چرا «هفت اقلیم» توقیف شد؟
صدای مدیران صداوسیما در این سالها همیشه برای عوامل برنامه بلند بودهاست و در مقابل بعضی رسانهها کوتاه. تنها در ایران است که با لغزشی کوچک یا بزرگ، مدیر مجموعه صف سربازان زیردستش را میفرستد جلو تا تاختوتازها هرچه دیرتر به قلمرو میز اتاقش برسد. درواقع مدیران در این سالها یاد گرفتهاند که جایگاهشان را سفت بچسبند و اولین ترفند هم این است: «برنامه تعطیل شد»، «عوامل توبیخ شدند»، «فلانی اخراج شد». حالا اما جریان فرق دارد.
مدیریت فرهنگ برنامهای ١٢ ساله را وقتی زمین زد که اشتباهی هم مرتکب نشده بودند. محمدصادق رحمانیان، هفته گذشته سر کج کرد و به فارس گفت: «ناظر پخش این برنامه توبیخ شده و دستاندرکاران تولید برنامه نیز عذرشان خواسته شده است.» او در ادامه عنوان کرده بود: «برنامه «هفت اقلیم» تا دو هفته آینده تعطیل خواهد شد و رویکرد آن از ابتدای دیماه تغییر میکند و با رویکرد و عنوان متفاوت روی آنتن شبکه رادیویی فرهنگ خواهد رفت.» این برنامه بیش از یک دهه پیش با هدف اختصاص کمربندی شبانه در شبکه فرهنگ روی آنتن رفت. قرار بر این بود که برنامه هر شب به یکی از حوزههای فرهنگ اختصاص پیدا کند و چنین هم شد؛ ادبیات، تئاتر، سینما، موسیقی و…. برنامه همچنان در این سالها ادامه داشت و گاهی با تغییر ساعت، یکی از برنامههای شاخص شبکه به شمار میرفت. اما مدیریت جدید شبکه فرهنگ با رویکردی که در ادامه خواهیم گفت، این برنامه قدیمی را مثل مدیران دیگر صداوسیما به تعطیلی کشاند.
از چه کسی حساب میبرند؟
ماجرا، ماجرای «فتیلهای»ها نبود که مدیران برنامه پشت اشتباه عوامل برنامه سنگر بگیرند و تمام سوابقشان را نادیده بگیرند. «هفت اقلیم» رادیو فرهنگ، دو هفته گذشته، در بخش ادبیات به غلامحسین ساعدی پرداخت و فردای آن روز هدف یکی از خبرگزاریها قرار گرفت. بلافاصله پس از آن مدیر رادیو پوزش خواست. این درحالی است که با نگاهی به گذشته این شبکه، حتي در زمان ریاست عزتالله ضرغامی، میبینیم که چنین رفتاری کمتر دیده میشود. سال ٨٩ وقتی برنامهای درباره «شاملو» از همین شبکه روی آنتن رفت، مدیریت وقت در برابر خبرسازی بعضی رسانهها ایستاد (با اینکه در آن سالها، به دلایل مختلف، صداوسیما جوی سنگینتر را تجربه میکرد). پاسخ مدیریت وقت به منتقدان این بود که اگر قرار باشد شبکه تخصصی «فرهنگ» به نقد و بررسی آثار شاملو نپردازد، پس چه کسی بپردازد؟ اما اینبار نهتنها مدیریت جدید از عوامل برنامه دفاع نمیکند بلکه عذرخواهی را هم مقدم بر نگه داشتن برنامه میداند. ماجرا از این قرار است که مدیران جدید گذشته از اینکه بیشتر سمت راضی کردن برخی رسانههای جناحهای خاص هستند، قرار است صداوسیما را با هر ترفندی به سمت جذب مخاطبان عام ببرند؛ ترفندهایی که با وجود محدودیتها و خط قرمزهای رسانه در ایران، در عامیانه کردن فرهنگ و هنر، خلاصه میشود.
مخاطب کیست؟
بنای شبکه «صدای آشنا»ی رادیو، پخش برنامههای فرهنگی و هنری و غیره برای مخاطبان آنسوی آبها بود. فارغ از اینکه این شبکه چقدر توانست در اهدافش موفق باشد، با روی کار آمدن مدیریت جدید صداوسیما و رویکرد کاهش شبکهها، تعطیل شد و به بایگانی پیوست. به این ترتیب شبکههای «کتاب»، «ایران صدا»، «گلچین»، «صبا» و… هم تعطیل شدند تا بودجه رفته در دولت گذشته مهار شود. تعجب اینجاست برنامههای پرمخاطب «رادیو هفت»، «جمعه ایرانی» و… هم تعطیل شدند تا همه منتظر بمانیم ببینیم سیاست تازه صداوسیما چیست. حالا آنچه جایگزین این برنامهها شده، نشان از دو مسأله دارد؛ اول اینکه اصولاً وقتی پول نباشد، سیاست و نگاهی هم در کار نیست. دوم اینکه شبکهها بیشتر به سمت عامیانه کردن فرهنگ، سیاستزدایی از ادبیات و هنر و ساخت برنامههایی هستند که به هر نحوی مردم را پای گیرندهها بکشاند. رویکرد تازه صداوسیما در برنامههای مختلف نشان میدهد دیگر مثل گذشته دنبال مخالفت یا منکوب کردن جریان روشنفکری یا ادبیات و سینما و هنر موسوم به این جریان نیست.
بلکه این بار خط مشی شبکههای آنسوی آب، مثل «جم» و «من و تو» را هدف گرفته است. اگر مدیران سابق رویای ایستادن در مقابل شبکههایی مثل بیبیسی را در سر میگذرانند، مدیران تازه بیشتر در پی همانندسازی خود با شبکههای عام آنسوی آب هستند. همانندسازی به معنی جذب مخاطب با لحاظ کردن خط قرمزهای تعیین شده. در شبکه فرهنگ هم اتفاقی که افتاد، تغییر در خط مشی برنامه قدیمی «روایت شب» بود. این برنامه تا سالها با روایت گوینده پیشکسوت، بهروز رضوی، به خوانش داستانهایی از ادبیات ایران و جهان اختصاص داشت اما در خط مشی جدید، روایت آن به عهده بازیگران و چهرههای سلبریتی سپرده شد تا شبکه هرچه بیشتر به سمت عامپسندی پیش برود. این وسط، آنچه از دست رفت، مخاطبان حرفهای شبکه بودند چراکه کتابهای انتخابی هم نشان میداد، تفکر و اندیشه در بسیاری از موارد چندان مهم نیست، بلکه بیشتر از هر چیزی انتخاب کتابهای عامپسند مدنظر قرار گرفته است. با این رویکرد، زمانی که برنامه «هفت اقلیم» به غلامحسین ساعدی اختصاص پیدا کرد، فورا محکوم و عوامل آن توبیخ شدند و برنامه هم تعطیل شد.
همیشه مدیر بیگناه است
در سالهای اخیر، در تمام رسانههای ایران، قبل از هر چیزی اول عوامل توبیخ و عزل و ملامت شدهاند و بعد مدیر سر جای خود مانده است! به فرض که شبکه فرهنگ در برنامه «هفت اقلیم» اشتباهی هم مرتکب شده باشد (که نشده)، مدیریت همان روندی را در پیش گرفت که سایر مدیران رسانه در ایران پی میگیرند؛ توبیخ عوامل و نادیده گرفتن سوابق و پیشینه درخشان برنامه و مهمتر از همه مخاطب. حالا هم مدیریت شبکه فرهنگ برنامهای ١٢ساله را به راحتی کنار گذاشت تا نشان بدهد بیشتر از آنکه به مخاطب فکر کند، در پی دلجویی از بعضی از خبرگزاریهاست….
176/