کدام یک از هاشمی ها کاندیدا می شوند؟
بخشی از گفتوگوی فائزه هاشمی با برنامه گپ سیاسی رایو صدای امید را در ادامه میخوانید:
خانم هاشمی رفسنجانی آیا در انتخابات کاندیدا خواهید شد؟
اینکه من کاندیدا بشوم یا نشوم خیلی مهم نیست ولی فکر میکنم بنا باید بر این باشد که ما روی کاندیدا شدن حداکثری یا ثبتنام حداکثری بعنوان کاندیدا در انتخابات کار کنیم که هر کسی میتواند و کوچکترین توانایی در خودش میبیند بیاید ثبتنام کند؛ حالا چه فکر کند تأیید صلاحت میشود یا فکر کند رد صلاحیت میشود فرقی نمیکند حتی آنهایی که فکر میکنند رد صلاحیت میشوند باید بیایند و حضور پیدا کنند و هزینهها را برای طرف مقابل بالا ببرند. در قالب تزی که دارم، احتمال اینکه کاندیدا بشوم زیاد است. این تفکر میتواند عاملی باشد که من بیایم و ثبتنام کنم.
در حال حاضر از خانواده، فرزندان و بستگان آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر احتمال حضور خانم فاطمه هاشمی و آقای محسن هاشمی مطرح هست. شما چند روز پیش در مورد سرلیستی خانم فاطمه هاشمی از حزب عدالت و توسعه (حزب جناب آقای نوبخت) صحبت کردید. این مسأله تا چه حدی جدی است؟
فاطمه رسماً اعلام کرده است که در انتخابات ثبتنام خواهد کرد، سرلیستی وی را در خبرها خواندهام. فاطمه عضو حزب اعتدال و توسعه است.
فضای انتخابات پیش رو در مقایسه با انتخابات سال 1374 (مجلس پنجم) که شما رأی دوم را در تهران بدست آوردید چقدر تغییر کرده است؟ فکر میکنید همان بستر آماده است یا نه، فضا فضای مجلس ششم است و باز اتفاقاتی خواهد افتاد؟
کسانی که باید به امثال بنده رأی بدهند باید اصلاحطلبان باشند. باز هم نمیتوان گفت که همه اصلاحطلبان به من هم رأی میدهند ولی من فکر میکنم اگر نسبت به مجلس پنجم در نظر بگیریم در بین مردم و اصلاحطلبان فضا شاید مساعدتر هم باشد و اقبال به امثال من بیشتر باشد، چون من احساس میکنم بعد از وقایع سال 88 فضا در بین عموم مردم و افکار عمومی به سمت اصلاحطلبان و کسانی که قربانی آن فضا بودند گرایش پیدا کرد؛ البته من اینطور فکر میکنم و اینها همه فکر و فرض است که فضا نسبت به مجلس پنجم مساعدتر است.
حالا من فرض را بر این میگیرم که شما کاندیدا میشوید و خانم فاطمه هاشمی هم قطعاً کاندیدا میشود. از بین اعضای خانواده، چه فرد دیگری احتمال دارد کاندیدا شود؟
محسن اعلام کرده است که شاید بیاید. آقای هاشمی هم عنوان کرده است که احتمال دارد برای خبرگان بیاید.
درست است که اعضای خانواده شما اغلب به جناح اصلاحطلب تعلق دارند اما باز بین شما تفاوتهای کمرنگی در سلیقه سیاسی وجود دارد؛ مثلا خانم فاطمه عضو حزب اعتدال و توسعه است.
بله، فاطمه عضو حزب اعتدال و توسعه است، مهدی و یاسر عضو حزبی نیستند، بابا هم عضو حزبی نیست، عمو (محمد هاشمی) عضو حزب کارگزاران بود و جزو مؤسسین بوده و الان استعفا داده است، پدر هم جزو مؤسسین حزب جمهوری اسلامی ایران بوده و آقای مرعشی هم عضو حزب کارگزاران است.
تفاوتهای کمرنگی وجود دارد. حالا میخواهم ببینم که آیا این واقعاً تفاوت است یا مثلاً یک آرایشی است که خانواده آقای هاشمی در نظر دارد بگوید که مثلاً ما در همه احزاب اصلاحطلب یا حداقل کارگزاران، اعتدال و توسعه و یکی دوتا حزب که نزدیکتریم؟
نه؛ اصلاً تدبیر یا سیاست نیست؛ این یک چیز طبیعی و واقعی است.
چون اغلب در احزاب تکنوکرات هستید؛ احزابی که در بدنه اجرایی دولت حضور دارند، مثلاً هیچیک از اعضای خانواده شما عضو حزب مشارکت نبودند یا همین حزب اتحاد ملت یا سازمان مجاهدین انقلاب که حالا آن داستانها برایشان اتفاق افتاده، هیچکدام تابحال در این احزاب حضور نداشتید. در درون خانواده هم که به هر حال گفتمان دارید، بر سر این مواضع کمرنگ و پررنگ، اختلافاتان مشخص است؟
اینها اصلا اختلافات محسوب نمیشود.
بله؛ سلیقه سیاسی است.
الان – بخصوص بعد از وقایع 88 – این احزاب تقریباً همه در یک مسیر قرار دارند. در واقع اختلافی وجود ندارد در این موضوع و شما از این موضوع مطمئن باشید که این یک سیاست یا دوراندیشی نیست که حالا هر کسی برود در یک حزبی قرار بگیرد و با برنامه باشد. این به طور طبیعی اتفاق افتاده و بر اساس تفکرات هر کدام از ما بوده که به آن گروهی که واردش شدیم نزدیکتر بودیم و همخوانی بیشتر داشتیم و یک کار طبیعی و عادی است.
از بین چهرههای شاخص زن در جبهه اصلاحات خانم زهرا شجاعی، خانم برجرودی، شما، فاطمه هاشمی و چند چهره زن دیگر وجود دارد. آیا در بین تشکلهای زنان که وجود دارند صحبت شده که این چهرهها باید حتماً در انتخابات حاضر شوند؟
وارد مقوله اشخاص نشدهایم؛ کلی داریم میگوییم، یعنی ما از شعبههای مجمع زنان اصلاحطلب که در استانها وجود دارد خواستیم زنانی را که توانایی دارند و خودشان آمادگی دارند، کاندیدا شوند.
کسانی هم هستند که ممکن است توانایی و شرایط کاندیدا شدن را داشته باشند ولی خودشان آمادگی نداشته باشند و خواستهایم که این افراد را معرفی کنند تا در این رابطه کار کنیم تا آنها تشویق شوند و آنهایی هم که میخواهند بیایند حمایت شوند. اینکه من الان به شما بگویم داریم روی چه کسی کار میکنیم، چنین چیزی وجود ندارد، چون افراد باید خودشان به موقع بیایند و کاندیدا شوند.
رسانهها میتوانند نقش بسیار مهمی در این سیاستگذاری برای حضور جدی خانمها و سهمیه 30 درصدی داشته باشند و من فکر میکنم رسانهها باید بیشتر بر روی این قضیه کار و این موضوع را مکرر مطرح کنند، چون این مسأله نیاز به فرهنگسازی دارد که حداقل خود خانمها بیایند و به خانمها رأی بدهند و چهرههای خانم را بپذیرند و مطرح کنند.
در ضمن، بر اساس این سیاست که خانمها باید حضور جدیتری داشته باشند، ما سهمیه دیگری برای آنها نیاز داریم که این اتفاق نیفتاده است و من فکر میکنم بعد از گذشت بیش از 30 سال الان باید دوپینگ کنیم و سوبسیدی بدهیم تا هر وقت این عقبماندگی تاریخی در مورد خانمها رفع و رجوع شد و آنها به مسیر عادی رسیدند، آن وقت آن سهمیه برداشته شود. احزاب میتوانند بر روی این مسأله میتوانند کار کنند. به جز اصلاحطلبها، اصولگراها هم دارند روی این قضیه کار میکنند. زنان اصولگرا کم نیستند و فعال هم هستند.
ما معتقدیم در خیلی از موضوعات با زنان اصولگرا همعقیدهایم؛ بویژه در موضوعات زنان. ما حتی یک موقع با خانم بهروزی (خدا رحتمشان کند) در دروان آقای احمدینژاد ائتلاف اسلامی زنان تشکیل داده بودیم، از بس که ایشان در مورد زنان خرابکاری کرد و همینجور شرایط زنان بدتر میشد. ما اصولگراها و اصلاحطلبهای معتدل دور هم جمع شده بودیم و ائتلاف اسلامی زنان برای دفاع از حقوق زنان را تشکیل دادیم.
اگر یادتان باشد در آن جریان که مجلس یک طرح داشت که چندهمسری مردان را تسهیل میکرد، این ائتلاف خیلی حرکت بزرگی انجام داد و مؤثر بود و توانست آن طرح را تعدیل کند. خیلی حرکتهای خوبی با هم انجام دادیم ولی بعد از اینکه خانم بهروزی فوت کردند کمی این حرکت کند شد و الان جلسات چندانی درون ائتلاف نداریم و کسی جایگزین خانم بهروزی در آن جناح نشده است که بتواند تعیینکننده باشد و در این قضیه فعال شود.
با خانمهای اصولگرا بخصوص افراد معتدلشان از نظر حقوق زنان با خیلی همفکری داریم. در مجلس پنجم، زنان اصولگرا و اصلاحطلب تقریباً برابر بودیم و در مورد موضوعات زنان کمتر با هم اختلاف داشتیم؛ اگر هم اختلاف نظری بود، در مورد مسائل سیاسی بود و در مورد مسائل زنان اختلافمان خیلی استثنایی بود.
176/