ناگفته‌های روبرتو پرپینانی از فیلم محمد (ص)

او از دهه‌ی هشتاد با سینمای ایران آشنا شده است از زمانی که فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های مختلف جهانی به نمایش درمی‌آمدند.

پرپینانی می‌گوید: «برایم جالب بود که سینمای ایران از فرهنگی قابل درک برای همه الهام می‌گیرد و این قابلیت خلاقانه را دارد که پس از مشاهده‌ی واقعیت‌ها، آنها را با نگاهی شاعرانه تصویر کند. اولین فیلم ایرانی که دیدم باشو غریبه کوچک نوشته و ساخته‌ی بهرام بیضایی بود. بچه‌های آسمان را بعدها روی DVD دیدم و تحت تاثیر ذات مثبت سینمایی و خط روایی شاعرانه‌اش قرار گرفتم. از دیگر فیلمسازان ایرانی که به واسطه حضورشان در جشنواره‌ها از نزدیک نیز با آنها آشنا شده‌ام، کیارستمی و همین طور فرهادی را می‌توانم نام ببرم که البته او را پس از دریافت جایزه‌ی اسکار جدایی نادر از سیمین شناختم.»

اما شخصی که پرپینانی را به مجید مجیدی معرفی کرده و باعث شده که در یک فیلم ایرانی فعالیت کند ویتوریو استورارو بوده است؛ دوستی قدیمی که از دهه‌ی شصت میلادی با پرپینانی همکاری کرده: «زمان تدوین نخستین فیلمم پیش از انقلاب (برناردو برتولوچی، ۱۹۶۴) با استورارو آشنا شدم. از آن زمان، من و ویتوریو در فیلم‌های زیادی با هم کار کرده‌ایم و رابطه‌ی دوستی و احترام‌آمیزمان محکم‌تر از پیش شده. پس از پایان فیلمبرداری محمد رسول‌الله (ص)، ویتوریو درباره‌ی من با مجید مجیدی صحبت کرد و بلافاصله جذب این پروژه بزرگ با محوریت پیامبر اسلام شدم. آن چه می‌توانستم از وجود خودم به این پروژه سینمایی ارزانی کنم، علاقه عمیقی بود که به وجوه متعالی و عرفانی نهفته در روح بشر داشتم. به عبارتی، نقشی که می‌توانستم در این کار داشته باشم، نه از روی پیش‌داوری بود و نه لزوما جانبدارانه، بلکه آن چه مرا عمیقا جذب کرد، کشف زوایای تاریک دایره‌ی شناختم بود.»

او درباره‌ی همکاری‌اش با مجیدی به یاد می‌آورد که این کارگردان بیشترین سعی‌اش را کرده تا درونمایه‌ی فیلم را متوجه شود و کار را براساس آن جلو ببرد: «در خصوص نقشم به عنوان یک همکار و برخوردم با مجیدی، برایم مهم بود به آن چه او قصد داشت در رابطه با جهان‌بینی‌اش به من انتقال دهد، توجه نشان دهم. وقتی به حرف‌های او گوش می‌دادم و موادی را که در اختیار داشتم تماشا می‌کردم، می‌دیدم که او در توصیف باورهای خود از ابزار روایی ناب و جذابی بهره می‌برد و احساس می‌کردم که هر چه از آن پس انجام می‌دهم، به طور طبیعی تحت تأثیر توانایی او در انگیزه دادن به من بود؛ گویی به طریقی، واسطه یا ابزار او شده بودم.»

این شروع همکاری کارگردان و تدوین گر ایتالیایی بود. پرپینانی کم‌کم متوجه وجوه مختلف فیلم شد: «ازهمان لحظه اول به نظرم آمد که فیلم محمد رسول‌الله (ص)، سبکی غنی، فراخ، مقتدرانه، اشباع‌کننده و سخت متمرکز بر ارزش‌های تاثیرگذار ناشی از شأن داستانی که روایت می‌کرد را می‌طلبد؛ یا به عبارتی، متاثر از اجرای طرحی روایتی بود که نیت‌اش تأویل مقامی متعالی بود.»

همین احساس او را به یک ایده برای تدوین فیلم رساند: «من به عنوان تدوین‌گر قطعا تحت تاثیر روح و انرژی‌ای قرار گرفتم که احساس می‌کردم در لابلای تصاویر فیلم پرسه می‌زند و از من می‌خواست خودم را به تاثیر و تاثرات بسپارم. منظورم پیام‌های نهفته در داستان و در تصاویر است. به این ترتیب، من با تکیه بر شالوده‌ی بصری فیلم و عروج معنوی آن به جستجوی سبکی کلاسیک رفتم که روح داستان را اثربخش می‌کرد.»

پرپینانی معتقد است که در تدوین این نوع فیلم‌ها نباید احساس از بین برود: «در تدوین این فیلم، همیشه این مسئله برایم مطرح بود که کاری نکنم که ساختار تدوین توی چشم بزند، یعنی بین هر تصویر و تصویری که پس از آن می‌آید، فقط تدوام زمانی، کنشی و داستانی در میان نباشد، بلکه حس و هیجان هم در این پیوستگی نقش داشته باشد. شخصیت‌های داستان در اغلب موارد به واسطه ناگفته‌ها با هم پیوند می‌خورند. در این فیلم، هم داستان و هم شخصیت‌ها وظیفه دارند ما را وارد ماجرایی کنند که نه تنها وظیفه‌ی جذب مکانیکی‌مان را به خط داستانی دارد، بلکه ما را به درک راستین و ژرف پیام آن نیز دعوت می‌کند و چنین فرایندی، رسالت رساندن ما به مرتبه‌ای متعالی – که همان هدف اصلی و نهایی فیلم است – را نیز به خود می‌بیند. جا دارد به نقش بازیگران نیز اشاره‌ای ویژه کنم؛ معمولا در سینما، هر موضوعی که مطرح می‌شود، باید قالبی واقعی پیدا کند؛ اما در این جا آن چه ما را در طول کار هدایت می‌کرد، صرفا واقع‌نمایی موضوع نبود، بلکه “باورپذیری” اثرگذار مضمونی والا و عرفانی بود که به واسطه‌ی شخصیت‌ها و تصاویری پرداخت شده در نهایت دقت، تجسم پیدا می‌کرد.»

او برای فیلم محمد رسول‌الله (ص) ارزشی فوق‌العاده قائل است، نه فقط از جنبه‌ی حرفه‌ای و فنی که از جنبه‌ی معنوی: «شک ندارم که نقشم در این پروژه، ارزش قابل توجهی در کارنامه حرفه‌ای من خواهد داشت. این را از آن جهت می‌گویم که به نظرم این فیلم عزم خود را جزم کرده تا در جایگاهی بالاتر از عرف نمایشی سینما قرار بگیرد. با استفاده از تصاویر، جلوه‌های بصری، صدا و موسیقی شگفت‌انگیز خود می‌کوشد باشکوه باشد و خلاصه همه چیز دست در دست هم می‌دهد تا مقام متعالی پیامبر اسلام را در تاثیرگذارترین حالت خود نشان دهد. اما در نهایت، آنچه بیشتر اهمیت پیدا می‌کند، آن رسالت معنوی‌ای است که در پس فیلم، محکم و قدرتمند، جلوه می‌کند که به مدد قابلیت‌های فراموش‌نشدنی نهفته در دل آن محقق شده است.»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا