ماجرای درخواست شرم آور از دختر بی سرپناه از سوی نگهبان کارخانه
نگهبان کارخانهای که دختر بیسرپناهی را کشته است از مجازات قصاص رهایی یافت.
چهارم فروردین ماه سال 90 مأموران پلیس ملارد در جریان پیدا شدن جسد زن جوانی در رودخانه قرار گرفتند. تیم جنایی پس از حضور در محل با جسد ناشناس این زن که آثار کبودی روی گردنش دیده میشد روبهرو شد که نشان میداد وی قربانی جنایتی خاموش شده است.
کارآگاهان پی بردند که چند روز پیش مادری نزد پلیس ادعا کرده دخترش به نام معصومه که اعتیاد دارد از خانه خارج شده و تاکنون بازنگشته است.
همین کافی بود تا خانواده زن ناشناس که همان معصومه بود ردیابی شوند و از سوی دیگر متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند علت مرگ، فشار حیاتی بر عناصر گردن و خفگی بوده است. بدین ترتیب تیمی از مأموران برای افشای راز این جنایت وارد عمل شدند و در جریان بررسیها دریافتند آخرین بار معصومه با مردی به نام محمد که نگهبان کارخانهای در ملارد است، دیده شده و پس از آن قربانی سرنوشت مرگباری شده است.
lحمد بازداشت شد و وقتی دید چارهای جز رازگشایی ندارد، گفت: ساعت 11 شب یکی از روزها فروردین ماه بود که معصومه به کارخانهای که من نگهبان آن بودم آمد و خواست به وی پناه بدهم.
از آنجا که شب بود و دیدم زن جوان سرپناهی ندارد به او اجازه دادم تا وارد کارخانه شود. چون اعتیاد به موادمخدر داشت مواد مصرف کرد. وقتی دیدم که او زن تنهایی است وسوسه شدم و از او خواستم که تسلیم خواستههایم شود اما معصومه مقاومت کرد و با چاقویی که در دست داشت به من حملهور شد.
این مرد گفت: من نیز در دفاع از خود با روسری که دور گردنش بود وی را خفه کردم سپس جسدش را داخل کیسهای بستهبندی کرده و در رودخانه انداختم.
fنابر این گزارش، صبح دیروز این قاتل در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت و این در حالی بود که در ابتدای جلسه مادر معصومه تقاضای دیه کرد و از قصاص محمد چشمپوشی کرد.
محمد نیز وقتی برای آخرین دفاع در جایگاه ایستاد قتل معصومه را به گردن گرفت و در داستان تازهای گفت: شب حادثه وقتی معصومه وارد کارخانه شد با هم شیشه مصرف کردیم. نمیدانم چرا معصومه عصبانی شد و با چاقویی به من حمله کرد که من با روسری که دور گردنش بود وی را خفه کردم و سپس جسدش را بستهبندی کرده و داخل رودخانه انداختم.
بنابر این گزارش، در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و با توجه به گذشت اولیای دم محمد را به پرداخت دیه و از جنبه عمومی وی را به 10 سال زندان محکوم کردند.
179/