اصرار در حاجت خواستن اشکال دارد
موبنا – گاهی گفته می شود که در دعا اصرار نکنید یا به تعبیر عامیانه: به زور چیزی رو از خدا نگیرید …
حالا این سوال برای من مطرح است: مگر ما معتقد نیستیم که خدا قدرت دارد که کن فیکون کند و قادر است هر کاری را انجام دهد، پس چرا نباید اصرار در دعا داشته باشیم؟!
دعا
دعا به محضر خداوند به معنی نفی قدرت های غیر الهی و ابراز اعتقاد توحیدی نسبت به مبدا هستی است. دعا مغز عبادت و مظهر بندگی به در گاه خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اهداف متعالی زندگی می باشد. خواسته های ما نیز وقتی شایسته اجابت است که در همین راستا باشد.
شایسته نیست خدای متعال که هدف زندگی انسان را عبادت و قرب به خودش قرار داده است، انسان را در رسیدن به خواسته هایی که به او برای پیمودن این مسیر کمک می کند، یاری نرساند یا خواسته هایی را اجابت کند که مانع عبادت و قرب است.
بعضی مردم نیازها و خواسته های مادی خود را به صورت یک هدف استراتژیک زندگی برای خود تعریف و برای رسیدن به آن به قدری پافشاری می کنند که دعا کردن ایشان صورت نامعقولی به خود می گیرد، تا جایی که ممکن است این موضوع آنها را به وادی ناامیدی و بی ایمانی بکشاند. این نوع نگرش صحیح نیست.
فراموش نکنیم که دعا در دین، نظامی دارد. به دو جمله زیر توجه کنید:
1- خداوند اصرار کنندگان در دعا را دوست دارد،
2- نباید بر دعایی اصرار کرد شاید به صلاح ما نباشد
این دو جمله در جایگاه خودش درست است و نباید آنها را کنار هم گذاشت. دعا ارتباط با خالق هستی است. همه ی قدرت ها در اختیار خداست و او ارحم الراحمین است.
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد
قرآن کریم انسان ها را به دعا و نیایش دعوت کرده و ترک دعا را تکبر دانسته و برای آن عقاب سنگین وعده داده است: «وَقَالَ رَبّکمادْعونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخلونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (مومن،60); پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم. همانا کسانى که از عبادت من تکبر مى ورزند، به زودى با ذلت و خوارى وارد دوزخ مى شوند.
در آیات دیگر داریم که خداوند به پیامبرش (صلی الله و علیه وآله) فرمود: به بندگانم بگو اگر دعای شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است: « قلْ مَا یَعْبَأ بِکمْ رَبِّی لَوْلَا دعَاوکمْ فَقَدْ کَذَّبْتمْ فَسَوْفَ یَکون لِزَامًا» (الفرقان، 77)
بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى کند در حقیقت شما به تکذیب پرداخته اید و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
خداوند دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزه ای آن را به مصلحت نماید.
قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و …، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید.
انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانه ای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
اگر می گویند در دعا اصرار نکنیم یعنی اینکه وقتی ما دعا می کنیم، نباید برای خدا تعیین تکلیف کنیم. ما باید برای خدا بندگی کنیم نه اینکه تکلیف معین کنیم.
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
بنابر این اصرار در دعا، نه تنها کار ناشایستی نیست، بلکه کار پسندیده و خوبی هم می باشد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ، فَإِنَّه یحِبّ إِلْحَاحَ الْملِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْموْمِنِین» ؛ «در دعا و خواست خود اصرار داشته باش. چرا که خداوند اصرار، اصرار کنندگان مومن را دوست دارد».
حضرت در این روایت فرمودند برای حاجت های خود، این دعا را بخوانید: اللَّهمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ، وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ، وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ محَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ. أَسْأَلکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ تَقوم السَّمَاء، وَ بِهِ تَقوم الْأَرْض، وَ بِهِ تفَرِّق الْجَمْعَ، وَ بِهِ تَجْمَع الْمتَفَرِّقَ، وَ بِهِ تَرْزق الْأَحْیَاءَ، وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الثَّرَى وَ الرَّمْلِ وَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ قَطْرِ الْبحورِ، أَنْ تصَلِّیَ عَلَى محَمَّدٍ وَ آلِ محَمَّدٍ. سپس حاجت خود را ذکر کنید، (قرب الاسناد، ص۶)
گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
نکته مهم این است که در دعاهای خود عاقلانه دعا کنیم و طالب چیزهایی نباشیم که می دانیم شدنی نیست. همچنین ادب در دعا را هم فراموش نکنیم. یعنی همواره به یاد داشته باشم که خداوند، مهمتر از دعا و خواست ماست. اگر خواست خود را مهم تر و ارزشمندتر از خداوند بدانیم، به خاطر برآورده نشدن حاجت، با خداوند، رفتاری غیرمودبانه خواهیم داشت و شرمنده او خواهیم شد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ، فَإِنَّه یحِبّ إِلْحَاحَ الْملِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْموْمِنِین» ؛ «در دعا و خواست خود اصرار داشته باش. چرا که خداوند اصرار، اصرار کنندگان مومن را دوست دارد»
نکته دیگر این که دنیا کلاس درس خداست و مشکلات و ناکامی های دنیا هم آزمون الهی خواهد بود. بنابراین، نباید توقع داشته باشیم که هر چه می خواهیم برآورده شود.
بله! دعا کردن و اصرار مودبانه اشکالی ندارد و چه بسا به خاطر همین اصرار مودبانه حاجت انسان برآورده شود. اما همواره به یاد داشته باشیم که به هر دلیلی ممکن است به برخی از حاجت های خود نرسیم. توجه به این مطلب موجب می شود که در عین دعا کردن، صبر و شکیبایی خود را هم تقویت کنیم و خود را به دام ناشکیبایی نیندازیم.
باور کنیم هر چه می خواهیم شاید به صلاح نیست
گاهی آن چه دعا کننده می خواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می شود، سبب نزول بلا می گردد و…، اما چون اصرار دارد، از خدا می خواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد.
از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمی نماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشتری در رزقش می خواهد، و حال آن که خدا می داند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می کند و او خواهان این انحراف نمی باشد.
«وَلَوْ رَحِمْنَاهمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجّوا فِی طغْیَانِهِمْ یَعْمَهونَ» (المومنون، 75)
و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف کنیم در طغیان خود کوردلانه اصرار مى ورزند.
گاهی آن چه به خیر خود می داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می داند خیر اوست.
«کتِبَ عَلَیْکم الْقِتَال وَهوَ کرْهٌ لَّکمْ وَ عَسَى أَن تَکْرَهواْ شَیْئًا وَ هوَ خَیْرٌ لَّکمْ وَعَسَى أَن تحِبّواْ شَیْئًا وَهوَ شَرٌّ لَّکمْ وَاللّه یَعْلَم وَأَنتمْ لاَ تَعْلَمونَ» (البقره، 216)
بر شما کارزار واجب شده است در حالى که براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمى دانید.
نتیجه کلام:
در کنار همه ی این حرف ها، خداوند می فرماید: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
منبع: تبیان