برخی تیمها پول ناهار و شام را هم ندارند
محمد آقایی فرد
خوش برخورد و پر از انگیزه و نشاط؛ این قطعا از ویژگیهای اصلی بسکتبالیست تیم ملی است، او در سراسر این گفت و گو با حوصله و البته خوشرویی پاسخ تک تک سوالاتمان را داد. انگار انگیزه اش تمام نشدنی است. سارا اعتماد، بسکتبالیست تیم ملی بانوان کشورمان شرایط جالب لیگ بانوان را برایمان شرح داد. گفت و گوی سارا اعتماد با «قانون» را ميخوانید:
خودتان را بیشتر معرفی کنید.
من سارا اعتماد هستم، 25 ساله، ورزش را از دوره راهنمایی شروع کردم، قدم از همه بلندتر بود ولی معلم ورزش مان نميگذاشت وارد تیمهای مدرسه شوم. رشته اولم شنا بود، یکسری هم در شنا مقام داشتم، سال آخر دوره راهنمایی وارد تیم مدرسه شدم، به مسابقات استانی و کشوری رفتم. بعد از مسابقات کشوری مربیان من را دیدند و جذب تیمها شدم.
قدتان چقدر است؟
192 سانتیمتر و پستم سنتر است.
از شما بلندتر هم در تیم ملی داریم؟
بله، سپیده جعفری 198 است.
با این قد بلند چرا والیبال را انتخاب نکردید؟
آن روزها برادرم هم به تمرینات بسکتبال ميرفت، مادرم او را به سالن آزادی ميبرد و من با هیجان او را تماشا ميکردم و با خودم ميگفتم کاش من هم ميتوانستم بسکتبال بازی کنم.
الان برادرتان بسکتبالیست است؟
در حال حاضر خیر، در همان دوران دبیرستان بازی ميکرد.
بعد وارد تیم ملی شدید؟
بله، تقریبا از وقتی وارد دانشگاه شدم تمریناتم را جدی تر و اهدافم را روشن تر کردم و وارد تیم ملی شدم.
هیچ وقت به خاطر سالنها یا کمبودهایی که وجود داشت، تصمیم نگرفتید به شغل یا ورزش دیگری روی بیاورید؟
خیلی وقتها پیش ميآید که آدم ناامید ميشود و با خودش ميگوید نهایتش چه ميشود؟ ولی این موضوع یک یا دو روز بیشتر اتفاق نميافتد، حداقل برای من اینگونه بوده است ولی بعد با خودم ميگویم نه، در همین محدودیتها باید جنگید. شاید من برای نسل بعد از خودم یک الگو باشم. من باید راه را برای نسل بعد از خودم هموار کنم.
یک مقدار حرفهایتان شعاری نیست؟
من که گفتم بارها و بارها ناامید شده ام ولی بیشتر از 2 تا 3 روز طول نکشیده است.
یعنی واقعا علاقه تان بیش از چيزي بود که این ورزش را رها کنید؟
بله، شاید شما بگویید که شعار است ولی من واقعا دوست دارم راه را برای نسل بعد هموار کنم. شاید من بتوانم الگوی کوچکی برای جامعه بزرگم باشم.
الان اوضاع چطور است؟
الان خیلی بهتر شده، یکسری اردو برگزار شده، فدراسیون رسیدگی بیشتری ميکند. فیبا رضایت داده که ما با این پوشش در بازیهای بین المللی شرکت کنیم.
اردوی ترکیه چطور بود؟
ما قبلا هم از این اردوها داشتیم ولی سالها از آن اردو ميگذرد. در آن دوره بسکتبال بازی نميکردم، فیبا دو سال به ما فرصت داده تا ببینند عملکرد ما چطور است. در این اردو یکسری مسابقات برگزار کردیم و به نظرم خیلی خوب و جذاب بود. البته این را هم بگویم که به ما جور دیگری نگاه ميکردند، نگاهی که برای ما عجیب بود چون همیشه با همین پوشش تمرین ميکنیم. این نگاهها باعث نشد که از آن انگیزه و هدفی که به آن باور داریم دور شویم.
چیزی هم گفتند؟
خیلی حرفهای بدی ميزدند، مسخره مان ميکردند.
خانمها اینگونه نگاه تان ميکردند؟
خانمها و آقایان، جالب است که یک نگاه تمسخرآمیز واقعی داشتند. ميگفتند اینها آمدهاند اینجا چه کار؟
این فشارها روی بازی تان تاثیر نميگذاشت؟ چه حرفهایی به هم ميزدید؟
تنها چیزی که بچهها ميگفتند این بود که سعی کنیم به آنها توجهی نداشته باشیم. برایمان مهم نباشد چه ميگویند، برویم بزنیم منهدم شان کنیم (با خنده). در لحظه ای که ما دور هم جمع ميشویم و یک شعر کوتاه را با هم ميخوانیم همه قوت قلب ميگیریم که فقط به خاطر ایران آمده ایم و نه چیز دیگری!
شعر کوتاه؟
بله، یک شعری راجع به ایران است.
نتایج بازیهای تان در این اردو چطور بود؟
دو برد داشتیم و یک باخت، دو تیم لیگ یک ترکیه را بردیم و به تیم اول آفریقا یعنی موزامبیک باختیم. ما در حالی تیمهای ترکیه را بردیم که آنها امکانات خوبی داشتند ولی ما یک مقدار محدودیت داریم.
این قد بلند برای شما در دوران مدرسه دردسر ایجاد نکرد؟
همیشه من خیلی مشخص بودم (ميخندد)، مخصوصا سر صفها، اوایل بچهها مرا دست ميانداختند و ميگفتند تو چرا اینقدر بلندی؟ نکند رفوزه شده ای؟ ولی بعد از یک مدت با بچهها دوست شده بودم و یکسری از کارهایشان را هم تقبل ميکردم.
چه کارهایی؟
مثلا وقتی ميخواستند از درخت میوه بچینند یا مثلا اگر از طبقه بالای کتابخانه چیزی ميخواستند یا پرده را ميخواستند درست کنند (همه اینها را با خنده تعریف ميکند). خیلی اذیتم نکرد، خیلی سریع فهمیدم که این یک موهبت الهی است، اوایل یک مقدار با خودم ميگفتم که چرا من با بقیه فرق دارم ولی بعدها متوجه شدم که این اتفاق خوبی است.
یکی از خبرگزاریها عکسهایی از تیم ملي بسکتبال بانوان منتشر کرده بود که خیلی با روحیه و شاداب هستید. این روحیه خوب از کجا ميآید؟
واقعیت این است که رشتههای تیميخاصیتش همین است، خیلی با روحیه و پر سر و صدا هستند. ما هرجا هم ميرویم خیلی با روحیه خوب ميرویم و آنجا را روی سرمان ميگذاریم، مخصوصا بچههای بسکتبال که رابطه خیلی خوبی با هم دارند.
از امکانات تیم ملی بگویید. همه چیز منظم است؟
(آه عمیقی ميکشد) خب من فکر ميکردم فدراسیون تلاشهایش را ميکند و این امکانات با توجه به مشکلاتی که برای گرفتن سالن برای خانمها داریم، خوب است. به هرحال هتل المپیک همیشه پر است و با توجه به اینکه برای بانوان اهمیت کمتری قائل ميشوند باز هم فدراسیون همین را هم که ميگیرد خیلی خوب است.
در ترکیه چه دیدید که اینجا نیست؟
ساخت سالنهای مجهز و استخدام یکسری افراد که بار را از دوش مربی یا سرپرست بردارد. ما اینجا ترینر (تمرین دهنده) خاص نداریم. ما مربی بدنساز مشهور یا ماساژور نداریم. من واقعا ميبینم که فشار زیادی روی سرپرست است، خیلی از کارها هم که وظیفه آنها نیست را سرپرست انجام ميدهد.
یعنی بدنسازی با خودتان است؟
اردوهای ما جوری نیست که چند هفته در اردو بمانیم. ممکن است هر چند ماه یک بار یک هفته اردو داشته باشیم. چون اکثر تیمها در لیگ هستند، در تیمهای باشگاهی بدنسازی را انجام ميدهیم.
پس این مشکل در لیگ ایران وجود ندارد.
یکسری از تیمها که بودجه بیشتری دارند، بدنساز اختصاصی هم دارند ولی اکثر تیمها ندارند.
مربیان آقایان کمکی به تیم ملی نميکنند؟
اصلا، کاملا جدا هستیم. هیچوقت ندیدم که آقایان با هر سمتی دخالتی به كار بانوان کنند.
به هرحال این کمک ميکند، در فوتسال آقای شمس یک دوره ای به تیم ملی کمک ميکردند.
در هندبال هم شنیدم که کمک ميکنند.
در باشگاهی کجا بازی ميکنید؟
من در طائرپور هستم.
زیرنظر جایی هستید؟
خیر، اسم تیم هم فامیل سرمربی مان است چون او هزینههای ما را متقبل ميشود. با همه سختیها هم در بین 8 تیم بالای جدول بودیم.
اسپانسر یا قراردادهایتان چطور است؟
من متوجه شرایط مربی مان هستم و حقم هست که قرارداد خوبی داشته باشم، من پیشنهادات خوبی داشتم ولی به خاطر شرایط حاکم، در این تیم ماندم.
به هرحال زندگی حرفه ای هزینههایی دارد، شما ممکن بود اگر جای دیگری ميرفتید درآمد بیشتری داشتید.
براساس تحصیلاتم کارهایی را انجام ميدهم و با توجه به رشته ای که خوانده ام از جیب خودم هزینه ميکنم.
طبیعتا شما باید روی ورزش حرفه ای تان تمرکز کنید.
بله باید بشود ولی وقتی نميشود چه کار کنیم؟ پیشنهادات خوبی هم داشتم ولی فعلا وقتش نیست که بعضی حرفها را بزنم.
چرا؟
صبر کرده ام اوضاع بهتر شود.
لیگ دارد تمام ميشود، اگر نگویید و تمام شود چه کار ميخواهید بکنید؟
آن موقع حرفهایم را ميزنم.
در چه رشته ای تحصیل کرده اید؟
من دانشجوی کارشناسی ارشد آسیب شناسی و حرکات اصلاحی دانشگاه آزاد کرج هستم.
این هزینه هم به سایر هزینههای شما اضافه ميشود.
من آدم خود انگیزه ای هستم، وقتی پولی وجود ندارد باید یکسری افکار خاص وجود داشته باشد که ادامه بدهید. قطعا افرادی که در این سیستم پیش ميروند، یکسری افرادی هستند که خود انگیزه هستند.
با مسئولان دانشگاه آزاد صحبت نکردید که تیم بدهند؟
البته ما در تیم دانشگاه هم بازی ميکنیم و مسابقات بین دانشگاهی خیلی روی روال انجام ميشود.
صحبت کردید که اسپانسر شوند؟
من یک مدت خیلی دنبال این بودم که با مسئولان تیم دانشگاه آزاد صحبت کنم ولی احساس کردم نتیجهای ندارد. یکسری اسپانسرهای انگشت شمار هستند که اسپانسر تیمهای بانوان ميشوند. اکثر بچهها قراردادی ندارند، خیلی از تیمها را ميشناسم که بچهها خودشان جمع ميشوند و پول ميگذارند تا ورودیه را پرداخت کنند.
از تیمهای لیگ برتری؟
بله، حتی تیمهایی داریم که اسپانسر فقط لباسشان را ميدهد یا فقط ورودیه را ميدهد. بچهها خودشان باید ناهار یا شام شان را حساب کنند یا چه ميدانم هزینه سفرشان بر عهده خودشان است. دست خانم طائرپور درد نکند که به هرحال بخشی از هزینههای ما را تامین ميکند.
فدراسیون با این ورودیهها چه ميکند؟
نميدانم.
تیمهای متمول هم داریم؟
بله، تیم شرکت گاز یا نفت آبادان تیمهای خوبی هستند که قراردادهای مکتوب دارند و با توجه به قرارداد سال گذشته در فصل جدید مبلغی به قرارداد آنها اضافه ميشود.
الان آقایان بسکتبال قراردادهای خوبی ميگیرند. چرا در بانوان اوضاع اینقدر خراب است؟
چون ما اصلا دیده نميشویم. شما الان کوشا یا کیاگالری را ميشناسید؟ ميدانید که تیم دارند و هزینه ميکنند؟ وقتی یک کمپانی هزینه ميکند قطعا هدف دارد، ميخواهد دیده شود.
چرا از وزیر ورزش درخواست کمک نکردهاید؟ به هرحال وظیفه ایشان است که به مشکلات شما رسیدگی کند.
یک مدت همه بچهها خیلی تلاش کردند ولی اتفاقی رخ نداد. بعضیها تا نیمههای راه ميآیند و بعد رها ميکنند، ميپرسیم چرا؟ ميگویند چون قهرمان نیستید یا چه ميدانم بهانههای الکی ميآورند. از یک جایی به بعد آدم ناامید ميشود و ميگوید من فقط ميخواهم بازی کنم.
با آقایان تیم ملی هم صحبت کردید که کمک تان کنند؟ به هرحال این مشکل باید یک جوری حل شود.
اصلا انگار هیچوقت بودجه ای وجود ندارد، اگر هم هست خرج نميشود. من واقعا جواب این سوال شما را نميدانم چون فقط یک بازیکن هستم. کار من این است که بروم و بازی کنم.
یک مقدار بیشتر از خودتان بگویید. الگوی ورزشی تان؟
مایکل جردن و کارملا آنتونی!
از بانوان بازیهای کسی را دنبال ميکنید؟
بله، یکسری از بازیکنان WNBA را خیلی دوست دارم مثل خانم النا دله دان (Elena Delle Donne) و خانم کندیس اسپارکر
(Candace Parker).
پیشنهادی برای لژیونر شدن نداشتید؟
چرا داشتم، یکی دوتا پیشنهاد داشتم ولی جوری مساعد نبود که بتوانم بروم.
چه جور پیشنهاداتی؟ اقامت دائم یا فقط بازی؟
مسئله حجاب، مسئله مهميبرای ماست، نميشود این مسئله را نادیده گرفت و از ایران رفت. اکثر تیمها هم با این قضیه مشکل دارند و قبول نميکنند که یک بازیکن مسلمان با این حجاب برای آنها بازی کند، بنابراین اولویت ایران است.
پشیمان نشدید که نرفتید؟
نه! خیلی هم خوب است.
با وجود این همه مشکلات راضی هستید؟
همیشه در محدودیتها با همه مشکلات وحشتناک موجود آن کاری که باید را انجام داده ام و به نظرم اتفاقات مهم تر و بهتری برای شخص من و تیم ملی ام رخ خواهد داد. اگر من روزی بروم با این حجاب و نظارت فدراسیون خواهم رفت. من دوست دارم بگویم با حجاب ما کاری نداشته باشید. ما هم تکنیک داریم، ما هم بلدیم بسکتبال بازی کنیم، اینکه لباس من چه رنگی است یا چه مدلی است به خودم مربوط است. این دیدگاه در دنیا یک روزی مطرح ميشود، اگر به نسل من نرسید به بعد از من ميرسد. آنها ميگویند بیا مثل تیم ما باش ولی من قبول نميکنم.
اگر الان کسی به شما بگوید که من ميخواهم بسکتبال را شروع کنم، به او چه ميگویید؟
ميگویم بیا خوب است!
اگر آمد و 5 سال دیگر پرسید چرا گفتی بیا وقتی نه پول هست و نه امکانات!
بستگی به نگاه این شخص به بسکتبال دارد، باید دید او با چه هدفی بسکتبال را انتخاب کرده است، من خودم اگر به گذشته برگردم ممکن است بسکتبال را انتخاب نکنم ولی الان که اینجا هستم نميتوانم به سادگی آن را کنار بگذارم. یک بار روی دوش من است و باید آن را به مقصد برسانم.
چه باری؟
50 سال است که تیم ما هیچ بازی بین المللی انجام نداده و این خیلی زیاد است، من فکر ميکنم ما باید امسال بازی کنیم، حتی اگر آخر شویم، این یک شروع است و برای شروع کردن هیچوقت دیر نیست چون ما پتانسیلش را داریم. باید بجنگیم تا این اتفاقات رخ بدهد. این حرکت یک حرکت بزرگ است.
اینکه بازیهای بین المللی نداشتید باعث افت شما نشده است؟
یکسری بازیهای چهارجانبه داشتیم و یکسری از تیمها آمده اند، بازیهای بین دانشکده ای جهان هم رفته ایم که قهرمان هم شدیم. به خاطر همین ميگویم که ما پتانسیلش را داریم، پسرفتی وجود ندارد، شاید پیشرفت ما کند باشد ولی پسرفتی نداشته ایم. هر بازی که انجام ميشود یک اتفاق جدید است، سیستم حمله و سیستم دفاعش مثل 5سال پیش نیست، درست است که محدودیت داریم ولی پسرفت نداریم. سطح آموزش ما هم بد نیست، بستگی دارد که خودمان را با چه کسانی مقایسه کنیم. با لیگهای اروپایی یا 50 سال پیش خودمان.
برنامه تان برای بعد از بسکتبال چیست؟
دوست دارم یک کار مرتبط با ورزش انجام بدهم، نميخواهم فقط روی بسکتبال متمرکز باشم، ميخواهم روی رشتههای دیگر هم متمرکز باشم، یک حالتی مثل مربیگری با دید درمانی!
درس تان را ادامه نميدهید؟
شاید یک مقدار استراحت کردم بعد دکترا را خواندم.
خانوادهتان هیچوقت نگفتند که دیگر کافی است؟
اوایل یک مقدار مخالفت ميکردند ولی بعد که دیدند من جداگانه درسم را ميخواندم که بروم بسکتبال موافقت کردند. مادرم وقتی دانشجو بودم ميگفت اینقدر اردو نرو، غیبت ميخوری ولی وقتی دیدند برای این کار ساخته شده ام تشویقم کردند.
کوه انگیزه هستید. چرا این انرژی تمام نميشود؟ چرا احساس دین نسبت به نسل بعدیتان دارید؟
من اینجوری به قضیه نگاه نميکنم، ما همه به این دنیا ميآیيم که کار کنیم، شاید این کار قدميبرای یک نسل دیگر باشد. اگر بتوانم این کار را بکنم کار خیلی بزرگ و افتخار است. من فکر ميکنم بیشتر از دین است چون به ما خیلی کم لطفی ميشود. شاید من خیلی هم نتوانم کار خاصی بکنم ولی وقتی مشکلات بازگو ميشود شاید برای حلش هم چارهای اندیشیده شود.
شاید اگر این حمایت رسانه ای که از تیم ملی فوتسال شد از شما هم ميشد بسیاری از مشکلات را نداشتید.
فوتسالیستهای ما خیلی خوب بودند، رفتند و مقام کسب کردند، ما هم بالاخره باید برویم و مقام بیاوریم. بالاخره به یک جا باید برسیم، چرا ما نميتوانیم شرکت کنیم؟ چرا حمایتی که باید رسانه بکند، از ما نميکند؟ خیلی تیمها مثل ما با حجاب بازی ميکنند. ميگویند حجاب محدودیت است، ولی واقعا محدودیت نیست.
پوشش روی سرعت شما تاثیر نميگذارد؟
بستگی به جنس لباس دارد. ما این همه طراح خوب در کشور داریم چرا از آنها استفاده نميکنیم؟ چرا از صنعت نساجی استفاده نميکنیم که جنس لباسها سبک شود؟ الان ما یک مشکلی داریم که شاید برای تان جالب باشد، مقنعه بعد از تعریق باعث ميشود که گوشهای ما صدای اطراف را نشنود. در یک بازی مربی داد و بیداد ميکرد و من فقط صورت او را ميدیدم ولی صدایش را نميشنیدم. این همه طراح داریم، چرا در این صنعت از آنها استفاده نميشود؟
حرکات نمایشی هم بلد هستید؟
بله یکسری حرکات دارم که مخصوص خودم هست (دوستش هم که از جوانان دوی استقامت است تعریف ميکند که یکسری حرکات منحصربهفرد دارد و ميگوید که تکنیک سارا اعتماد در ایران خاص و بی نظیر است، او همچنین ميگوید که خانم اعتماد در دو و میدانی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد)، برخی حرکات هستند که با بدن گول ميزنیم.
نکته پایانی؟
امیدوارم و این امیدم را از دست نميدهم، من منتظر بازیهای آسیایی هستم و به هم تیميها و خودم ایمان دارم. اگر اجازه بدهند ما خودمان را نشان بدهیم مطمئن باشید حرفهای زیادی برای گفتن داریم. خانم طائرپور و کرم زاده هم برای من خیلی زحمت کشیده اند، از آنها هم تشکر ميکنم. یک تشکر ویژه هم از برادر و پدر و مادرم ميکنم. ای کاش خانمها و آقایان ميتوانستند به سالن بیایند و بازیهای ما را ببینند که ورزش بانوان زنده شود. ما که در سالن حجاب داریم کاش اجازه بدهند که بقیه هم بیایند. در اخبار هم 10 یا 15 ثانیه بیشتر پخش نميشویم ولی پوشش مان کامل است.
179/