فلسفه در بستهبندیهای کوچک
فائزه نوریان: خواه از بیرون به این جهان نگاه کنید و خواه از درون، عظمت آن انکارناپذیر است. اما به هر اندازه که جذاب است، نزدیک شدن به فلسفه دشوار هم هست؛ آن هم در احاطه نامهایی که در ورای هریک از آنها دنیایی از آرا و نظریات و جنبشهای تاریخ تفکر نهفته است. نامهایی چون گادامر، لویناس، هایدگر، فوکو، فیشته، کانت و بسیاری مانند اینها. این روزها فلسفه مترادف شناخت است، شناختی عمیق اما دیریاب از هستی و این امر به خصوص باعث میشود کسانی که علاقهمند به علوم انسانی هستند یا کسانی که صرفا دوست دارند با سیر تحول اندیشه آشنا شوند، خود را از مطالعه فلسفه بینیاز نبینند.
دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) که از سال 1995 توسط دکتر ادوارد ن. زالتا آغاز به گردآوری شده است، مجموعهای از مقالات در باب مباحث فلسفه است که در قالب مدخلهایی با موضوعات مختلف طبقهبندی شده و مجموعهای سودمند با موضوع فلسفه است. این مجموعه سترگ از بهترین و سادهترین راهها برای ورود به جهان تفکر فلسفی است.
نگاه تخصصي به موضوعات
از سال 92 گردآوری مجموعهای 50 جلدی با همین نام به سرپرستی آقای مسعود علیا آغاز شده است که توسط نشر ققنوس به چاپ رسیده و هر مدخل از این دانشنامه را در قالب یک جلد و با نام همان مدخل، ترجمه و تدوین کردهاست. اگرچه هر بخش دانشنامه استنفورد توسط نویسندگان مختلف نوشته شدهاست، اما ساختاری در تمامي آن وجود دارد که میتوان آن را متأثر از دیدگاههای گردآورنده دانست و جالبتر اینکه در ترجمه این متون نیز همین اتفاق افتاده است، یعنی هر جلد توسط یک مترجم به فارسی برگردانده شدهاست. این مسئله چه در متن اصلی و چه در ترجمه موجب شده است که به هر موضوع با عمق خاصی پرداخته شود؛ همچنین نگارش (و ترجمه) هر بخش با زبانی خاص موجب شدهاست تفاوت ذهنیت نویسندگان و در پی آن تمایز مطالب به فراخور موضوع، بیشتر منعکس شود و به این ترتیب کار به شکل تخصصیتر دنبال شود.
این کتابها به طور کلی مشتمل بر چند بخش هستند: «پیشگفتار دبیر مجموعه» در معرفی کلی دانشنامه استنفورد و شیوه نگارش و تدوین کتاب، «درآمد» که به معرفی موضوع یا شرح مختصری از تاریخچه مطلب اختصاص دارد، «کتابنامه» که مشتمل بر اطلاعاتی است که به ویژه برای پژوهشگران لازم مینماید و خود مشتمل بر چند بخش است و از آن جمله «مدخلهای مرتبط» است که خواننده را در پیگیری موضوع یاری میرساند. در پایان «واژهنامه انگلیسی به فارسی» که موجب میشود خواننده با اصطلاحات اصلی آن مبحث نیز آشنا شود و علاوه بردرک آنها در ترجمه، به شکل دقیق و علمی آنها را باز شناسد چرا که دقت یک پژوهشگر در کاربرد اصطلاحات، علاوه بر اینکه از ملزومات پژوهش است بیانگر احاطه نویسنده به مطلب نیز هست.
ارائه تعريف مناسب از موضوع
اولین نکتهای که با نگاه به عناوین این مجموعه کتاب در مییابیم این است که این کتابها از عمدهترین مباحث فلسفی تا سادهترین بدیهیات زندگی را شامل میشود، چنانکه تخصصیترین مسائل فلسفه مانند پدیدارشناسی، هرمنوتیک، اگزیستانسیالیسم و عمومیترین مسائل چون عشق، احترام، دوستی و شوخی در آن یافت میشود که به آنها مانند یک تئوری جدید پرداخته شده است. اگرچه هر مدخل از این دانشنامه توسط نویسندهای به تحریر در آمده است، اما یک ساختار درونی و به نحوی یک سیاست کلی درباره مطالب وجود دارد و از این جهت امکان بررسی یکپارچه آن را به ما میدهد.
یکی از شاخصههای مهم این مجموعه این است که میکوشد در ابتدا جایگاه موضوع را نسبت به دیگر مباحث، مشخص کند و با تحدید مطلب مورد بحث پایههای شناخت را در ذهن خواننده بنا میکند؛ برای مثال جلد اول این مجموعه که اختصاص به پدیدارشناسی دارد، نویسنده در ابتدا آن را از سایر حیطههای فلسفه جدا میسازد و جایگاه آن را نسبت به دیگر مسائل فلسفی تبیین میکند. این ویژگی خصوصا برای نوآموزان بسیار خوب است و شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائل در آموزش هر چیز، ارائه تعریف و تبیین نسبت پدیدهها با یکدیگر باشد؛ چرا که محدوده معنا را در ذهن مشخص میسازد. در جلد چهلوپنجم از این مجموعه با عنوان «عشق»؛ نویسنده در یک سرفصل با عنوان «تمایزات مقدماتی» ، عشق را از دیگر وجوه دوست داشتن و عواطف جدا میکند و آن تقسیمبندی در ادامه متن بارها مورد ارجاع قرار میگیرد. این ویژگی کمابیش در مدخلهای دیگر نیز دیده میشود.
آماده كردن ذهن مخاطب براي بسط مفهوم
ویژگی دیگر ارائه تعریفهای کوتاه، کلیدی و چندکلمهای است که به نظر میرسد از دقتهایی در ترجمه هم ناشی میشوند. برای مثال؛ در کتاب پدیدارشناسی، در بیان تمایز آن باحیطههای اصلی فلسفه پس از نام بردن از آنها در اثنای کلام به ذکر توصیفی کوتاه از هریک میپردازد: هستیشناسی (بررسی آنچه هست)، معرفت شناسی (بررسی آنچه میشناسیم)، منطق (بررسی استدلال معتبر)، اخلاق (بررسی درست و نادرست). ارائه این تعاریف اگرچه بسیار ساده و ابتدایی به نظر میرسند، در درک متن بسیار موثر است؛ چرا که مثلا مفاهیمی مانند اخلاق همان اندازه که به ظاهر ساده هستند، مصادیق بیشماری دارند و ممکن است خواننده نداند تعریف فلسفه از اخلاق چیست و چقدر میتواند با تعاریف عمومی متفاوت باشد لذا ارتباط خواننده با این مفهوم و به تبع آن با ادامه متن دشوار میشود. اما وقتی مقصود فلسفه از اخلاق در سه کلمه خلاصه شود، ذهن برای رسیدن به ادامه مطلب اقناع میشود و دیگر لازم نیست برای فهم آن موضوع (که بخش کوچکی از مفهوم اصلی است) دچار پراکندگی شود. به عبارت دیگر این کار به منزله تجهیز کردن خواننده برای ادامه راه مطالعه است. شرکت دادن خواننده در فرآیند یادگیری از طریق طرح پرسش از دیگر ویژگیهای این کتاب است که متن را از حالت تکصدايی خارج میکند و فضای متن را به یک کلاس درس شبیه میکند که در آن تعامل وجود دارد و به این شکل خواننده با متن همراه میشود؛ چرا که به هرحال شیوه معمول نگارش کتب فلسفی از حوصله خوانندهای که برای اولین بار با مطالب فلسفی آشنا میشود، خارج است. آوردن مثالهای عینی (شبیه آنچه در صفحه24 کتاب پدیدارشناسی به منظور توضیح «پدیدار» آمده است) موجب میشوند مطالب برای خواننده ملموستر شود، چنانکه نویسنده آنرا تمرینی میداند که مبتنی بر تجارب شخصی است. با توجه به تمایزات این مجموعه با آثاری از این دست و دقتهای خوبی که در نگارش و ترجمه آن شدهاست و همچنین حجم مناسب آنها، به نظر میرسد این کتابهای دوستداشتنی شروع خوبی برای فلسفه خواندن باشند.
179/