وقتی صدا و سیما، بی صدا میشود!
«هُنرلَند» با چنین اشارهای، نوشته است: محمد سرافراز خود را یک خبرنگار میداند؛ اما کمتر اهل مصاحبه کردن است. آخرین مصاحبه او سهشنبه گذشته – 27 مردادماه – با خبرنگار ایسنا انجام شده است. سرویس فرهنگی – هنری ایسنا دراین باره نوشته است:
رئیس سازمان صداوسیما که عصر سهشنبه – 27 مرداد ماه – در حاشیه اختتامیه هشتمین اجلاس مجمع عمومی اتحادیه رادیو و تلویزیونها اسلامی در جمع خبرنگاران حاضر شده بود، در پاسخ به پرسش ایسنا مبنی بر اینکه طی مدت 10 ماهی که وارد سازمان صداوسیما شده است، مهمترین کاری که انجام داده چه بوده و آیا از عملکرد خود در این بازه زمانی راضی است؟ خاطرنشان کرد: این مساله را شما باید پاسخ بدهید که آیا راضی بودهاید، چراکه صداوسیما هر کاری که انجام میدهد از تلویزیون پخش میکند. ما طی این مدت 10 ماهه برنامههایی را که مورد رضایت مخاطبان باشد، پخش کردیم. ما طی این مدت در حوزه فیلم و سریال و همچنین برنامههایی مثل «خندوانه» ایجاد شور و نشاط برای مردم را هدف قرار دادیم. همچنین برنامههای مختلفی با ساختارهای گوناگون را برای مخاطبان داشتیم که همین کارها بزرگترین اقداماتی بود که طی این مدت انجام دادیم.
پاسخ «پرسش» با «پرسش»، به یک ترفند نخنما بین برخی از مسئولان تبدیل شده است، اما کمتر دیده شده یک خبرنگار پاسخ پرسش همکار خود را با پرسش بدهد! این را میتوان به حساب همنشینی دائم رئیس رسانه ملی با اصحاب سیاست دانست که تأثیر خود را در ناخودآگاه هرکس میگذارد، حتی اگر این شخص سالها کار خبری کرده باشد و رئیس شبکه مهمی مثل پرستیوی بوده باشد!
با این همه، سرافراز در این مصاحبه مرتکب یک اشتباه بزرگتر شده است. او در پاسخ به خبرنگار ایسنا درباره رضایت از عملکرد 10ماههاش در ریاست رسانه ملی گفته است: «این مساله را شما باید پاسخ بدهید که آیا راضی بودهاید، چراکه صداوسیما هر کاری که انجام میدهد از تلویزیون پخش میکند.»
گویا دکتر فراموش کرده است که به طور توأمان، ریاست رادیو و تلویزیون را برعهده دارد و آنچه را که کارکنان صداوسیما انجام میدهند فقط در تلویزیون به نمایش درنمیآید بلکه از رادیو هم به عنوان یک رسانه پرمخاطب در بین مردم پخش و شنیده میشود.
رادیوییها هنوز خاطرات عملکرد تبعیضآمیز لاریجانی و ضرغامی نسبت به این رسانه را به یاد دارند. بازدیدهای مکرر ایشان از سرصحنه سریالهای تلویزیونی و عکسهای یادگاری با بازیگران تلویزیون و تجلیلهای مکرر و برآوردهای کلان برای سریالهایی نظیر شبهای برره و کلاه پهلوی و … در مقابل حضور سالی یک بارشان در جشنواره رادیو که تنها محل توجه سالانه رؤسای پیشین رسانه ملی به صدای جمهوری اسلامی ایران بوده است، آن هم تشریفاتی و عجولانه، دلخوری همیشگی کارکنان نجیب رادیو را به همراه داشته است.
روزی که تعدادی از هنرمندان نمایش رادیو پس از انتصاب یکی از مدیران نه چندان مهم آن به معاونت صدا دست به قلم شدند و از سرافراز تشکر کردند که یک نفر از رادیو را به ریاست ایشان برگزیده است، گرچه از نظر سایر همکارانشان در رادیو اقدامی شتابزده انجام داده بودند اما نشان دادند که چقدر از انتصابهای سرافراز بیمناک بودهاند و با این انتخاب، به «حداقل» راضی شدهاند.
اکنون صداوسیما در حال پوستاندازی است. ساختارها عوض میشود. نسلهایی از دور خارج میشوند و نسلهای جدیدی جایگزین میشوند. قوانین بازنویسی میشوند، اضافهکارها و حقوقها تعدیل میشوند، دوستانی در پستهای کلیدی قرار میگیرند که در عین جوانی از امتیاز حضورشان در معاونت برونمرزی بهرهمند بودهاند و فرصتهای زیادی برای آزمون و خطا در اختیارشان گذاشته میشود؛ اما انگار آنچه لایتغیر باقی مانده، مظلومیت رادیو است که همچنان ادامه دارد.
کاش ایشان درباره عملکرد 10 ماهه خود در صداوسیما فقط یک بار اسمی از رادیو نیز میآورد تا لااقل هنرمندان رادیو بدانند که در گوشه ذهن رئیس صداوسیما، صدا هم مثل برادری در کنار سیما مشمول نظر پدرانه ریاست سازمان «صداوسیما» قرار دارد.