهاد وکالت یک نهاد مدنی نیست. ولی وظایف این نهاد به آن جنبه مدنی می دهد. به عبارتی باید میان منشا وجودی نهاد وکالت و فلسفه پیدایش آن قائل به تفصیل شویم. آنچه نهاد وکالت را تبدیل به یک نهاد مدنی میکند فلسفه پیدایش آن است که با حقوق شهروندی سرو کار دارد. پس طبیعی است که دغدغه نهاد وکالت دغدغهای فراتر از صرف مسائل صنفی و ورود به مسائل اجتماعی باشد اما در مورد توضیح علت برخی نارضایتیها در استیفای حقوق قانونی این نهاد بايد گفت، علت در نحوه تعامل قدرت سیاسی با کانون وکلا است برخی ساختارهای حکومت هنوز آن اطمینان لازم را برای ایفاد تمامی حقوق وکلا به این نهاد نداشتهاند و در هر برهه با ایجاد برخی دلمشغولیها از جمله بحث استقلال کانون وکلا، فرصت پرداختن به امور صنفی جزییتر را به این نهاد نداده اند. حاکمیت باید این نکته را در نظر داشته باشد که اگر در ایجاد نهاد وکالت نقش دارد و لیکن این نهاد امروزه تحت سلطه قواعد و قوانین بینالمللی است.
ميتوان گفت صرف منشا نهاد وكالت حكومت است و اين موضوع دليلي بر غیر مدنی بودن نهاد وكالت نيست؟ آقاي عليزاده طباطبايي نظرشما به عنوان عضو هیات مدیره فعلی کانون وکلا در اين زمينه چيست؟
دکتر سيد محمود عليزاده طباطبايي، وكيل دادگستري و مدرس دانشگاه: اساسا ما در جامعه امروز با مشکل بزرگ مواجه هستيم و آن انفعال کانون وکلا است. اگر کانون وکلا را یک نهاد صنفی هم قلمداد کنیم باز هم باید بپذیریم که این نهاد صنفی وظیفههایی فراصنفی بر دوش دارد چرا که امور حقوقدانان را در دست داشته و مکلف به ساماندهی به امور صنفی است كه البته شایسته بود نقشهای بیشتری در جامعه امروز داشته باشد. هرچند وکلا میتوانستند حتی در معنای یک صنف، کنار حاکمیت نقشهای بیشتری داشته باشند در حالی که امروزه جامعه حقوقدانان در تشکیلات حکومتی و حتی قضایی غایب هستند. در واقع صالحترین افراد برای حضور در مجلس حقوقدانان هستند در حالی که امروزه تعداد آنها در این مراجع چشمگیر نيست. به هر حال به نظر میرسد آنچه حقوقدانان را در معنای عام و وکلا در معنای خاص ، در مطالبه حقوقشان عقب نگه داشته است، در یک کلام عمدتا انفعال این صنف است.
آقاي دكتر شاملو نظر شما در اين زمينه چيست؟
دکتر باقر شاملو، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی: ابتدا لازم ميدانم براي ورود به بحث نگاهي به شأن ظهور دستگاه قضايي به عنوان متولي امر قضا و كانون وكلا داشته باشيم. در همه نظامهای حقوقي، كانونها و نهاد وكالت ابتدا وابستگي به دستگاه قضايي داشته كه در ايران هم همينطور بوده ولي بعدها بر اثر وقايع و نظرات حقوقدانان برجسته از دستگاه قضايي جدا شد. بنابراين بايد توجه كنيم سير تفكيك به جايي رسيد كه مدتي تقابل بود و حال به نظر بنده بايد كانون فراتر از تقابل عمل كند به اين معنا كه حاكميت نه تنها بايد استقلال كانون را به رسميت بشناسد بلكه تكليف دارد در تعامل مثبت كانون را به بازي و مشارکت بگيرد. به عبارت ديگر اگرچه رسميت اوليه را قانون و دولت به نهاد وكالت داده اما استقلال اين نهاد كاملا هويت يافته است، در اين زمينه بنده با آقاي عليزاده همنظر هستم. به اين معنا كه تكليف دولت و حاكميت ايفاي نقش به نهاد وكالت است و همچنين نهاد وكالت در سياستگذاري تقنيني، اجتماعي، قضايي بايد مشاركت فعال داشته باشد. بنابراين نهاد صنفي صرف به معناي گذشته موضوعيت ندارد. ميتوان گفت امروزه نهاد وكالت نهاد حقوق عمومي است كه كاركردهاي چندگانه صنفي، حرفهاي و به لحاظ آميخته بودن با مسائل اجتماعي كاركرد اجتماعي دارد.
دكتر ايماني معتقدند ما جامعه مدني نيستم بلكه ما نهاد صنفي منبعث از حكومت هستيم آقاي رحمدل نيز معتقدند ما منبعث از حكومت هستيم اما حكومت نهاد وكالت را ايجاد كرده تا در كنار مردم و در شکل یک نهاد مدنی عمل كند تا عدالت در جامعه برقرار شود. آقاي عليزاده ثابت شما با نظر دوستان موافقيد؟
محمد رضا علیزاده ثابت ،مدرس دانشگاه و دانشجوی دکتری حقوق عمومی: بنده به عنوان فردي كه تخصص در حقوق عمومي دارم معتقدم وكلا بايد با دولت تعامل داشته باشند اينكه بخواهيم ميان دولتي بودن و مردمي بودن نهاد وكالت تفكيك قائل شويم اشتباه است. اين مرزبنديها جز اينكه ما را از هدفمان دور كند خروجي ديگري ندارد به جاي اينكه بگوييم ما نهاد صنفي يا نهاد مردمي هستيم ميتوانيم تركيب كرد. كانون بايد در بحثهاي تئوري (تاسيس توسط دولت يا رسميت دادن به نهاد وكالت توسط دولت) تفكيك قائل شود. ما حيطه فعاليت خود كه دفاع از مردم است كاملا مردمي هستيم. به اين لحاظ كانون بخشي از همين مردم، (وكلا) بايد دفاع كند. پس نهاد وكالت كاملا مردمي و مدني است. اما به دليل اينكه وكلا فعاليت شغلي هم انجام ميدهند پس ميتوان گفت نهاد صنفي هم هستيم. وجود ما بر اساس نيازهاي جامعه و رسميت ما در حيطه اختيارات دولت است و بايد ميان رسميت و حيطه فعاليت خود تفكيك قائل شويم.
آقاي شاملو معتقدند دستگاه قضا براي به تصوير كشيدن عدالت نياز به نهادي در مقابل خودش دارد كه به آن قدرت دهد. اما از يك نقطه تاريخي به بعد نهاد وكالت از دستگاه قضايي جدا شده و حوزه كاركرد خود را فراتر و بزرگ تر توصيف كرده است اما آيا كنار هم قرار گرفتن نهاد وكالت و دستگاه قضايي می تواند به تقابلبینجامد؟
دكتر ايماني: اينجا دو مبحث وجود دارد؛ استقلال كانون وكلا و بحث ريشههاي تاريخي ايجاد شدن كانون كه اين مباحث از هم جدا هستند. اينكه ميگوييم كانون وكلا نهاد مدني يا نهاد صنفي است به نظر بنده اشتباه است. ما حقوقدانان بايد دقيق صحبت كنيم. استقلال را قانون به وكلا داده و ما نبايد به عنوان صنف کاری کنیم که قانون آن را از ما بگيرد. هرچند چنین عملی تبعات ناگواری برای قدرتها در پی خواهد داشت. مطابق قانون اساسي، فرهنگ سياسي و بسترهاي تاريخي و حتي ريشههاي حقوق بشري كه بخشي از آن را پذيرفتيم در اين چارچوب، كانون وكلا نهادي است مرتبط با حقوق عمومي و مطلقا صنفي با برخي كاركردهاي حقوق بشري كه حكومت اجازه داده و لايحه قانوني استقلال وكيل وظايف كانون وكلا را احصا كرده است حال اگر ما از این حدود حتی با ورود به مفاهیم کلان حقوق بشری خارج شویم این رفتار برخلاف عرف و وظايف ذاتي كانون وكلاي ايران است بنده ميتوانم به عنوان وكيل وقتي از كانون وكلا خارج شدم عضو باشگاه سياسي شوم و بحثهاي حقوق بشري در سطح کلان و انتزاعی انجام دهم.نكته مهم اين است كه وظیفه اولیه مدیران کانون وکلا پرداختن به مطالبات ضروری این صنف است.
آقاي دكتر شاملو به نظر شما در حال حاضر مشكلات كانون وكلا چيست؟
اعتقاد بنده اين است كه در شرايط فعلي جايگاه تضعيف شده كانون وكلا براي همه وكلا قابل نقد است و اين موضوع داراي دو علت است يكي علت دروني كه مربوط به خود كانون و ساختار و عملكرد مديران كانون است كه شاید ميتوانستند در تعاملی بهتر و مدبرانهتر مطالبات وکلا را پیگیری کنند تا وكلا حداكثر حقوق خود را دريافت كنند. البته به نظر بنده ساختار كانون نیز ايراداتي دارد حاکمیت هنوز آن اطمینان لازم را به این نهاد نکرده است تا اختیارات کافی را به بدنه آن تفویض کند تا بتواند با سیاستگذاریهای کلان در ارتقای جایگاه خود حرکت کند.فخر مدیرعامل موسسه حقوقی رایمند در شرایطی ختم جلسه را پس از دو ساعت بحث و تبادل نظر در میان وکلای حاضر اعلام کرده و مطالب را جمع بندی كرد که گویی در ماهیت این نهاد یعنی صنفی و یا مدنی بودن آن در میان برخی وکلا اختلاف نظر جدی وجود دارد.اختلاف نظری که نه تنها حدود مناسبات قدرت سیاسی با این نهاد را در شکل و ماهیتی کاملا متفاوت تشریح میکند که درنوع مطالبات کانون وکلای دادگستری نیز بسیار موثر خواهد بود.
منبع: روزنامه قانون|نویسنده: نفيسه صباغي
179/