اینبار خبری از سکوت نیست
علیرضا آقایی، تهیهکننده «فیتیله» در گفتوگو با ایسنا از بازگشت فیتیلهایها به خانههای مردم البته اینبار از طریق اینترنت خبر داد و اعلام کرد آنها بهزودی با ساختاری جدید در فضای مجازی در اینترنت تولید برنامه میکنند. حالا پس از ١٥سال که «عموهای فیتیله» از طریق شبکه دو به خانههای مردم میآمدند، در ادامه اعتراض برخی از هموطنانمان به قسمتی از این برنامه که در روزهای جمعه پخش میشد، عوامل برنامه «فیتیله» درحال پیشتولید برنامهای برای گروه سنی کودک هستند که اینبار دیگر نام «فیتیله» را یدک نمیکشد.
«دید در شب» و «شاد شو»
آنچه در تلویزیون برای بازیگران و عوامل برنامه «فیتیله» رقم خورد و البته انتخاب عوامل این برنامه برای حضور در فضای دیگر اتفاق جدیدی نیست. جدیدترین نمونههایی که میتوان از هجرت چهرهها و برنامههای شناختهشده به اینترنت سراغ گرفت مربوط به تجربه رضا رشیدپور از یک سو و تولید برنامه شاد شو از سوی دیگر است. رشیدپور چند وقتی است با برنامهای تحت عنوان «دید در شب» از طریق سایت آپارات به برنامهسازی برای مردم مشغول است. او که از مجریان شناختهشده است، مدتهاست با این رسانه قطع همکاری کرده و به صورت مستقل درحال برنامهسازی است. او سابقه مجریگری در چند برنامه تلویزیونی در شبکه تهران صداوسیما را برعهده داشت که بعضی از آنها به نوعی توقیف شدند. مثلث شیشهای، شب شیشهای، عبور شیشهای و زنده رود برنامههایی هستند که با حضور رشیدپور در مقام مجری به موفقیت رسیدند. «دید در شب» که هماکنون با اجرای رشیدپور در اینترنت پخش میشود، برنامهای گفتوگومحور است که رشیدپور در آن با دعوت از چهرههای سرشناس، در گفتوگویی چالشی درباره حواشی مهم زندگی این افراد سوال میپرسد. اکبر عبدی، شیلا خداداد، امیر تتلو و شهرام جزایری ازجمله میهمانهای برنامه او هستند که حضورشان «در دید در شب» توجهات زیادی را معطوف به آخرین فعالیت رشیدپور در عرصه اجرا کرد. از دیگر برنامههایی که هماکنون در فضای مجازی منتشر میشود میتوان به برنامه «شاد شو» اشاره کرد. «شاد شو» برنامهای است که عوامل برنامه خاطرهانگیز «جمعه ایرانی» در آن مشغول به کار هستند. آنها که ١٣سال با برنامه «جمعه ایرانی» از طریق شبکه رادیو ایران شنیده میشدند، پس از قطع برنامه از سوی مسئولان صداوسیما مدتی انتظار کشیدند. اما وعده و وعیدها آنقدر محقق نشد که «جمعه ایرانی»ها تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند . آنها با توجه به تغییر سیاستهای رادیو و اعمال تغییرات گسترده در این برنامه رادیویی (که در صورت رعایت آنها امکان پخش دوباره این برنامه وجود داشت) عطای حضور در رادیو را به لقایش بخشیدند و برای همیشه از رادیو خداحافظی کردند. آنها حالا پس از چند ماه در سایت «شاد شو» برنامههای خود را تولید میکنند. سعید توکل، مدیر مسئول سایت شاد شو که سالها تهیهکنندگی برنامه «جمعه ایرانی» را به عهده داشت پس از رونمایی از سایت این برنامه گفت: «حالا که شرایط مانند دهههای گذشته از طریق رسانه ملی مهیا نیست تا در کنار مردم باشیم از پنجره شاد شو با مخاطبان جمعه ایرانی همکلام میشویم». در همین یکی، دو ماهی که از آغاز برنامه شاد شو گذشته عوامل این برنامه توانستهاند بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را دوباره پای این برنامه بنشانند. این طور که از شواهد و قرائن پیداست آنها هم درصدد رقم زدن تجربهای موفق در فضایی غیر از رادیو هستند.
وقتی انحصارگرایی تلویزیون جواب نداد!
دو نمونهای که از آنها یاد شد گواه برخی از برنامهسازان سابق صداوسیما به شبکههای مجازی است. به عقبتر که بازگردیم اما این راه رهروان قدیمیتری هم دارد. کسانی که قبلتر از توجه جدیدی که توسط برخی برنامهسازان طردشده از صداوسیما به اینترنت میشود، راه دیگری را در پیش گرفته بودند. تهیهکنندگان و کارگردانان با توجه به کاری که انجام میدادند شبکه نمایش خانگی را برای ارایه برنامههایشان برگزیدند. نمونههای موفقی هم تولید کردند و سعی داشتند در شرایطی که مجال برای حضورشان در رسانه ملی فراهم نیست، سریالسازی را در فضای دیگری بیازمایند. «قهوه تلخ» و «قلب یخی» آغازگر گذر از مسیری بود که تا پیش از این در شبکه نمایش خانگی پیموده نشده بود. پیشتر؛ جعبه جادو برای خیلی از متولدان دهههای ٥٠ و ٦٠ معنای منحصر به فردی داشت. در آن سالها تلویزیون نخستین و البته تنها رسانه تصویری بود که در دسترس عموم قرار داشت و بنابراین چون انتخاب دیگری هم در کار نبود، کودک و جوان، بزرگسال و کهنسال همگی مینشستند پای همان دو شبکهای که بعدا تعدادش به سه ارتقاع پیدا کرد و جدول پخش برنامههای این سه شبکه را هم احتمالا در ذهنشان ثبت و ضبط کرده بودند. اما رشد تکنولوژی و فراهم شدن فضاهای دیگری که تا قبل از این اثری از وجودشان به چشم نمیخورد، برنامهسازان و مدیران صداوسیما را با مسائل جدیدی مواجه کرد. شبکه نمایش خانگی هم از سالهایی که ویدیو وارد ایران شده بود و استفاده از آن هم دیگر قبحی نداشت محلی بود برای به نمایش درآمدن فیلمهای سینمای ایران که پس از مدتی از اتمام بازه زمانی اکران، وارد این شبکهها میشدند و به خانههای مردم میرفتند. در آن سالها شبکه نمایش خانگی در انحصار چند شرکت خاص بود و انتظار مشخصی هم از آن وجود داشت. در اوایل دهه ٨٠ اتفاقات جدیدی رقم خورد که آغازی شد بر کوچ برخی از چهرههای شناختهشده تلویزیونی به شبکه نمایش خانگی. تله فیلمهایی که بسیاری از منتقدان نام «شانه تخممرغی» روی آنها گذاشته بودند از ظرفیت فراهم شده در شبکه نمایش خانگی استفاده کردند و حضور خود را در این شبکه به تثبیت رساندند. آخر فضایی که به تازگی در آن قرار گرفته بودند باب همین کارها هم بود. این فیلمها از چند ویژگی برخوردار بودند که دست آنها را برای حضور در تلویزیون بسته بود زیرا هنجارهای غیرقابل رویت تلویزیون با برخی از طنزهای کلامی مطرح شده در این فیلمها سازگاری نداشت. از سوی دیگر بودجه کم یکی از موانعی بود که جلوی ورود این فیلمها را به سینما میگرفت زیرا سینما در دست افرادی بود که مقبول دولتها بودند بنابراین راه برای ورود همه سلیقهها هموار نبود، از سوی دیگر کمبود بودجه که مشخصه اصلی بسیاری از این فیلمها بود هم نمیگذاشت بازیگران شناختهشده وارد این پروژهها شوند و هم اجازه ساخت کارهای باکیفیت را نمیداد. سال ٨٩ اما دو اتفاق جدید، بسیاری از نگاههای را متوجه دیگر ظرفیتهای نادیده شبکه نمایش خانگی کرد. تا آن سال سریالسازی در شبکه نمایش خانگی اصلا مرسوم نبود با این وجود ساخت سریال قهوه تلخ به کارگردانی مهران مدیری و سریال قلب یخی به کارگردانی محمدحسین لطیفی باعث شد دیگران هم به فکر ورود به این عرصه بیفتند. پس از آن بود که بسیاری از نامهایی که یا حالا دیگر رابطه خوبی با تلویزیون نداشتند و یا میدانستند کاری که قصد اجرایش را دارند در صداوسیما امکان تولید ندارد به شبکه نمایش خانگی آمدند. استقبال از این شبکه بالا رفت و این فضا توانست بهعنوان یک مدیوم جدید جای خود را در میان مردم باز کند.
تلویزیون درصدد جایگزینی است
تلویزیون در سالهای اخیر نشان داده توانایی زیادی در حذف چهرههای خودساخته دارد. حالا مدتهاست خبر ممنوعالتصویر شدن فلان بازیگر یا بهمان مجری دیگر چندان تعجبآور به نظر نمیرسد. صداوسیما در یک حرکت عجیب پس از سالها تلاش برای معرفی چهرههای جدید به مردم، با یک اتفاق هر چند ساده و سهوی آنها را از میدان خویش به در میکند. مرور مجریان ممنوعالتصویر شده در یک دهه اخیر گواه سفت و سختی برای این مدعا است. حالا هم که ظاهرا تلویزیون دیگر جای نشان دادن برنامههای خاطرهانگیز و قدمتدار نیست ظاهرا بناست مسئولان صداوسیما براساس هزینه و فایده از حضور بازیگران در مقام مجری استفاده کنند. مثال اخیرش حضور پژمان بازغی، بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون در برنامهای است که ظاهرا نامه «چند درجه؟» نام دارد و بناست بهزودی از شبکه نسیم روی آنتن برود. ظاهرا اما مسئولان صداوسیما تجربههای ناموفق این مسیر را مرور نمیکنند. نمونهاش حضور محسن افشانی، بازیگر جوان در سومین سال پخش برنامه ماهعسل بود که واکنشهای فراوانی را برانگیخت. آخر خیلیها میدانند بازیگری و اجرا، دو کار کاملا متفاوت هستند و هرکدام از این دو حرفه نیازمند تخصصهای خاص خودشان. از سوی دیگر شاید برخی از مدیران سیما هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که با پیشرفت تکنولوژی و ظهور فضاهای نوپدیدی چون شبکه نمایش خانگی و شبکههای مجازی لزومی ندارد مردم فقط به تلویزیون پابند باشند. بنابراین از هماکنون به بعد و با در نظر گرفتن تجربههای فراوانی که مجریان و هنرمندان در فضایی غیرصداوسیما انجام دادهاند، میتوان پذیرفت طرد شدن از رسانه ملی دیگر به معنای خاموشی نیست.
179/