حجم قاچاق لباس، حجم خطرناکی است/ تولیدکنندگان داخلی از برند خارجی استفاده می کنند
صنعتی که کشورهای زیادی از درآمدهای حاصل از آن به رونق اقتصادی و گردش مالی قابل توجهی دست یافته اند مسئله مد در ایران موضوعی چند وجهی است که از سویی به سبک زندگی و از سوی دیگر به مسئله عفاف و حجاب مرتبط است. و ساماندهی به آن نیز به همین علت سخت است و دغدغه چندین ساله مسئولان فرهنگی کشور شده است.
مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی بدین واسطه با حمید قبادی دبیر کارگروه مد و لباس در زمینه های نیاز مخاطب ، لباس محلی ، برند سازی و قاچاق پوشاک و مطالب مرتبط دیگر به گفتگو پرداخته است که مشروح بخش دوم آن در پی خواهد آمد:
اگر به عنوان یک صنعت فرهنگی به مُد و لباس نگاه کنیم ضرورت رشد آن برندسازی است و اگر قرار باشدکه صنعت مُد و لباس به عنوان یکی از صنایع جایگزین فروش نفت شود، چه عملکردی باید داشته باشیم تا زنجیره ایده تا عرضه این صنعت تکمیل شود؟
در جمع بندی مطالب قبلی، به این جمع بندی رسیدیم که تعداد مراکز عرضه، از حجم قابل توجهی برخوردار است اما مشکل اساسی آن، مشکل اجرا و روش سنتی موجود است. ببینید من هر نکته ای که می گویم قطعا در یکی از این سه بخشی که اول گفتم (مسئولان ،فعالان ، مردم) جای می گیرد. در بخش دوم که به فعالان این حوزه برمی گردد، ما با یک موضوع سنتی نهادینه شده ی تکراری و تقلیدی مواجه هستیم که متاسفانه تغییر آن هم بسیار سخت است.
یعنی آن فعال حوزه مُد و لباس می خواهد کالایی را تولیدکند که در آن به سود دهی و نتیجه قطعی رسیده باشد؟
کاملا. می خواهد با نگاه اقتصادی یک محصول فرهنگی را عرضه بکند و چون نگاه فرهنگی هم به آن ندارد مجبور است که با نگاه سنتی همان کار را دنبال کند و می بینیم که خیلی از آنها الان دیگر موفق نیستند.
چون نگران ریسک آن هستند؟
دقیقا و خیلی از آنها هم دیگر موفق نیستند الان می بینید که بسیاری از فروشگاه های قدیمی دارند جای خودشان را به مراکز جدیدتر می دهند.
مثلا در حوزه لباس مغازه ها به مزون تبدیل می شوند.
بله،حالا ما هم اسم آن را خانه های مُد گذاشته ایم که اگر فرصت آن فراهم شد در مورد آن هم توضیح خواهم داد.
بنابراین با این نگاه، بدون تردید وضع موجود به نیاز جامعه پاسخ نخواهد داد. حتی شیک ترین فروشگاه های ما هم بدون تردید موفق نخواهند شد. چرا؟ دلیل آن یک نکته است. آن هایی که به سود و روش های موجود برای جلب سود عادت کرده اند، حاضر به تغییر روش نیستند. مصرف کننده های خودشان را پیدا کرده اند و ترجیح می دهند که همین روش را دنبال بکنند. افرادی هم که ضعیف تر هستند و بازار جدی نداشته اند، مجبور هستند که حذف شوند. آیا دنیا با همین روش جلو رفته است؟ آیا اجازه داده است که آزمون و خطا صورت بگیرد، تولید کننده مخاطب را پیدا کند یا اینکه نه، اتفاق خاصی افتاده است؟
بخش خصوصی وارد شده است؟
بله. خوشبختانه یکی از ویژگی های این حوزه این است که تمام این کارها بر شانه بخش خصوصی استوار است. من به شدت معتقدم که این مسیر نباید دچار خدشه بشود. اصلا نباید دستگاه های دولتی وارد بشوند و سرمایه گذاری کنند. در سایر اقلام فرهنگی هم ما همین را می بینیم. در حوزه عرضه کتاب و محصولات فرهنگی به شدت با این موضوع مواجه هستیم که هر کجا که توانستیم بخش خصوصی را هدایت شده و هدفمند توسعه بدهیم، شاهد موفقیت های جدی در آن بوده ایم. نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که آیا ما آن نگاه بین المللی را در کشورمان حاکم کرده ایم؟ نه، متاسفانه ما این را نداریم. همان مثالی که زدم که بسیاری از افراد وضع موجود را قبول کرده اند و سودشان را تامین شده دیدند و حاضر به تغییر نیستند یا کمتر حاضر به تغییر هستند. مشخصا، ببینید وقتی شما در فروشگاه های مُد و لباس ایران می روید عموما و به غیر از استثنائات اسم سر در مغازه با محصولی که دارد عرضه می شود یکی نیست در حالی که این کاملا در تعارض با عرف جهانی و برندسازی است. استثنائاتی وجود دارد و این به معنای این نیست که هیچ گاه فروشگاه های مستقل نباید چند برند را عرضه بکنند. منظور من این نیست. اما قاعده حرفه ای شدن و ایجاد جایگاه و پیشبرد اهداف فرهنگی این است که می بایست جریان برندسازی در کشور ما رشد و توسعه پیدا کند. یعنی مادامی که این در کشور ما رخ ندهد مجبوریم که هم خوان با وضع سنتی کار را پیش ببریم که طبیعتا کار و شرایط سختی خواهد شد.
در جواب سوال شما که برای این کار چه کرده اید باید بگویم که ایجاد برند در کشور و در دنیا بسیار سخت است یعنی به همین راحتی هیچ کس نمی تواند برند بشود. نتیجه تحقیقاتی که ما در مورد برندهای جهانی انجام داده ایم این است که اعم برندهای موجود و یا همه برندهای موجود شرایط بسیار سختی را طی کرده اند تا به این مرحله رسیده اند که الان اسم آنها یا علامت تجاری آنها در دنیا مطرح می شود. بسیاری از موسسات در این گردونه حذف شده اند و نتوانسته اند هم پای سایرین بالا بیایند و بازار پیدا کنند اما آن تعدادی که موفق شده اند سختی های زیادی را تحمل کرده اند.
ایجاد برند در ایران بسیار سخت است و مشکلات و موانع متعددی وجود دارد. ما الان می توانیم ده ها شرکت موجود را دعوت کنیم و بگوییم که مشکلات شما برای برندسازی چیست و مشخصا راجع به برندسازی صحبت کنیم. صدها مشکل از موضوعات اقتصادی، موضوعات فرهنگی و به ویژه در حوزه تبلیغات و ترویج و اطلاع رسانی وجود دارند که هرکدام از این ها دچار مشکلات جدی هستند. من می توانم در این حوزه و سایر اقلام فرهنگی مثل نوشت افزار یا مُد و لباس به آنها اشاره کنم. خوشبختانه الان ما بر روی این متمرکز شده ایم که موانع را به حداقل ممکن برسانیم.
یکی از چالش های پیش روی صنعت مُد و لباس، قاچاق لباس است. اگر آماری از میزان قاچاق پوشاک دارید بفرمایید و اینکه برنامه ریزی و چشم انداز شما برای کنترل قاچاق پوشاک چیست؟
در مورد بخش قاچاق طبیعتا تا وقتی که مزیت های لازم در بین مصرف کنندگان ایجاد نشود نیاز به قاچاق در جامعه ما وجود خواهد داشت. عرض من برخلاف شعارهایی است که داده می شود. یعنی تا وقتی شما بازار مصرف کالای قاچاق را در جامعه داشته باشید و این برای شما مزیّت داشته باشد و آن فرد یا مصرف کننده هم این باور را نداشته باشد که این کاری که انجام می دهد به پیکر اقتصادی ضربه می زند ادامه خواهد داشت و پذیرش و باور این موضوع ربطی هم به اعتقادات ندارد و لمس آن بسیار سخت است. استفاده از هر آن چه که به دستش می رسد صرف نظر از اینکه این قاچاق است یا نه، برایش مزیت دارد و نگاه منافع فوری خودش را به آن دارد، این دیگر ربطی به دیوارهای طولانی جلوگیری از قاچاق نخواهد داشت. پس بنابراین مهم ترین گام ما در این حوزه این است که مزیت های موجود در قاچاق کشور را کاهش و هزینه مصرف قاچاق را افزایش دهیم.
معتقد به توانمندسازی شرایط داخلی هستم. باید مسیر مزیت سازی را از حوزه محصولات قاچاق به حوزه محصولات ایرانی ارتقا و افزایش بدهیم یعنی یک ایرانی احساس کند که اگر این محصول را می خرد از لحظه خریدن تا انتهای کار که محصول را دارد به نفع اوست. شما وقتی می بینید که در محصول خارجی قاچاق هزاران تنوع وجود دارد اما در محصول ایرانی تنوع کمتر است، طبیعی است که حتی اگر کیفیت آن هم یک درجه کمتر باشد، به سراغ آن محصول می روید.
در اینجا نقش وزارت صنعت و معدن بایستی خیلی مهم باشد؟
بله. همه این ها مهم است، بنابراین دستگاه هایی مثل ستاد مبارزه با قاچاق کالا، وزارت صنعت و معدن و تجارت نقش جدی دارند. همان طور هم که اخیرا شنیدید در حوزه پوشاک و اقلام مصرفی پوشاک، محصولات وارداتی حتما باید شناسه داشته باشند. همه این ها بازدارنده هستند اما نکته اساسی این است که این آخر کار نیست. تنها راه برون رفت اصلی ما از مسیر قاچاق، توانمند سازی شرایط موجود و اتخاذ سیاست مشترک در حوزه قاچاق است. بسیاری از کشورهای دنیا حاضرند که در همین حوزه مُد و لباس در ایران فعالیت کنند با اینکه قیمت تمام شده در ایران بالاست پس چه صرفه ای برای او دارد که می تواند اینجا سرمایه گذاری با قیمت نسبتا بالای تمام شده سرمایه گذاری کند غیر از این است که این در روش اجرایی خودش توانمند شده است، حرفه ای دارد عمل می کند، جریان برندسازی را کاملا دارد رعایت می کند و از شرایط کاملا حمایتی کشور خودش برخوردار است. آیا ما در کشور خودمان توانسته ایم چنین کاری بکنیم؟ هرگاه توانسته ایم چنین کاری انجام بدهیم، نگاه به قاچاق تعدیل پیدا می کند. از آن طرف هم می توانیم سایر فاکتورهای بازدارنده قاچاق را تقویت بکنیم.
از حجم قاچاق سوال کردید، بنا به اخبار گوناگون به ویژه از نظر کارشناسان فعال این حوزه، نزدیک به 50 درصد اقلام مصرفی ما محصولات قاچاق هستند. من عدد و رقم کاملی ندارم و این عدد را نه تایید و نه رد می کنم اما معتقدم که این عدد، عدد سرنوشت سازی است و به شدت در جامعه موثر است. حجم قاچاق، حجم خطرناکی است که می تواند مسیر اتکا و خودباوری را مورد چالش قرار بدهد. قاچاق یک محصول فرهنگی است که در پشت آن یک فکر فرهنگی حاکم است. مثلا وقتی یک شخصیتی که در محصولات فرهنگی، شکل های حجمی، لوازم التحریر، فیلم و کارتون و … استفاده می شود یعنی این قدر بسته تبلیغاتی آن ها گسترده است که شما ناخودآگاه با این کاراکتر فرهنگی روبرو می شوید.
به عنوان بازوهای کمک کننده به هم وارد عمل می شوند.
به شدت. یعنی یک کمپین و یک مجموعه ای از اقلام تبلیغاتی است که بتوانند یک کاراکتر فرهنگی خودشان را ارائه کنند. اتفاق بسیار پیچیده و مهمی است. بخش اولی که اشاره کردم که مسئول باید متوجه باشد همین است که مسئول بداند که خطر دم گوش اوست. این خطر الان وارد شده است و ما باید کمک کنیم که آن را بیرون کنیم.
شرایط با ده سال پیش هم خیلی فرق می کند و این سرعت آن زمان نبود.
کاملا. الان با توجه به امکانات، سرعت انتقال مسائل و مفاهیم به راحتی صورت می گیرد. خوشبختانه اقداماتی که در چند سال اخیر توسط دست اندرکاران، عوامل صورت گرفته است بسیار بسیار بازدارنده بوده است. پس بنابراین موضوع قاچاق یک موضوع چند وجهی و فرآیندی است و صرف دیوار بستن و دیوار کشیدن و افزایش تعرفه ها، کار نهایی نخواهد شد ایجاد امکانات، رفع موانع و همه این ها زمینه توانمند سازی را فراهم می کند که نهایتا یک مصرف کننده با مزیّت کافی مواجه بشود و محصول ایرانی را انتخاب بکند. در اینجا هر کدام از دستگاه ها و نهادها وظیفه جدی را برعهده دارند و باید به کمک افراد بیایند و از موانع و اشکالات دست و پا گیر صرف نظر کنند. ما همه مسائل را به جنبه های مالی داستان برمی گردانیم درحالی که تنها این نیست. بسیاری از حوزه ها با هماهنگی های اولیه و اتحاذ راهکار مشترک می توانند مشکلات را به خوبی برطرف بکنند.
شما مطرح می کنید که بخش خصوصی پا به میان بگذارد و کار را شروع کند اما واقعیت این است که شاید بخش خصوصی یک نگرانی هایی داشته باشد. از طرف دیگر براساس داده هایتان می گویید که بسیاری از کشورهای خارجی برای سرمایه گذاری در این حوزه در ایران آماده هستند. ما برای پشت گرمی دادن به بخش خصوصی داخلی تا به حال چکار کرده ایم؟ مثلا آیا به بخش خصوصی گفته ایم که شروع کن و این چشم انداز را داشته باش و ما هم حمایت خواهیم کرد؟
همه این ها به آن حرف اول من برمی گردد. ما توقع داریم که کشور ما طی 10 تا15 سال آینده، آن 200 سال گذشته را جبران کند. از جنبه کارشناسی می گویم که ما این امکان را داریم. گام اول همان تغییر نگاه است. مثلا ما از هزینه بیمه، سرقفلی و. … در هر شرایطی، چه در زمان تولید محصول نامناسب و چه در زمانی که محصول مناسب است باید آن طرف این هزینه را پرداخت کند. به عبارتی سرمایه گذاری در هر دو حالت هیچ فرقی نمی کند؛ چه محصول خوب و مطابق با ذائقه مردم تولید کند و چه اینکه محصول خوبی تولید نکند و این از فاکتورهای سرمایه گذاری هیچ چیزی را کاهش نمی دهد.
نکته ای است که من برای ایجاد سرمایه گذاری به آن اشاره کردم برای از این به بعد داستان است. سرمایه گذاری های گسترده و ایجاد نگاه توسعه ای، جهش و برندسازی از این به بعد است و گرنه شرایط موجود را ما باید تقویت کنیم، آن نگاه باید تغییر بکند که بلاخره مردم شایسته خوب پوشی، زیبا پوشی هستند. بسیاری از خانواده ها وارد فروشگاه ها می شوند، اظهار نظر می کنند اما با اظهار نظر آنها هیچ اتفاقی نمی افتد چون فروشنده احساس کرده است که این کالا را خوب می خرند و مدام این را تولید کرده است.
چون شبکه ای برای نیاز سنجی از مردم وجود ندارد ؟
چون شبکه منطقی وجود ندارد طبیعتا هیچ اتفاق منطقی روی نمی دهد.
اگر کسی هم در این حوزه موفق شده است از خلاقیت فردی خودش است؟
بله خودش توانسته است ارتباط منطقی با مردم ایجاد بکند و نیاز مردم را ببیند. الان ما در حوزه چرم می بینیم که این کار به صورت هدفمند انجام می شود. مثلا برند هاکوپیان مستمرّرا نظرات مردم را اعمال کرده است هرچند که طراحی آن نیازمند تغییر است جالب است بدانید که ما الان برند چرم داریم که مجموعه چرم برای تابستان پیشنهاد می کند. در نگاه اول شاید شما بگویید که چرم یک محصول زمستانی است و چطور چرم را در تابستان می توان پوشید؟ این آمده است و راه خودش را پیدا کرده است. من دیده ام که این برندها قبل از اینکه یک محصولی را به بازار معرفی کنند مصرف کنندگان حرفه ای شان را دعوت می کنند و از نمونه محصول شان در آن جا رونمایی می کنند، بر تن چند نفر می کنند و نظر آن مصرف کننده حرفه ای را می گیرند. یعنی یک باشگاه مصرف کنندگان حرفه ای را طراحی کرده اند و قبل از اینکه محصولشان وارد جامعه بشود، نظر مردم و نظر مصرف کننده و مخاطب را می گیرند. این در حالی است که در طول سال هم نظر مردم را مرتبا با روش های نظرسنجی که دارند ثبت و ضبط می کنند، این نظرات را تجمیع می کنند و در تولید به کار می برند. همان کاری که در دنیا دارد انجام می شود. اما در وضع موجود ما به رغم سرمایه گذاری های کلانی که دارد صورت می گیرد، این اتفاق نمی افتد.
جریان سازی در میان مردم آغاز شده است. از همه مهم تر کم کم مطالبه گری مردم در این حوزه آغاز می شود. چون این جریان اقتصادی هم است، اگر مطالبه گری ایجاد بشود قطعا آن تولید کننده هم تغییرات لازم را در آن ایجاد خواهد کرد. اگر احساس کند که مردم محصول مناسب را مطالبه می کنند، کم کم آن محصول ایجاد خواهد شد. کار با شدت و قدرت شروع شده است و در زمان محدود خودش هم اتفاقات بسیار خوبی هم افتاده است که نمونه های آن را هم به صورت گسترده می توانیم در جامعه ببینیم. این در حالی است که ما برخی کج رفتاری ها و اصرار بر رفتاری های گذشته را هم شاهد هستیم.
چشم انداز و پیش بینی های شما برای سهم بازار ایران در حوزه مُد و لباس چیست؟
اگر چهار پنج سال پیش می خواستیم راجع به توانمندی خودمان صحبت کنیم خیلی تردید داشتیم. تمامی فعالیت های چند سال گذشته این را ثابت کرده که ما از توانمندی بسیار بالایی برخوردار هستیم. جریان و ظرفیت موجود کشور به شدت قابل توجه و قابل اعتماد است، شاید تا پیش از این، این اعتماد وجود نداشت. برای تایید این مدعا باید عرض کنم بسیاری از محصولاتی که با نشان غیر ایرانی در بازار عرضه می شود، ایرانی است. اینکه می گویم “بسیار” به معنای واقعی آن است و نه اینکه تنها یک اصطلاح باشد. در کشور خودمان بسیاری از تولید کنندگان هستند که بر روی محصول اسم خارجی می زنند و آن را در جامعه عرضه می کنند. البته این هم دلایل و اشکالات خودش را دارد که آنها هم شنیدنی هستند. من با آنها مفصل صحبت کرده ام. می خواهم بگویم که این را به ظرفیت های موجود اضافه کنید.
مردم همین را می خرند و از همان هم راضی هستند اما تصور می کنند که این محصول غیر ایرانی است. آن بحث فرهنگی است، کم اعتمادی و عدم اعتمادی که به محصول ایرانی داشته اند. الان این هم مهم است که در آن گروه سوم مردم کم کم دارند در حوزه لباس به محصول ایرانی اعتماد پیدا می کنند منتها با آن نیاز اصلی و با آن حجم اصلی فاصله داریم. بنابراین ما ظرفیت قابل توجهی در کشور داریم.
آزمایش برپایی نمایشگاه های حرفه ای در خارج از کشور را در سال 94 خواهیم داشت. به زودی ما در دو سه نمایشگاه خارج از کشور شرکت خواهیم کرد. بخش خصوصی شرکت خواهد کرد. البته نه با این هدف که یک آزمونی انجام بدهیم و حالا برویم ببینیم نمایشگاه چه خبر است یعنی همان چیزی پیش از این رخ می داد.
179/