سناریوی سینمایی برای گرفتن پول میلیونی از پدرزن
ربودن داماد
چند روز مرد میانسالی به یکی از کلانتریهای پایتخت مراجعه کرد و شکایتی درباره ربوده شدن دامادش را پیشروی کارآگاهان پلیس قرار داد. او در مورد جزییات ماجرا به ماموران گفت: «امروز صبح یک تلفن ناشناس به من شد که مردی آن سوی خط میگفت دامادم را ربودهاند و در ازای آزادیاش تقاضای پول دارند. از آنجایی که من در بازار آهن کار میکنم و مرد ثروتمندی هستم، تصور میکنم گروگانگیران با آگاهی از ثروتمند بودن من دست به این آدمربایی زدهاند و چون دامادم همیشه در بازار کمک حال من بوده و با من کار میکرده، او را ربودهاند تا در ازای آزادیاش پول ٤٠٠میلیونی را پرداخت کنم. آنها گفتند اگر پای پلیس را وسط بکشم، قطعا دامادم را به قتل میرسانند ولی من پیش از انجام هرگونه اقدامی تصمیم گرفتم شکایت کنم.»
بازداشت آدمربا
با اعلام این شکایت، پروندهای در این رابطه تشکیل و به دستور احمد بیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات دراینباره آغاز شد. ماموران در نخستین گام از تجسسهای خود به ردیابی تلفن همراه شاکی پرداختند و درنهایت موفق به شناسایی آدمربا شدند. درنهایت این مرد پس از شناسایی، در یک عملیات ازسوی ماموران دستگیر شد ولی پس از بازداشت این آدمربا، اثری از داماد ربودهشده، پیدا نشد. بنابراین مرد جوان تحت بازجوییهای پلیسی و قضائی قرار گرفت.
اعترافات عجیب
این مرد در بازجویی، اعترافات عجیبی را پیشروی پلیس قرار داد و پرده از راز یک آدمربایی ساختگی و نقشه زیرکانه داماد جوان برداشت. او به ماموران گفت: «من هیچ مردی را گروگان نگرفتهام. ماجرا از این قرار بود که یک روز دوست صمیمیام به نام وحید به سراغ من آمد و گفت پدرزنم مرد ثروتمندی است. او گفت که با یک نقشه حسابشده، میتوانیم از این مرد پول زیادی به جیب بزنیم. برای همین سناریویی طراحی کرد و از من خواست تا با پدرزنش تماس بگیرم و بگویم که دامادش را ربودهام. او گفت با اینکار پدرزنم پول زیادی در ازای آزادی او میپردازد. در این مدت هم وحید خودش را گم و گور کرد و به من گفت پس از تماس با پدرزنش درخواست ٤٠٠میلیون تومان پول کنم. وحید گفت اگر بتوانم این پول را از پدرزنش بگیرم، من هم سهم زیادی در آن خواهم داشت. برای همین به خاطر مبلغ زیاد این پول وسوسه شدم و قبول کردم که اینکار را انجام دهم ولی اصلا تصورش را نمیکردم که گیر بیفتم. چون وحید این اطمینان را به من داده بود که هیچوقت پدرزنش موضوع را با پلیس درمیان نمیگذارد و سعی میکند بیسروصدا این مشکل را حل کند.»
آدمربایی ساختگی برای فرار از بدهی
با این اعترافات، تحقیقات کارآگاهان برای داماد فراری آغاز شد و درنهایت این مرد پنجشنبهشب گذشته درحوالی میدان خراسان و در مخفیگاه خود در دام پلیس گرفتار شد. او که از دستگیرشدن خود، به شدت شوکه شده بود، در بازجوییها به ناچار به جرم خود اعتراف کرد و گفت: «خیلیوقت بود که بدهیهای زیادی داشتم و نمیدانستم چطور میتوانم آنها را پرداخت کنم. مشکلات مالیام روز به روز بیشتر میشد و به هر دری میزدم، فایدهای نداشت. به خاطر این موضوع زندگیام داشت از هم میپاشید، درصورتی که پدرزنم آنقدر ثروت داشت که این پولها برایش مثل پول خرد بود. با این حال اصلا کمکم نمیکرد و با وجود اینکه میدید تا چه اندازه گرفتار شدهام، باز هم اهمیتی نمیداد. حتی همیشه سعی کردم که با کار زیاد و کمک به پدرزنم در بازار بتوانم توجه او را جلب کنم تا شاید او هم کمکی به من کند ولی فایدهای نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم هرطور شده پول بدهیهایم را جور کنم و از پدرزنم پول بگیرم. برای همین بدون درنظر گرفتن عواقب کارم، به دوستم پیشنهاد دادم تا موضوع ربودهشدنم را مطرح کند. میخواستم از این طریق از پدرزنم پول بگیرم و از آنجایی که او مرد پرمشغلهای بود، تصور نمیکردم وقت خود را با شکایت و پیگیری تلف کند. با خودم گفتم چون مبلغ درخواستی کم است، او قبول میکند و این پول را پرداخت میکند اما نمیدانستم که دستم رو میشود و نقشهام لو میرود.»
با اعترافات این مرد بازپرس احمد بیگی دستور تحقیقات بیشتر در این زمینه را صادر کرد و دو متهم نیز با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شدند.
179/