اصلاح طلبها مجبورن! میفهمی؟ مجبور!
آیدین سیارسریع: از روزی که تبلیغات شروع شده بنده شاهدم که از تمام ابزارهای خودشون استفاده کردن تا مردم رو به پای صندوقها بکشن و همه کار میکنن تا به لیست 46 نفره رای داده بشه غیر از اعلام برنامه کاندیداهای موجود! البته به این كه اصلاح طلبان در این انتخابات چقدر مجبور و مکروه و مضطر هستند کاملا واقفم ولی میگم یک وقت زشت نباشه همه کاندیداهای اصلاح طلب میگن به ما رای بدین که نابرجامیها و افراطیها نرن مجلس! بالاخره ورزشگاه که نمیخواهیم پر کنیم. برای حفظ ظاهر هم که شده چهار تا شعار اقتصادی بزنین گوشه پوسترها. یه حرکتی، حرفی، سخنی، وعده الکیای چیزی. کلا نامزدهای این دوره اصلاح طلبها یک جوری رفتار میکنن که انگار خودشون هم غافلگیر شدن. یعنی بنده تصور میکنم یک سری از عزیزان با تم اصلاح طلبی برای شوخی و خنده اومدن ثبت نام کردن، بعد دوستها و آشناهاشون شنیدن و گفتن: آخه مهندس غرضي! کی به تو رای میده؟ اینا هم خندیدن و گفتن: بابا باحاله، می خندیم. همه هم از جمله خودشون منتظر بودن انتخابات شروع بشه و آرای باطله از رای اینها بیشتر بشه و تا یه ماه سوژه خنده داشته باشن. ولی متاسفانه با رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان شاخص شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان مثل پلنگی تیزچنگال اینها رو گرفت و گفت عمووو کجا میری؟! بیا تو لیــست! اینا هم در حالی که با پیشونی عرق کرده سعی میکردن خودشون رو از چنگ شورای سیاستگذاری رها کنن میگفتن: آقا تو رو خدا ول کن، به خدا من قصدم شوخی بود. من اصلا این سیاستمدار نیستم. آقا جون مادرت… شورا هم میگفته بیخود
سر و صدا نکن، اگه کسی هم بیاد، میاد کمکِ من. به هرحال اصلاح طلبان تحت فشار بودن، از یه طرف رد صلاحیتها و از طرف دیگه خطر تحریم انتخابات. اگه من هم بودم به کمک بزرگان اصلاحات میرفتم. فقط امیدواریم این دوستان وقتی رفتن مجلس نگن ما اشتباهی بودیم و کاری از دستمون برنمیاد. مثل یک اصلاح طلب واقعی تلاششون رو بکنن و بعد بگن نشد دیگه، متاسفم. ما حتما درکشون میکنیم.
یه چیز دیگه هم که برای من سواله اینه که شیوه گزینش بعضی از کاندیداهای مدنظر اصلاح طلبها در بعضی از نقاط چه جوری بوده؟ چون من دیشب خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم یک سری از سیاستگذاران اصلاح طلب نشستن پشت یک میز و دارن گزینش میکنن. یه کاندیدا در زد و اومد تو اتاق. ازش پرسیدن شما اصلاحطلب شاخص هستی؟ کاندیدا گفت نه، اصلا به قیافه من میاد؟ پرسیدن: پس اصلاح طلب غیرشاخص هستی! تا الان کجا بودی؟ طرف گفت: نه بابا من اصلا اصلاح طلب نیستم. گفتن: پس برای چی میخوای بیای تو لیست ما؟ گفت: کلا نمایندگی مجلس رو دوست دارم! از بچگی آرزوم بوده. اصلاح طلبها گفتن: خب ببین چون الان ما در شرایطی نیستیم که بخواهیم به ایده آلها فکر کنیم میتونیم اصولگراهای معقول رو هم تو لیستمون بیاریم. شما ایشالا اصولگرای معقوليد دیگه؟ کاندیدا شونه بالا انداخت و گفت: نه والا. پرسیدن: کدوم قسمتش نه والا؟ اصولگرا یا معقول؟ گفت: اصولگرا که نیستم. از عنصر عقل هم کاملا بی بهره ام. اصلاح طلبها که درمانده شده بودن و گویا کاندیدای مناسب دیگهای هم تو اون شهر وجود نداشته گفتن: پس باید یه قولی بدی! کاندیدا گفته: چه قولی؟ گفتن: ببین تو اصلا حرف نزن! برو مجلس، بشین یه گوشه برای خودت کلش آو کلنز بازی کن و به پو غذا بده. بذار بقیه کارشون رو بکنن. کاندیداهه هم گفته: من که نفهمیدم چی گفتین ولی باشه. اصلاح طلبها هم بنده خدا رو گذاشتن تو لیستشون. البته این فقط یه خواب بود. خواب طنزنویس هم چرت و پرته. البته انشاءا… !
179/