دلواپسان قطعنامه 598 چه می گفتند؟
وضعيت قطعنامه 598 متفاوت و يك امر جداگانه بود و امروز2231 يك چارچوب و محتواي متفاوتي دارد. ولي از يك نظرهم بد نيست كه تندروها ميخواهند به مردم القا كنند2231 مشابه 598 است.البته از اين منظر كه هردوي آنها موفق بود؛هم قطعنامه 598 و هم مذاكرات اخير و قطعنامه2231 سبب شد اقدامات ظالمانه عليه كشورمان به پايان برسد.
*598 از اين بابت كه اين امكان را به نظام و كشور داد كه جنگي ظالمانه را در شرايط نظامي سخت با يك ديپلماسي موفق به يك نتيجه كاملا موفق تبديل كند و مذاكرات 598 كه براي حل و فصل ماجراي عراق صورت گرفت همه اهدافي كه براي جنگ در نظر گرفته بوديم را حاصل كرد و از سوي ديگر نيز در بحث مذاكرات هسته اي ما در اين توافق همه آن چيزيرا كه اهداف برنامه هسته اي ايران بود،به بهترين نحو كسب كرديم.
*{در پاسخ به سوالي که به سنگ اندازي تندروها درباره قطعنامه 598 اشاره داشت} آن دوران نيز تندروها به شدت معتقد بودند كه نيازي به مذاكره و گفتوگو با صدام حسين نيست.آنها ادعا مي كردند كه براي رسيدن به راهحل در مسئله مذاكرات عراق نيازي به بحثهاي پيچيده با عراق نداريم.آنها ميگفتند كهنبايد با صدام زياد صحبت كرد برويد با او دست دهيد و به صدام بگوييد بيا با هم مشكلات را حل كنيم و در كنار هم عليه آمريكا متحد شويم.
روش و سنت تندروها در هر دوره از زمان اينگونه سادهانديشانه است.تندروهاي آن زمان مانند خوئينيها انتقاد ميكردند كه آنقدر مذاكرات را كش ندهيم و در آن زمان آقاي هاشميهم از دست تندروها بيچاره شده بود. ما امروز دچار نبرد نظامي نيستيم ولي گرچه درگيري هايي هست كه اهميت زيادي دارند و داراي آثار سوءجدي و دراز مدتاند.براي مثال تحريمهاي سنگين آمريكا مانند جنگ است و اين نوع تحريم كردن يك كشور از لحاظ تعريف فرقي با جنگ ندارد.
موضوع هستهاي به عنوان يك موضوع بزرگ ملي است و شرايطي را پيشآورد كه توقعات جامعه خيلي بالا بود و به نظرميرسد روحاني و ظريف مي توانند پاسخگوي ملت باشندوسربلند بيرون آيند.