سکوت سفید درباره مذاکرات هستهای
1.در پرونده هسته ای ایران فرم، محتوا و مسائل فنی به یک اندازه بر یکدیگر موثرند. مسایلی مانند محتوای چگونگی توافق بر سر رفع تحریم ها، محدودیت ها، یا چگونگی توافق بر سر نظارت، کنترل و بازرسی، یا دو مساله کیفیت و کمیت امکانات و همچنین توانمندی های فنی، قابل طبقه بندی نبوده و نمی توان گفت کدام یک بر دیگری برتری دارد. به همان میزان که فرم موثر بوده، محتوا نیز موثر است، یا برعکس. این مساله ناظر بر وضعیت فنی نیز هست. تفکیک فرم، محتوا و مسایل فنی در شرایط کنونی نمی تواند منجر به ارزش گذاری یا اولویت بندی شود.
2.تعیین خطوط قرمز و خطوط راهنما _ Guideline, Redline _ از سوی مقام معظم رهبری است. این نقطه نظرات نه به عنوان یک شعار یا موضوعی تعارفی، بلکه از منظر دیپلماسی مذاکره بیان شد. ساختار طرف مقابل دارای سلسله مراتبی است که حلقه مرکزی آن ایالات متحده آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی قرار دارد، زیرا مسئولان آمریکایی همواره از مد نظر قرار دادن منافع رژیم صهیونیستی صحبت کرده اند. گرچه ما آن را به رسمیت نمی شناسیم. گروه 1+5، دارای سه حلقه بوده که آمریکا حلقه وسط، سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلستان حلقه دوم و روسیه و چین حلقه سوم یا محاط را تشکیل داده اند که این حلقه ها در حالت تاثیر و تاثر _ interaction _ قرار دارند. در چنین سلسله مراتب و موازنه ای فرم و محتوا به یک اندازه موثر است. خرجی رویکرد جبهه مقابل نیز تقریبا با معدل تمایلات آمریکا و فرانسه تنظیم شده است. تصور آنها قبولاندن عموم شرایط به طرف ایرانی بود.
مهمترین موضوع نیز اعمال فراساختار کنترل و بازرسی _ postStructural یا ultraStructural _ است. آنها کاری به ساختار _ Structure _ ندارند زیرا ساختار همچنان بر INFCIRC/174 مدل پروتکل یا پروتکل قرارداد پادمانی مدل مستقر است. باید توجه داشت زمانی که صحبت از INFCIRC540 می شود، منظور Additional protocol یا پروتکل الحاقی بوده و پروتکل الحاقی ساختار غالب در نظام بازرسی نیست. افرادی که چنین ادعایی دارند، اشتباه می کنند، زیرا این پروتکل هنوز مشروعیت کامل ندارد. گرچه فهرستی از امضا کنندگان و مصوبان _ ratify _ آورده می شود، اما تعداد کشورهای تصویب کننده به ده کشور مهم نمی رسد. مابقی کشورها، سیاهی لشگر بوده و فاقد بنیاد هسته ای هستند. از جمله کشورهای مهم فرانسه و آمریکا بوده که آنها نیز اجازه اعمال چنین مدل بازرسی هایی که برای سوئد، آلمان، کره جنوبی و ژاپن، اعمال می شود را نمی دهند. بنابراین جهت گیری خروجی این گروه اعمال فراساختار بر نظام بازرسی و جزییات مربوط به آن است که خواهان شروع آن از ایران بودند.
3.نکته دیگر در مذاکرات حفظ ساختار تحریم ها و مجازات هاست. تا پیش از سخنرانی مقام معظم رهبری، این موضوع از مهمترین نکات مذاکرات به حساب می آمد. طرف مقابل انتظار داشت که دو مساله اعمال فراساختار در نظام بازرسی و حفظ ساختار تحریم ها به ایران تحمیل شود. به نحوی که حتی در زمان بندی، تبادل ظرفیت های قابل معامله نیز مدنظر قرار داشت. بدین صورت که نقطه آغاز رفع تحریم ها بعداز نقطه آغاز اعمال فراساختار بازرسی ها باشد. به عبارتی اگر فراساختار بازرسی در نقطه A انجام گیرد، پس از گذشت ماه ها یا حتی سال ها، فرایند رفع تحریم با حفظ ساختار و فقط با امتیاز موقعیتی _ situational point _ شروع شود. موضوعی که مقام معظم رهبری در سخنرانی خود به آن اشاره کردند. آنچه اکنون از سوی تیم مذاکره کننده ایرانی مطرح می شود، مواضع نظام است. چیزی به غیر از بازرسی های معمول و متعارف صورت نخواهد گرفت. بازرسی متعارف نیز شامل سایت های هسته ای و توانمندی هسته ای به اضافه مواد، تجهیزات و امکانات است. رهبری اعلام کردند که طرف مقابل نباید بیش از این توقع نظارت و بازرسی داشته باشد. حد چانه زنی تنها بر روی مساله ماشین آلات، کیفیت، میزان مواد کیفیت آن و کنترل و بارزسی خواهد بود.
4.نکته مهم دیگر تاکید بر تحقیق و توسعه است. آخرین تصویری که از تعامل طرفین گرفته شده، بیانگر این است که اظهارات رهبری، نقشه مذاکرات را متحول و دگرگون کرده است. ایران در موضع قدرت قرار گرفته است. مواضع وزیر امور خارجه فرانسه و حتی آلمان در دو هفته گذشته موید این موضوع است. البته روندهایی غیر اعلامی نیز وجود داشته که موجب وجود یک سکوت مثبت یا سکوت سفید در حول و حوش مذاکرات شود. سفر یک روزه دکتر ظریف به تهران حاکی از آن است که آخرین بالانس های طرف مقابل به داخل منتقل شده است.
به اعتقاد نگارنده هنوز در سه حوزه محتوا یعنی کیفیت _ capability _ ساختار محتوای توافق که شامل چند بعد می شود و هنوز خروجی آن برای جمهوری اسلامی مبهم است، چانه زنی بر سر ظرفیت یعنی قابلیت توانمندی و همچنین ظرفیت فنی، چانه زنی ها در حال انجام است. مسایلی مانند میزان مواد، تعداد ماشین آلات، سایت های اختصاص یافته به مواد و ماشین آلات، چگونگی تغییر یا پایین آوردن درجه توانمندی و زمانبندی همچنان موضوعیت دارد. مساله اراک و کیفیت کاربری آن که جزو منابع ملی بوده، مساله PMD و تحقیق و توسعه، قابل مذاکره نیست. مسایلی که بر سر آنها چانه زنی صورت می گیرد، فرایند لغو و حذف تحریم ها و آغاز فرایند محدودیت ناظر بر توانمندی است. به نظر می رسد طرفی که باید از خواسته های مازاد خود عدول کند، طرف مقابل است. درعین حال انتظار نمی رود، این موضوع در محدوده زمانی کوتاه انجام شود. زیرا روزها و حتی هفته های بیشتری به صورت منطقی نیاز است تا مطالبات طرفین در قالب متن ورود پیدا کند.