فاجعه بنزینی در راه است؛وحشت سقوط پرسرعت به عمق دره واردات
اخبار بازار ایران – این شیوه مصرف بنزینی که ما در پیش گرفتهایم بیتردید خیلی زود ما را به بیراهه و از آنجا به سقوط در عمق دره سیاه واردات رهنمون خواهدکرد.هیچکس نمیتواند بدون داشتن برنامه ای مشخص و مدون جلوی این روند را بگیرد.شدت مصرف انرژی در ایران به طرزی باور نکردنی شتابناک شده و اشتهای سیری ناپذیر مصرف سوخت های فسیلی نیز همچنان ادامه دارد. وبرای همین هم هست که هرچه رشته ایم پنبه می شود چون کسی به شکلی جدی برای این موضوع تدبیری نیاندیشیده و یا اگر فکری کرده قدرت اجرایش را ندارد.ترسناک تر این که چنین حکایتی برای دیگر حامل های انرژی در کشور ما هم به عینه صدق میکند.
وضع تولید سوخت هرچقدر هم خوب شده باشد، از پس باکهای همیشه گرسنه خودروهای عهد عتیق ما و همچنین شیوه مصرف بدوی ما بر نمیآید با اینکه تولید سوخت در ایران طی دوسه ساله اخیر رشد فزاینده ای را تجربه کرده اما آمارهای هولناک مصرف نمیگذارند حلاوت این توانمندی به کام اقتصاد کشور بنشیند.
ظرفیت و تولید بالا چاره کار نیست
در سال ۹۶ تولید بنزین در کشور ۵۹ میلیون لیتر بود، از این میزان سه میلیون لیتر، سهم تولیدی پالایشگاه ستاره خلیج فارس بود. در سال ۹۸ متوسط تولید به ۱۰۷ میلیون لیتر در روز رسید و این در حالی بود که پالایشگران حرفهای بر آن بودند که وقتی میخواهیم۱۰۷ میلیون لیتر بنزین تولید کنیم باید در کنارش ۱۱۵ میلیون لیتر ظرفیت هم ایجاد کنیم که کردیم. اما پس از این ، دیگر اصلا از این خبرها نیست. چون پولی در بساط نمانده که در امتداد مخارج حیاتی تر کشور به زخم صنعت پالایش هم زده شود. نه اهل پالایشگاه ساختنیم و نه توان آن را داریم.
از این سو پالایشگاههای موجود هم باید طبق برنامه به سیر تعمیرات اساسی یا نیمه اساسی بروند که میروند و گاهی هم بدون آنکه ما بخواهیم یک جای کارشان ایراد پیدا کند که میکند و از کار باز ایستند که میایستند.
پس بیهوده نبوده که از همان آغاز آنها را طوری طراحی کردهاند که فیالمثل برای تولید ۱۱۰ میلیون لیتری باید ظرفیت سازی هایی تا ۱۲۰ میلیون لیتر هم در نظر گرفته شود.
ازسال ۹۶ تا دو سال بعدش یعنی ۹۸ ،موج تحریم ها بود که کل کشور را فرا گرفته بود اما دیدیم که اگر بخواهیم می توانیم از پس تولید بر بیاییم و روند افزایشی حجم تولید نیز این را به همگان اثبات کرد.
تا قبل از سال ۹۶ ما مجبور بودیم روزی ۱۷ میلیون لیتر بنزین وارد کنیم که وقتی نشستیم و حساب کردیم دیدیم رشد مصرف سالانه هم باید به آن اضافه شود و تازه متوجه شدیم که چه شانسی آوردیم که تولید را ارتقا دادیم وگرنه با توجه به همان میزان رشد مصرف در همان سالهای بعد از ۹۶ دودمانمان به باد میرفت و باید روزی ۳۵ تا ۴۰ میلیون لیتر بنزین وارد میکردیم!
سرخوشی از صادرات، غفلت از واردات
اما عجبا که ما از تاریخ درس نمی گیریم.در سال ۹۷ و ۹۸ از واردات بی نیاز شدیم و حتی از تیر ماه همان سال پا را از این هم فراتر گذاشته و تولیدمان به جایی رسید که صادرات را هم مد نظر قرار دادیم و از شهریور همان سال، فروش به بازارهای هدف را آغاز کردیم.بدین ترتیب ارز آوری برای کشور، ما را سخت به خود مشغول کرد و در حالیکه در حَظّ این پیروزی خنده به لب می آوردیم ، از اژدهای خفته غافل شدیم.
حالا که در تولید بنزین خودکفا شده ایم،شیر مصرف را تا آخر باز کرده ایم .و به غایت خشنودیم که مجبور نیستیم روزی ۲۰ میلیون دلار وبه عبارتی ماهی ۶۰۰ و یا سالی ۸میلیارد دلار پول بی زبان را تحویل تولید کننده آن سوی آب ها بدهیم که به ما بنزینی بدهد که شاید به لحاظ کیفی به گرد پای بنزین تولید خودمان نرسد.
در سال ۹۷ و ۹۸ با ضعف مدیریتی بانک مرکزی، جهش قیمت ارز و مانورهای تمام نشدنی دلالان نامحترم، دلار به ۱۹ هزار تومان رسید و اگر ایران به خودکفایی در تولید بنزین نرسیده بود باید با در نظر گرفتن قیمت ۵۰ سنت برای هر لیتر بنزین، روزی ۲۰ میلیون دلار ارز از کیسه کشور پرداخت میکردیم.
برای همین هم هست که طراحان اقتصاد سوداگر و دلال محور دلشان می خواهد خون پالایشگران ایرانی را در شیشه کنند چون اگر به خودکفایی بنزینی نمی رسیدیم ،همان روزها می شد بره کشان دلار فروش و ارز بخر جماعت و آنها از محل قیمتی بسیار بالاتر از ۱۹ هزار تومان، نانشان چرب تر از این بود که الان هست. هرچند که بعدتر هم آنان کم به نان و نوا نرسیدند!
حالا ما ساده انگارانه روزی دهها بار برای خود هورا می کشیم که کاری کردیم کارستان.والحق هم چنین بود وشاید حق داریم که شاد باشیم. اما خبر نداریم که چه هیولایی در پشت سرِما دهان باز کرده تا ما را درکام سیاه خود ببلعد.
ما متوجهیم که بزرگترین تولید کننده و صادر کننده بنزین خاورمیانه شده ایم و ندادن این پول هنگفت در حالی است که کل واردات کالاهای اساسی ما پارسال ۱۰ میلیارد دلار بوده اما گرفتاری های بسیار پرخرج تری پشت دیوار توهمات ما جا خوش کرده و مترصد است که به یک بیماری سخت دچارمان کند. ما متوجهیم که در کارنامه عملکردی، نمره تولیدمان بیست است اما متوجه نیستیم که نمره مصرفمان صفر شده.
خرید پاکستان و افغانستان و ارمنستان و آذربایجان و کردستان عراق و دیگر جاها از ما ،سخت سرمستمان کرده چون جنسی را تحویلشان می دهیم که هیچ کسی با چنین کیفیت و قیمتی به آنها نمیدهد.
گویی مشغولیت ها در بورس انرژی و خوشحالیمان از این بابت که دیگر خام فروشی نمی کنیم و صادرات رونق گرفتهِ ما ( در این وانفسا که همه دنیا به هر دلیلی از ما رو برگردانده اند و یا ما به آنها کم محلی می کنیم) همه مان را آنچنان در خواب خوشی فرو برده که اصل داستان را از یاد برده ایم که هم اکنون مصرف بالای بنزین در همین روزهای کرونایی عنقریب است که کار را به جایی برساند که به سراغ سهمیه صادراتیمان برویم و آن را هم که سوزاندیم و تمام شد می مانیم چه کنیم و تنها گزینه باقی مانده می شود واردات.یعنی همان کاری که چه بسا از آن نمی ترسیم. همان کاری که باز عده ای از رانت و بده بستان های بعد از آن سفره خود را رنگین تر و مردممان را فقیرتر میکنند.
نوشتن جرم آلایندگی به پای سوخت کم گوگرد
هماکنون حق داریم از این جهت در پوست خود نگنجیم که طبق آمار سازمان استاندارد در سال ۹۸ گوکرد بنزین توزیعی در کل کشور زیر ۵۰ پی پی ام بوده و این شاخص در بنزن و الفین به زیر حد استاندارد رسیده.
به رغم ادعای غوغاسالاران که پا در یک کفش کردهاند که آلودگی های هوا را به پای سوخت تولیدی بنویسند، اما بنزین از لحاظ آلاینده گوکرد، در حداستاندارد است و از همین رو حتی در آلوده ترین روزها نیز شاخص آلودگی اکسید گوگرد در حد مجاز قرار دارد و طبعا هیچ بنی بشری نمی تواند اثبات کند که آلودگی شهرهای بزرگ زیر سر بنزین است.
اما هیچکس هم نمی داند و یا نمی خواهد بداند با این مصرف وحشتناک، فردا روز که وارد کننده تمام عیار بنزین و دیگر حامل های انرژی شدیم به چه فلاکتی دچار خواهیم شد.هیچکس علاقه ای ندارد کار امروز را همین امروز انجام دهد.ما عادت کرده ایم که در سایه امن و آسایش لحظه ای خود دراز بکشیم و به رویاهای شیرینی که می دانیم دست یافتنی نیستند دل خوش کنیم.
حالا هم مدیران ارشد کشور می گویند قیمت بنزین را زیاد کردیم که از دام واردات رها شویم و در عین حال در آمد حاصله از طرح سهمیه بندی واصلاح قیمت که ۳۱ هزار میلیارد تومان می شود را خرج اقشار آسیب پذیر جامعه کنیم.اما همه ما خوب می دانیم که با بالا بردن قیمت به تنهایی نمی توانیم از کام اژدهای خفته وارهیم.خودرویی که انجینی عقب افتاده دارد با این حرفها کم مصرف نمی شود. بند “ق” معروف بودجه ای و ماده ۱۲ هم که احیا نشود قصه از اینی که هست بدتر خواهد شد.
با خود که رو راست باشیم متوجه خواهیم شد که مافیای خودروسازی در ایران گوشش به این حرفها بدهکار نیست.چنین خود روسازی مثل ماری که از پونه بدش می آید هرگز به سمت ساخت موتور پایه گاز سوز که سهل است بلکه دوگانه سوز هم نمی رود و آنچه که در آن تظاهر می کند هم فقط نمایشی است رسانه ای و بنابراین فرصتی برای مازاد بنزین برای صادرات باقی نمی ماند.مردم را هم نمی توان به این راحتی ها با همین تجهیزاتی که در ماشینشان دارند و با تمام تسهیلاتی که برای آنها فراهم شده به سوی مصرف سی ان جی کشاند.پس توقعی هم از مصرف کننده خرد نمی توان داشت که برای تهیه نان سنگک با خودروی شخصی راهی خیابان ها نشود.
با مقایسه مصرف متوسط بنزین به ازای هر یکصد کیلومتر در کشورهای اروپایی که حدود ۶ لیتر و در ایران که حدود ۱۰ تا ۱۱ لیتر است ، شستمان خبر دار می شود که در صورت فرض جایگزینی هر اتومبیل ساخت داخل با یک اتومبیل خارجی، مصرف بنزین در ایران به حدود نصف کاهش مییابد. اما آیا دوقلوهای خودرو ساز جاده کرج دست روی دست می گذارند که کسی خودروی خارجی را جایگزین محصول آنان کند؟ حاشا و کلا.
و آیا همین خودرو ساز حاضر است برای یک روز هم که شده طرح های تکنولوژیک معاصر را به کار بندد و خودرویی با استاندارد و کیفیت جهانی و با قیمتی منطقی در اختیار مردم قرار دهد؟ هرگز.
در چنین دایره بسته ای هیچ چیز حاصل ما نخواهد شد جز سرگیجه و سرسام. در میانه چنین دور باطلی ما محکومیم که واردکننده تمام عیار سوختی باشیم که کیفیتی پایینتر از سوخت تولید خودمان دارد. در این بیداد، هیولای واردات پولی از جیبمان در میآورد که پشت خمیده اقتصادمان را به خاک میرساند. در چنین وضعیتی ما در اعماق دره واردات- و شما بخوانید فقر مطلق- فرو خواهیم غلطید. وحشت بزرگی در راه است…
منبع: فرزین سوادکوهی-ایران پترونت