آيا از احمدي نژاد كاري ساخته بود؟
مرتضی نوروزپور/ فعال سياسي: ناگفته پیداست که متغیرهای مذکور تنها در محیطهایی نقش بازی می کنند که مشارکت در امر انتخابات وجه سیاسی داشته باشد چه آنکه با بررسی نتایج اولیه انتخابات در برخی حوزه های انتخاباتی می توان به وضوح نقش تمایلات قومی و فرهنگی را مشاهده كرد که بررسی آن نیاز به واکاوی دقیق فضای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاص همان محیط را دارد. اما در رابطه با کلانشهرها بهویژه تهران نقش متغیرهای مزبور قابل مشاهده است.در انتخابات اخیر دو جریان ائتلاف اميد(اصلاحطلبان،اصولگرايان و اعتداليون) و محافظهكاران(موتلفه و پايداري) نقش های اصلی را برعهده داشتند. عملکرد این دو جریان دارای تفاوت های فاحشی بود که نتیجه آن در توفیق ائتلاف اميد در کسب اکثریت کرسی های مجلس در تهران و عدم توفیق محافظهكاران به وضوح مشخص است.
رد صلاحيتها،رمز موفقيت
کاربست سرمایه اجتماعی رهبران ائتلاف اميد توسط جریان اصلاح طلب و حامیان دولت و اتحاد درون گفتمانی از رموز اصلی موفقیت اصلاح طلبان بوده است. هرچند ائتلاف اصلاح طلبان رابه دلیل فقدان تحزب به معنای واقعی کلمه، نمی توان در دسته بندی ائتلاف های رایج در سطح دنیا قرار داد اما در نوع خود می تواند قدمی به سمت آینده و توسعه سیاسی باشد.اصطلاحی وجود دارد که میگوید همسایه ها زمان آتش سوزی اختلاف های گذشته را فراموش می کنند. شاید بتوان بخشی از اتحاد و ائتلاف اميد را مدیون رد صلاحیت های گسترده دانست.
كمك محافظهكاران به ليست اميد
دور از انتظار نیست که این انتخابات باعث تغيیر رویه شورای نگهبان در تایید صلاحیت انتخابات های آتی شود چرا که حداقل در تبلیغات کاندیداهای ناشناخته اخیر نیز مشاهده شد که بیان مطالبات اصلاح طلبانه به صریح اللهجه ترین وجه آن رخ می دهد و دیگر این مطالبات هستند که در اولویت قرار دارند نه اشخاص! در مقابل می توان افتراق جریان محافظهكار را مشاهده كرد که با چندین لیست وارد گردونه انتخابات شد و كمك شاياني به پيروزي ليست اميد كرد.
ريزش راي به خاطراحمدينژاد
اما از منظر دیگر می توان به نقش رهبران ائتلاف در ایجاد موج شرکت در انتخابات اشاره كرد که باوجود تمام محدودیت ها مردم را به حضور در صحنه دعوت كردند اما در مقابل جریان محافظهكار فاقد چنین پتانسیلی بود. شاید محمود احمدینژاد به دليل اقدامات عامهپسندانه و نيز مديريتي كه بر اعضاي دولتخود داشت،میتوانست چنین نقشی را بازی کند اما ذهنيت بد مردم به وي اجازه ندادمحافظهكاران از این پتانسیل استفاده كنند . محافظهكاران از حدود دو سال گذشته به امید جذب بخشی از افکار عمومی راه خود را از احمدی نژاد جدا كردند اما از این مسئله غفلت کردند که احیا گر سیاسی جریان آنها، محمود احمدی نژاد بود و این تبری جستن نه تنها باعث جذب بدنه اجتماعی جدیدی نشد بلکه باعث ریزش بخشی از بدنه طرفداران آنان شد.
بحران هويت محافظهكاران
به نظر ميرسد اشخاصی مانند محمدرضا باهنر نتیجه انتخابات مجلس دهم را پیشبینی می كردند که حتی از حضور در انتخابات سرباز زدند. واقعیت آن است که محمود احمدی نژاد برای جریان راست به مثابه پلی فی مابین محافظهكاران و بدنه جامعه بود که اگرچه عملکردش در ورطه پوپولیست قوطه ور بود اما برای جریان راست نقش منجی سیاسی را بازی كرد و می توانست باز هم همین نقش را ایفا كند ولي نشد.وضعیت جریان راست در حال حاضر به دلیل فقدان افراد شاخصی همچون مرحوم مهدوی کنی و مرحوم حبیب ا… عسگر اولادی را می توان به لشگر بی سردار تشبیه كرد.
تاكتيك كوتاه مدت
نقش مردم نیز در این میان بی بدیل است. عملکرد مردم در زمینه انتخاب سلبی و دوری گزیدن از انفعال سیاسی نشان دهنده شکلگیری بلوغ سیاسی در بخشی از بدنه جامعه است که نوید روزهای بهتری را می دهد. در عین حال انتخابات اخیر اهمیت بیش از پیش تشکل های اجتماعی را نمایان كرد که در صورت ایجاد باید بتوانند همواره جامعه را به سمت عقلانیت سیاسی سوق دهند. واقعیت آن است که تاکتیک های انتخاباتی تنها در کوتاه مدت پاسخگو هستند و شاید اصلاحطلبان در انتخابات اخیر تاکتیک های بهتری را انتخاب كرده باشند اما آینده متعلق به راهبردهاست.
اضلاع حضور
البته نميشود از نقش و عملکرد حاکمیت و مجریان انتخاباتی در حضور مردم پای صندوق های رای چشمپوشي كرد و بايد گفت حق الناس دانستن رای مردم و صیانت آرا توسط مجریان انتخابات اطمینان مردم برای حضور در پای صندوق ها را برانگیخت.در هر صورت از سه ضلع مردم، حاکمیت و احزاب و جریان ها می توان به عنوان متغیرهای انتخابات اخیر نام برد که شاید تغییر در عملکرد هرکدام از آنها باعث پدید آمدن نتیجه ای متفاوت میشد اما فارغ از نتیجه انتخابات اخیر بررسی روند انتخابات های دو دهه گذشته این نتیجه را به دست می دهد که گزینش های سیاسی ایرانیان به سمت پیچیده شدن میرود. پیچيدگیاي که مانند شمشیر دو لبه هم میتواند با اجماع فکری نخبگان باعث توسعه سیاسی و اقتصادی شده و هم می تواند باعث افزایش درگیری های سیاسی و اجتماعی شود.