راک در خیابان تهران/ عکس

حالا چند وقتی است که چیزهای دیگری هم اضافه شده؛ تهران هم مثل خیلی از شهرهای بزرگ کشورهای دیگر، گوشه و کنار، این‌جا و آن‌جا به ظهور هنر خیابانی امکان می‌دهد.
نوازنده‌ها یکی از آن گروه‌های هنرمندانی هستند که به قدر کافی شانس برای حضور در خیابان دارند، بعضی‌هایشان آکاردئون به دست در کوچه‌های فرعی می‌گردند و جلوی پنجره خانه‌ها ساز می‌زنند. بعضی‌هایشان با ساز دهنی، گیتار، ویولن، سنتور یا تار و سه‌تار، گوشه خیابان، در ورودی‌های مترو یا شاید روی پل هوایی می‌نشینند و ساز می‌زنند. اغلب به باز گذاشتن کیف سازشان روی زمین برای هدیه گرفتن پول قناعت می‌کنند. بعضی‌ها هم از وضعیت نامناسب اقتصادیشان می‌نویسند و می‌گذارند روبه‌رویشان تا پولی بدست بیاورند.
در کنار این اجراهای تک‌نفره در خیابان، اجراهای چند نفری هم هست. اغلب گروهی از مردان جوان، چند نوازنده، چند ساز، هماهنگی بیشتر و اجرای زنده کنسرت در خیابان، برای هر کسی که بخواهد گوش بدهد. معمولاً با گیتار، گیتار الکتریک و شاید حتی درام.

موسیقی راک که در ایران کمتر شنیده شده و کمتر مورد حمایت سیاست‌گذاران است، احتمالاً جایی مناسب‌تر از خیابان برای ارتباط راحت‌تر با مخاطب‌هایش و معرفی این نوع موسیقی به مردم پیدا نمی‌کند؛ با این حال گروه‌هایی که در خیابان‌های تهران، موسیقی راک می‌نوازند هم آن‌قدرها بی‌دغدغه نیستند.
ممکن است صدای سنتور یا ویولنی که خوب نواخته می‌شود، حتی در خیابان و با در نظر گرفتن این همه شلوغی و خستگی بتواند، شده برای چند دقیقه ، حال آدم‌ها را خوب کند و برای همین هم بیشتر مردم با لبخند از کنار نوازندگان آن رد بشوند، اما موضوع موسیقی راک و بخصوص گروه‌ها یا همان «بند»‌های خیابانی کمی متفاوت است. این موسیقی که نیاز به تمرکز و سواد موسیقایی دارد، بیشتر در خیابان با نگاه‌های متعجب مردم روبه‌رو می‌شود؛ با این حال مخاطب‌های حرفه‌ای هم دارد که روبه‌روی گروه‌ها، یا جایی در نزدیکی آن‌ها توقف می‌کنند و یک قطعه کامل را گوش می‌دهند.
گروه‌های موسیقی خیابانی با کسانی که صرفاً برای پول در خیابان ساز می‌زنند، کمی تفاوت دارند؛ اغلب این گروه‌ها سرپرست دارند، معمولاً با هوادارهایشان در تماس هستند و اگر هنوز جای ثابتی برای اجرای موسیقی نداشته باشند که مخاطب‌هایشان بدانند باید آن‌ها را کجا پیدا کنند، معمولاً صفحه‌ای در یکی از شبکه‌های اجتماعی مجازی دارند که در آن زمان برنامه‌هایشان را اعلام می‌کنند.

تفاوت دیگر در این است که اعضای این‌گروهها معمولاً درس موسیقی خوانده‌اند و به خوبی می‌دانند که چه‌کار می‌کنند. یکی از این گروه‌ها که در تهران هم شهرتی به هم زده، سرپرستی دارد با مدرک مهندسی هوافضا از دانشگاه امیرکبیر و فوق‌لیسانس مهندسی صنایع از دانشگاه تهران که یک روز در میان با این گروه در خیابان‌های تهران گیتار بیس می‌زند، نوازنده‌های گیتار الکتریکش هم هر دو در رشته موسیقی درس خوانده‌اند و در باقی زمان‌هایی که مشغول ضبط موسیقی یا ساز زدن در خیابان نیستند، موسیقی تدریس می‌کنند.

کارشان البته این قدرها هم ساده و وسوسه‌کننده نیست. می‌گویند: «به هر حال موسیقی راک کمتر در ایران شناخته شده است. برای ضبط آلبوم هزار جور گرفتاری وجود دارد؛ از شورای شعر گرفته تا شورای موسیقی و درگیری برای پیدا کردن استودیوی مناسب، هزینه‌های ضبط و انتشار و پخش و تازه بعد از همه این‌ها، کار ما هنوز به نسبت تولیدات خوب موسیقی راک در سطح جهانی، یک نوعی مشق است و معلوم نیست که فروشی داشته باشد یا نه. کلاً این‌طور نیست که بشود راحت یا حتی سخت با موزیسین بودن پول درآورد. ما هم بی‌خیال کارهای دیگر شدیم و فکر کردیم در خیابان ساز زدن، حداقل از تنهایی ساز زدن بهتر است.»
البته حضور گروه‌های راک در خیابان‌ها آن‌قدرها هم راحت نیست. بچه‌های گروه در این مورد می‌گویند: «همین که خیلی وقت‌ها با
جمع شدن چند نفر شنونده، یک نفر هم پیدا شود که مزاحم کار ما باشد، دردسر است. البته خوشبختانه پلیس برخورد بدی ندارد و گاه تنها به گفتن این‌که ساز زدن را متوقف کنیم، کفایت می‌کند، اما گاهی هم هنوز نیم ساعت از اجرا نگذشته، می‌آیند و از ما می‌خواهند که وسایلمان را جمع کنیم و برویم. گاهی هم از ما تعهد می‌گیرند که مثلاً در فلان محل دیگر ساز نزنیم؛ هیچ وقت هم توضیح نمی‌دهند که چرا این کار را می‌کنند؛ اما باز فقط این‌ها نیست، همین دو هفته پیش وقتی ما داشتیم کمی پایین‌تر از میدان دربند ساز می‌زدیم، یک دزد محترمی! صندوق عقب پراید ما را باز کرد و دو تا ساز و بخشی از تجهیزات گروه را برد. حدود دو میلیون هزینه وسایلی بود که از دست ما رفت.»

یا می‌گویند: «یک بار که در خیابان طالقانی اجرا می‌کردیم و شاید بیست نفری هم نشسته بودند و کار ما را گوش می‌دادند، یک نفر گردن کفلت به ما نزدیک شد و بدون این که خودش را معرفی کند، به مردم گفت “سینما تمام شد، از این جا بروید”. بعد هم کیفی را که مردم در آن به ما پول هدیه داده بودند زیر بغل زد و رفت، وقتی دنبالش دویدیم، گفت که من مأمور هستم و شما حق ندارید به من دست بزنید؛ البته خوشبختانه چند نفری از شنونده‌های ما گروه را همراهی کردند و آن آقا هم بالاخره پول ما را پس داد، اما مجبورمان کرد که اجرا را متوقف کنیم.»

با این حال به نظر می‌رسد نوازنده‌های خیابانی به هر دلیلی که باشد، از کاری که می‌کنند راضی هستند. می‌گویند: «به هر حال از تدریس موسیقی تنها که بهتر است». سبک زندگی کولی‌وار هنرمندان خیابانی، جذابیت‌هایی دارد؛ «ارتباط مستقیم با مردم مهم است، علت این‌که ما اصرار داریم در خیابان ساز بزنیم این است که در خیابان هر کسی که ساز را دوست داشته باشد می‌تواند بایستد و به آن گوش کند، از آن آدم‌های کارتن‌خواب گرفته تا آدم‌هایی که فقط صدای موسیقی را دوست دارند، یا کسانی که شنونده حرفه‌ای هستند.»

اما نظر مردم در مورد این گروه‌ها چیست؟ سرپرست گروه می‌گوید: «یکی از بهترین ارتباط ها را با بچه‌های کار و خیابان داریم، اغلب وقتی تازه در حال باز کردن وسایل هستیم، می‌آیند و دشت اول را توی جعبه ساز ما می‌گذارند. بارها پیش آمده کسانی کل سه ساعت اجرای ما را نشسته‌اند در گوشه خیابان و با توجه کامل به ما گوش کرده‌اند و بعد هم از ما خواسته‌اند که محل اجرای بعدی را به آن‌ها اطلاع بدهیم. یک بار هم که در خیابان گاندی ساز می‌زدیم، یک آقای جا افتاده پالتوپوش روبه‌روی ما ایستاد و تمام اجرای بداهه ما را شنید و بعد که خودش را معرفی کرد، متوجه شدیم یکی از اساتید موسیقی کشور است. این خیلی خوب بود که کسی که دانش تئوری موسیقایی هم دارد، کار ما را پسنید و از آن لذت برد. خوبی اجرا در خیابان هم همین است که اگر کسی صدای ساز را دوست نداشته باشد، خیلی ساده از کنار نوازنده‌ها می‌گذرد و چند ثانیه بعد همه‌چیز را فراموش می‌کند، اما کسی که این موسیقی را دوست داشته باشد، می‌ایستد و از آن لذت می‌برد.»
تهران هنوز تا تبدیل شدن به شهر هنر و زیبایی راه زیادی دارد. با این حال، فعلاً تا زمانی که گروه‌های موسیقی خیابانی جانی برای نوازندگی داشته باشند، لابد می‌شود امیدوار بود که گاه در گوشه و کنار ، مرزهای زیبایی‌شناسی زندگی روزمره در این شهر اندکی جابه‌جا شود.

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا