شوک عاطفی چیست و چگونه در برابرش دوام آوریم؟

از دست دادن ناگهانی یک رابطه عاطفی، چه از طریق ترک شدن باشد و چه خیانت، ضربهای عمیقتر از یک خبر بد ساده است؛ از دست دادن یکی از عزیزان، دریافت خبر بد یا تصادف، همگی اغلب با شوک عاطفی شدید همراهند. شناسایی زودهنگام علائم این شوک – از انکار تا علائم فیزیکی – اولین گام حیاتی برای جلوگیری از تبدیل شدن آن به تروما است.
مریم طرزی- شوک عاطفی یک پاسخ روانی-فیزیکی طبیعی به یک تجربه غیرطبیعی و آسیبزا است. اغلب، موقعیتهای وجودی رخ میدهند که در آنها، ناگهان، شرایطی پیش میآید که فرد برای آن آماده نیست. درد و سردرگمی آنقدر زیاد است که گیر میکند و قادر به واکنش نیست.

شوک عاطفی
رویدادهای نامطلوب تأثیر زیادی بر مغز و بدن دارند. سطوح بالایی از انتقالدهندههای عصبی مانند کورتیزول یا آدرنالین آزاد میشوند، احساسات بسیار زیاد میشوند و فرد مبتلا نمیتواند به وضوح فکر کند.
آنها به “کمکهای اولیه روانشناختی” نیاز دارند. به عبارت دیگر، راهکارهایی برای پردازش دقیقتر موقعیت لازم است.
شوک عاطفی یک تجربه پاتولوژیک نیست. واکنشی طبیعی وقتی که سعی در پردازش چیزی دارید که پذیرش آن دشوار است.
شوک عاطفی و مقابله با آن
شوک عاطفی واکنش بدن و ذهن به یک شرایط غیرمنتظره و بسیار استرسزا است. این یک تجربه پاتولوژیک نیست. برعکس، این پاسخ مکانیسم طبیعی مغز است وقتی که باید چیزی غیرمنتظره را بپذیرد که نمیتواند بلافاصله با آن ادغام شود.
نحوه برخورد با شوک عاطفی، محافظت (یا عدم) سلامت روان فرد مبتلا را در درازمدت تعیین میکند.
بنابراین، اگر شوک عاطفی به طور مناسب مورد توجه قرار نگیرد، خطر ابتلا به اختلالات روانی وجود دارد.
بنا بر مطالعهای دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا (ایالات متحده آمریکا) پاسخهای عاطفی به رویدادهای استرسزا، افسردگی آینده را تحریک میکند.
شوک عاطفی با طیف گستردهای از علائم جسمی و عاطفی بروز میکند.

تجلی شوک عاطفی
شوک عاطفی، بیش از هر چیز، یک رویداد روانزیستی است که توسط سیستم عصبی مرکزی تنظیم میشود.
اولین چیزی که تجربه میشود، یک پاسخ فیزیولوژیکی است که توسط آدرنالین و کورتیزول هدایت میشود. هدف این مکانیسم، آماده شدن برای پاسخ جنگ، گریز یا یخ زدن است.
دامنه احساسات، عواطف و فرآیندهای تجربه شده بسیار گسترده است. برای هر فرد معمول است که این تأثیر عاطفی را به روشی خاص بروز دهد.
در واقع، وقتی چندین فرد در معرض یک رویداد نامطلوب قرار میگیرند، هر یک واکنش متفاوتی نشان میدهند.
با این حال، به عنوان یک قاعده، پاسخهای تکرارشونده به شرح زیر است:
حالت تهوع
سردرد
تنش عضلانی
حملات پانیک
فشار در قفسه سینه
بیحسی عاطفی
تنگی نفس یا تنگی نفس
تاکیکاردی، سرگیجه، از دست دادن هوشیاری
مه مغزی یا مشکل در تفکر واضح
پاسخهای خشونتآمیز یا خودآزاری؛به عنوان مثال، زدن دیگران
رهایی فوری عاطفی مانند اشک، فریاد و هقهق
انسداد یا یخزدگی
ندانستن چگونگی واکنش، احساس فلج شدن
عدم پذیرش آنچه اتفاق افتاده و رنج بردن از مسخ واقعیت (احساس اینکه آنچه آنها را احاطه کرده واقعی نیست).
تجربه طیف گستردهای از احساسات با بار منفی. به عنوان مثال، ترس، خشم، غم و ناامیدی.گسستگی. قطع ارتباط با واقعیت فوری.
شوک عاطفی با طیف گستردهای از ویژگیها بروز میکند. در واقع، دو نفر میتوانند در معرض یک تجربه دردناک و استرسزا قرار گیرند و واکنشهای عاطفی بسیار متفاوتی از خود نشان دهند.
دلایل شوک عاطفی
هر کسی میتواند در مقطعی در معرض تجربه شوک عاطفی قرار گیرد. از این رو، نیاز به آموزش روانی در این زمینه وجود دارد تا به ما در درک واکنشهای آن و دانستن نحوه اقدام برای کمک به مبتلایان کمک کند.
برخی از محرکهایی که باعث ایجاد شوک عاطفی میشوند به شرح زیر است:
از دست دادن شغل
تصادف
مرگ یکی از عزیزان
دریافت تشخیص پزشکی
شاهد یک عمل خشونتآمیز
شاهد یک فاجعه طبیعی
قرار گرفتن در یک جنگ یا سناریوی خشونتآمیز
دچار حمله، سرقت یا تجاوز جنسی شدن.
از هم پاشیدن یک رابطه یا خیانت رنج بردن.
تشخیص و درمان شوک عاطفی
شوک عاطفی نیاز به نظارت روانشناختی کافی دارد. نیازی به مداخله بالینی یا درمانی فوری ندارد. دلیلش این است که این یک واکنش قابل درک به شرایطی است که فرد نمیداند چگونه آن را پردازش کند.
به عنوان یک قاعده، این تجربه پس از پذیرش آنچه اتفاق افتاده است، بدون نیاز به درمان تخصصی، به تدریج فروکش میکند.
اما اگر این تجربه به مرور زمان ادامه یابد و موانع واضحی برای بازیابی کنترل زندگی آنها وجود داشته باشد، به درمان روانشناختی نیاز خواهند داشت.
آیا مداخله لازم است؟
این نوع شوک فرآیندی است که در مجموعهای از مراحل بسیار واضح سازماندهی شده است.
این مراحل به شرح زیر است:
مرحله تأثیر. رویداد نامطلوب تازه اتفاق افتاده است و بدن و ذهن فرد مبتلا به شیوهای بسیار استرسزا و شدید واکنش نشان میدهد.
مرحله میانی. در این مرحله، فرد مبتلا در حال جذب تجربه است. آنها چند روزی را سپری میکنند که با احساسات مختلفی دست و پنجه نرم میکنند. به عنوان مثال، ترس، ناامیدی و غم.
مرحله پذیرش. این واقعیت همچنان برای آنها درد ایجاد میکند، اما آنها پذیرش واضح و ارادهای برای ادامه دادن نشان میدهند.
اگر فرد مبتلا همچنان در مرحله تأثیر یا حالت میانی گیر کرده باشد، مداخله بالینی ضروری است، که در آن احساسات دشوار هر حوزه از زندگی او را تغییر میدهد.
مناسبترین درمانها
برای کمک به فرد مبتلا به شوک عاطفی و جلوگیری از خطر ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه، کمکهای اولیه روانشناختی (PFA) مناسب است.
تحقیقات دانشگاه میامی (ایالات متحده آمریکا) مناسب بودن آن را به عنوان کمک اولیه در شرایط فاجعه یا رویدادهای نامطلوب تأیید میکند.
اقدامات مربوط به این استراتژی توجه فوری به شرح زیر است:
به فرد مبتلا اطمینان خاطر دهید.
به آنها توجه کنید و به حرفهایشان گوش دهید.
برای آنها (آشنایان، بستگان) حمایت بجویید.
اطلاعات واضح، منصفانه و قابل فهم به آنها ارائه دهید.
پیوند نزدیکی، همدلی و حمایت ایجاد کنید.
آنچه را که برای احساس راحتی و امنیت نیاز دارند، فراهم کنید.
از سوی دیگر، اگر مداخله روانشناختی ضروری باشد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان EMDR یا حساسیتزدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد مفید هستند.
این مدلها به فرد اجازه میدهند تا رویداد نامطلوب را پردازش کند و از اصلاح اهداف، ارزشها و برنامههای جدید حمایت میکنند.
مهمترین چیز برای فردی که تازه دچار شوک عاطفی شده است، پیوند نزدیکی، امنیت و آسایش است. به تدریج، آنها قادر به پردازش رویداد نامطلوب خواهند بود.
اگر علائم شوک عاطفی ادامه یابد، توصیه میشود به دنبال درمان روانشناختی باشید.

شوک عاطفی، شوک آسیبزا و شوک عاطفی
قبل از نتیجهگیری، باید کمی در مورد موضوع شوک روانی توضیح دهیم. انسانها میتوانند انواع مختلفی از تأثیرات روانی یا شوکهای عاطفی را تجربه کنند.
گذشته از همه اینها، زندگی گل و بلبل نیست و هیچ یک از ما از روزی که به دنیا میآییم، رفاه و آسایشمان تضمین نشده است.
مرگ و میر، حوادث پیشبینی نشده و پیچ و خمهای سرنوشت میتوانند در هر لحظه رخ دهند و منجر به واقعیتهای روانشناختی مختلفی شوند.
شوک عاطفی با شوک آسیبزا یکسان نیست. دومی زمانی ظاهر میشود که اولی به خوبی پردازش نشود، درد مزمن شود و یک تصویر بالینی پاتولوژیک ظاهر شود.
در حالی که در شوک عاطفی، PFA کافی است، در تروما، درمان ضروری است.
در روانشناسی، ما همچنین از شوک احساسی صحبت میکنیم. این تجربه دردناک و پیچیدهای را که پس از جدایی یک رابطه تجربه میشود، تعریف میکند.
انواع مختلفی از رنج انسان وجود دارد، اما همه آنها پاسخهای طبیعی به واقعیتهای خاصی هستند که باید فرض و ادغام شوند. این چالش واقعی است.