در فضیلت اعتماد به نفس
از دیدگاه اخلاق قرآنی، انسان نیز وظیفه دارد به دنبال عناصر سازنده ای باشد که شخصیت را از آفت های نفس مصون نگه می دارد. نکته مهم در این شیوه شکلگیری، توجه به زیربناهای اخلاق است که از منظر قرآن مساله تقوا موضوع اصلی به حساب میآید، زیرا میزان سنجش خوبی و بدی انسان تقوا است که به زبان ساده پرهیز داشتن است که این پرهیز به نوعی سنجش لحظه ای در عملکرد «حسابرسی انسان در زمان انجام عمل است» یعنی افعال انسان به طور کامل مورد کنترل دائم شخص با تقوا قرار داشته باشد. اینکه خداوند می فرماید: پیامبر خلق نیکو دارد یعنی در همه حال مراقب عملکرد خویش است. اما برای بهکارگیری مطلوب این مراقبت خاص، لازم است انسان فکر و اندیشه خویش را میزان سنجش قرار دهد. در نتیجه از آنجا که اندیشه صحیح مبنای اصلی پرهیزکاری است، نتیجه چنین وضعیتی انسان را از نقطه نظر رفتاری وارد مرحله ای می گرداند که پیامبر(ص) به آن درجه رسید و آن «لا یهوله شیء من امور الدنیا» است که هیچ گاه موضوعی محمد(ص) را مضطرب و هراسان نمی کرد. از این رو اعتماد به نفس از اساسی ترین عناصر تکامل صحیح اندیشه است که بسیار هم مورد توجه انبیا و امامان بوده است. در این مورد امام علی(ع) می فرماید: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته»؛ باارزشترین سرمایه انسان عزت نفس است، زیرا خواهشهای بیجا را خوار و مهار می کند. بی شک اعتماد به نفس صفتی است که هنگام بهوجود آمدن معضلات زندگی گشایش ایجاد می کند و در تعریفی میتوان گفت اعتماد به نفس فضیلتی است که در تنگناهای زندگی گشایش و آرامش آفرینی می کند. از این رو شخصی که دارای اعتماد به نفس باشد در آینده موفق خواهد بود، زیرا احساس اعتماد به نفس در فرد به بالا بردن میزان خودباوری او کمک می کند و به او یاد می دهد با تکیه بر این حس از استعدادهای درونی خود بهره گیری بهینه نماید که در لحظات بحرانی آرامش خود را حفظ کند تا به آسانی تحت تأثیر تنش های محیط خود قرار نگیرد و از آنجا خود باوری احساسی است که با اعتماد به نفس ارتباط مستقیم دارد تأثیر عوامل تنش زا همواره به عنوان یک خطر، احساسات را تهدید می کند. و نکته مهمتر اینکه همواره تنش ها باعث به وجود آمدن فاصله بین فکر و اعتماد به نفس می شود و همگرایی در عملکرد فکر و اعتماد به نفس را مختل می کند در نتیجه اضطراب و بی ثباتی اولین حاصل چنین وضعیتی خواهد بود. سه احساسی که آدمی را به بالاترین درجه یا سطحیترین درجه سوق می دهند از دیدگاه قرآن به سه بخش تقسیم شده اند: 1. نفس لوامه، 2. نفس اماره، 3.نفس مطمئنه که هر یک از آنها در عملکرد انسان نقشی متفاوت ایفا می کند. به عنوان مثال نفس اماره فرمان به سرکشی و گناه می دهد اما نفس لوّامه با سرزنش کردن نفس امّاره سعی می کند او را به درجات عالی برساند و نفس مطمئنه را باید مرحله متعالی و رسیدن انسان به قرب پروردگار دانست. اما اینکه کدامیک از این سه مرحله انسان را به اعتماد به نفس می رساند، بی شک نفس مطمئنه است. زیرا غرائز سرکش شخص را کنترل می کند و او را به آرامش می رساند و در نتیجه فردی که به آرامش رسیده به خود مطمئن و تزلزل ناپذیر می گردد. از آنجا که قرآن نوع احساسات بشر را در سه مرحله آورده و مرحله مطمئنه را در راستای رضای حق تعالی قرار داده به این دلیل است که انسان برای رسیدن به این مرحله باید آن دو مرحله قبل را پشت سر بگذارد تا بتواند به این مرحله برسد و اولین قدم، رسیدن به ایمان است تا به پشتوانه آن بتواند در مواجه با نفس امّاره تنش ها و ناتوانی های خود را کنترل کند، یعنی اول نفس خود را از هوس ها پاک کند و آن را با خوبی ها تعلیم دهد و در مهار عصیان و سرکشی تلاش کند تا نفس امّاره کنترل شود. اگر بتوانیم به این مهم دست یابیم بی شک در ایجاد اعتماد به نفس خود موفق عمل کرده ایم. در اینجا اصلیترین نیاز جهت دستیابی به اعتماد به نفس و خودباوری رسیدن به اطمینان است. در این مرحله انسان به یک حسّ نشاط آور و خوشی می رسد که باعث می شود مورد علاقه و محبّت دیگران قرار بگیرد و از داشتن رابطه مثبت با دیگران احساس امنیّت و امیدواری کند.
179/