از دست آقایان دوربینی به کجا پناه ببریم؟!
به گزارش سایت باشگاه راه آهن یزدان، در این میان رئيس هیات فوتبال استان تهران در گفتوگویی در این باره اعلام کرده است: «طبق قانون اگر میخواهد انتقالی صورت بگیرد باید هیأت فوتبال استان و کمیسیون ماده 5 اداره کل ورزش و جوانان استان با آن موافقت کنند. در حال حاضر ما شدیداً مخالف این انتقال هستیم و پافشاری هم خواهیم کرد که این انتقال صورت نگیرد. حدود 2 ماه پیش مسئولان این باشگاه میخواستند پسوند باشگاه را از سورینت به یزدان تغییر دهند اما متأسفانه با توجه به مشکلات مالی این باشگاه هنوز ما با درخواست آنها موافقت نکردهایم. آنها که نمیتوانند این کار ساده که تغییر نام است را انجام دهند چگونه به دنبال انتقال تیم هستند. ما مراتب مخالفت خود را به فدراسیون فوتبال اعلام خواهیم کرد تا جلوی این تصمیم غلط گرفته شود.»
گفتههای جناب شیرازی ما را وادار به پاسخگویی کرد تا افکار عموميقاضی رفتارها و گفتارهای دو طرف باشند.
1- موسسه ورزشی راه آهن یزدان با مجوز اداره کل ورزش و جوانان استان تحت شماره ثبت 36700 نزد ثبت شرکتهای تهران به ثبت رسميرسیده است و در این خصوص مجوز مربوطه در رسانههای متعدد و النهایه در سایت رسميسازمان لیگ هم درج شده است. در این خصوص لازم است از زحمات و مساعدتهای آقایان گرشاسبی و میرزا آقا بیک به عنوان مدیر و معاون اداره کل ورزش و جوانان استان تهران قدردانی شود.
2- آنچه آقای شیرازی از آن به عنوان «یک کار ساده» بابت تغییر پسوند باشگاه نام برده است که «به سبب مشکلاتی با آن موافقت نکردهاند» قصه جالبی دارد که بد نیست افکار عموميدر جریان آن قرار گیرد. بر اساس آیین نامه نقل و انتقالات فدراسیون فوتبال و ذیل ماده 43 آن در صورت انتقال سهام یک باشگاه، طرفین (خریدار و فروشنده) هر کدام ملزم به پرداخت 2 و نیم درصد (جمعا 5 درصد) در حق هیات فوتبال هستند. باشگاه راه آهن یزدان طی دو فقره چک این مبلغ را پرداخت اما جناب آقای رضا عابدینی دبیر هیات فوتبال استان تهران طی تماس تلفنی اعلام کرد «دکتر شیرازی معتقد است طبق آیین نامه باید 10 درصد پرداخت گردد». از ما اصرار به اینکه مبلغ به صراحت در آیین نامه نقل و انتقالات آمده و از هیات فوتبال انکار که آنچه ما ميگوییم ملاک است. در ادامه خواستار عودت مدارک و چکهای ارسالی و متعاقبا ارسال مستندات در خصوص الزام به پرداخت 10درصد شديم که آن هیات بدوا نسبت به برگشت زدن چکهایی که به زعم خودشان به مبلغ مقرر صادر نشده بود کردند و در ادامه پس از اعتراض این باشگاه، نسخه ای از آیین نامه نقل و انتقالات سال 1391 به این باشگاه ارسال که در آن میزان پرداختی بابت نقل و انتقال سهام 10درصد اعلام شده بود. اینکه رئيس هیات فوتبال استان هنوز مستند خود را آیین نامه سال 1391 ميداند «همان کار ساده»ای است که خودشان در مصاحبهشان از آن سخن به میان آورده اند. تمام تلاش ما برای متقاعد کردن وی به اینکه اکنون در سال 1394 به سر ميبریم و همانگونه که همه مقررات آیین نامه سال 1394 در خصوص نقل و انتقالات حاکم است ره به جایی نبرد و بالاجبار دست به دامان دبیرکل محترم فدراسیون فوتبال به عنوان مسئول اجرایی فوتبال کشور شديم تا در تحلیل «این کارساده» ما را ارشاد و گره از این ابهام بزرگ و معادله چند مجهولی و پیچیده (!!!) باز کنند.
پاسخ جناب آقای دکتر اسدی ساده بود. «در سال 1394 باید به مقررات سال 1394 پایبند باشیم.» در ادامه وقتی چرایی تاکید هیات بر میزان 10درصدی را جویا شدیم پاسخ شنیدیم «هیات به داورانش بدهکار است!»
اگر چه خود را مقید به مقررات ميدانیم اما هنوز یک سوال بی پاسخ وجود دارد که چرا باید 5 درصد مبلغ مبایعه نامه به هیات فوتبال پرداخت شود و اگر بنا باشد در سایر رشتهها هم فعالیت كنيم آیا این 5 درصدها از خود مبلغ مبایعه نامه فراتر نميرود؟ خدمات هیات فوتبال استان به باشگاه را اعلام کنند سپاسگزار خواهیم بود.
3- دیدار تیم فوتبال جوانان راهآهن يزدان در روز شنبه در چارچوب لیگ دسته اول جوانان تهران در روزی که میزبان تیم حریف و زمین شماره دو ورزشگاه شهید شیرودی محل برگزاری مسابقه بود به سبب «یک کار ساده » لغو شد. نه برفی بارید و نه بارانی بر زمین نشست. نه سنگی از آسمان پایین آمد و نه تیميحاضر نشده بود. کار ساده بیخ گوش هیات فوتبال استان تهران «عدم خط کشی زمین مسابقه بود» به همین سادگی! اینجا از این کارهای ساده کم رخ نميدهد.
4- باشگاه راه آهن یزدان با تاکید بر اینکه آمده است تا در فضای فوتبال به شکلی اصولی و حرفه ای قدم بردارد و بالطبع هلدینگ یزدان به عنوان یک مجموعه اقتصادی مطرح، اصول و منافع اقتصادی خود را هم در نظر دارد اعلام ميكند متاسفانه در فضای فوتبال شاهد آن هستیم که برخی افراد نه تنها گره گشا و یار شاطر نیستند که بارخاطر هم خواهند بود. اتفاقا همین رفتارهاست که سبب شده تا در گامهای ابتدایی حضورمان در فوتبال با تردیدهایی مواجه شویم که آیا با آدمهای عشق شهرت و «آقا دوربینیهای» فوتبال مقابله کنیم تا شاید فوتبال راه خود را بیابد یا فضا را در اختیار همانها قرار دهیم تا عیسی به دین خود و موسی نیز به دین خود باشد. مانده ایم از دست اینها به کجا پناه ببریم؟ آنهایی که نگران قدمت راه آهن و ماندنش در تهران هستند برای کمک به این تیم ریشه دار چه کرده اند؟ اگر نخواهیم «کهف وار» در مقررات سالیان قبل دست و پا بزنیم چاره کارمان چیست؟ اگر در پی آن باشیم که بدیهیات امور مانند خطکشی زمین سبب تعطیلی مسابقات ردههای پایه نشود چه باید کرد؟ (قابل توجه اینکه در ردههای پایه چنانچه تیميزمین اختصاصی نداشته باشد خود هیات مبادرت به تامین آن کرده و باشگاه صرفا هزینه آن را ميپردازد) درد ما این است که گاها «خوش تیپی» ملاک شایسته سالاری است و ما در پی مولفههای حرفه ای ميشویم. آنچه یافت مينشود آنم آرزوست!
5- از بدو حضورمان در فوتبال اعلام کرده ایم که به دنبال شعارهای جذاب مبنی بر اینکه تنها هدفمان خدمت به فوتبال است وارد گود نشده ایم. منافع تبلیغی و تجاری هلدینگ بی شک مورد تاکید و توجه جدی مان بوده و خواهد بود و چنانچه رفتن به کوه قاف هم در راستای رسیدن به هدفمان لازم باشد در دستور بررسی قرار ميگیرد. چنانچه مانع تراشان مانع تراشیدند اگر برای فوتبال و ناپدریهایش نتوانیم تصمیميبگیریم برای خودمان ساده تصمیم ميگیریم. ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان! یاحق!
179/