جنگ ماهواره و صدا و سیما به کجا کشید
اين كارشناسان براي رفع اثرات تخريبي اين فرهنگ ضاله بر رسانه ملي متمركز شدند. حالا مدت زمان زيادي از آن نتيجهگيري جمعي گذشته اما جنگ پنج ساله رسانه ملي و ماهواره هنوز به پايان نرسيده است.
در بهار پنج سال پيش كارشناسان رسانه تازه متوجه شدند كه سازمان عظيمالجثه رسانه ملي كه مسئول انتقال ارزشهاي جمهوري اسلامي به مخاطبان داخلي و خارجي است آنقدر دست به توليد برنامههاي يكنواخت و خستهكننده زده كه بسياري از مخاطبانش را از دست داده است. آنها همچنين به اين نتيجه رسيدند كه اقدام پليس به جمعآوري ديشها از روي پشتبام منازل هم نميتواند جلوي گسترش استفاده از سختافزارهاي ماهوارهاي را بگيرد.
در واقع يك راه بيشتر جلوي پاي مديران فرهنگي كشور نبود؛ در حالي كه مسدود كردن كامل سيگنالهاي ماهوارهاي نيز روشي غيرممكن به نظر ميرسيد چاره كار ارتقاي وضعيت كيفي و كمي برنامههاي صدا و سيما بود. حالا چند سالي است كه رنگهاي شاد و زنده بيشتر از گذشته در تلويزيون به چشم ميخورند، در عين حال سعي شد تا برنامهها زندهتر و جذابتر باشند.
صدا و سيما از حدود هشت سال پيش حركتي را آغاز كرد كه طي آن فعاليتهايش از پخش هفت كانال تلويزيوني آنالوگ و سه كانال تلويزيوني ماهوارهاي به شرايط كنوني خروجي 12 كانال تلويزيوني ملي، 33 كانال استاني، دو كانال تلويزيوني اينترنتي و 10 كانال پخش بينالمللي از جمله شبكه خبري انگليسي زبان پرس تيوي گسترش يافته است.
در داخل ايران، پخشكنندهها، امواج راديويي و تلويزيوني را با طيف گسترده موضوعي كانالهاي ديجيتال و HD پر كردهاند. صدا و سيما اين شبكهها را از اواخر دهه 80 راهاندازي كرد؛ از جمله اين شبكهها، شبكه بازار، شبكه سلامت و شبكه پويا بود آن هم در شرايطي كه كشور در اوج تحريمهاي اقتصادي به سر ميبرد و نيز اين شبكهها با انسداد پخش بينالمللي در چهار قاره مواجه بودند.
اين جهش و پيشرفت ملموس هر چند در بخشهايي از كار متأثر از برنامهسازيها و مدلهاي غربي بود اما در هر حال نشان ميداد كه صدا و سيما بدون انحراف از خطوط قرمز ايدئولوژيك جامعه كمكم دارد از منظر برنامهسازي و برنامهريزي رسانهاي وارد مسير حرفهاي ميشود؛ از جمله الگوپذيريها تأسيس شبكه نمايش بود؛ شبكهاي كه 24 ساعته اقدام به پخش فيلمهاي جذاب خارجي ميكند.
صدا و سيماي امروز در مقايسه با صدا و سيماي پنج سال پيش همچنين نشان داده است كه آستانه صبر و بردباري خود را مقابل مسائل و موضوعات بحثبرانگيز سياسي و اجتماعي افزايش داده است. يكي از اثرات محسوس ناشي از اين تغيير بزرگ بخشهاي خبري رسانه ملي بود كه در آن به شكلي بازتر و صريحتر به بيان مسائل و معضلات اجتماعي و سياسي كشور پرداخته شد.
در كنار اين تغيير و تحولات در رسانه ملي، انتظار براي تغيير نگاه مخاطب از ماهواره به سوي برنامههاي صدا و سيما بيشتر شد؛ در اين بين سازمان بسيج در تهران و ساير استانها با حضور در مساجد و مراكز اجتماعي شرايطي را براي شهروندان مهيا كرد تا هر شهروند به انتخاب خود و به شكلي داوطلبانه، ديشهاي ماهواره خود را در ازاي دريافت يك دستگاه ستاپ باكس تحويل دهد. تلاش و تغيير رويكرد صدا و سيما در نهايت منجر به آمار درخشان سال 91 شد؛ نظرسنجي گالوپ / بيبيسي در آن سال نشان داد كه 86 درصد ايرانيها صدا و سيما را به عنوان مهمترين منبع اطلاعاتي خود قبول دارند؛ در آن سال آمار نشان داد كه تنها 26 درصد پاسخدهندگان از ماهواره استفاده ميكنند.
اين آمار نشان داد كه اگر صدا و سيما بخواهد در مسير جلب نظر مخاطب قدم بردارد و اندكي بر بار پشتكار خود بيفزايد ميتواند خيلي زود حلقه مخاطبان را به دور خود تشكيل دهد. اين تغييرات نشان داد كه برنامهسازيهاي رسانه ملي به طور كلي نزد مردم بسيار محبوبيت دارد، اما اين به معناي پايان رقابت رسانه ملي و ماهواره و شكست برنامههاي ماهوارهاي نبود. فعاليتهاي شبكههاي ماهوارهاي در پر كردن ويترين خود از سريالهاي روز تركيهاي طي سالهاي اخير بيشتر شده است.
بالا گرفتن رقابت نشان داده كه رسانه ملي راه سختي براي حفظ حركت رو به جلوي خود دارد؛ صدا و سيما با دادن سفارش ساخت دنبالههاي برنامههاي پر مخاطبي مثل «پايتخت» و «ماه عسل» نشان داده كه به علايق مردمي توجه ميكند، اما سازماني كه قصد دارد بر هژموني فرهنگي غرب فائق بيايد در اين روزها باز هم گاه در مقابل تحولات و بهروزرسانيهاي برنامهها و شبكههاي ماهوارهاي كم ميآورد؛ هنوز كه هنوز است رسانه ملي برنامهريزي مشخصي براي پر كردن ساعات مياني برنامههاي پرمخاطب خود با ميانبرنامههاي جذاب ندارد.
در واقع ميان برنامههاي پرمخاطب رسانه ملي ساعاتي وجود دارد كه مخاطب را به تغيير كانال وا ميدارند؛ در خلال مذاكرات هستهاي و در حالي كه برخي شبكههاي ماهوارهاي اقدام به بهروزرساني لحظه به لحظه و تهيه و پخش گزارشهاي تصويري تازه ميكردند مردم براي شنيدن اين اخبار هم ناگزير از انتظار تا پخش بخشهاي اصلي خبري صدا و سيما بودند؛ اين نقاط منفي در كنار برخي كمبودهايي كه هنوز در رسانه ملي به چشم ميخورد در مقابل شبكههاي ماهوارهاي كه در اين كارزار هر روز خود را به روز ميكنند صدا و سيماي برنده سال 91 را در معرض خطر عقب افتادن دوباره از ماهواره قرار ميدهد و اين هشدار را مطرح ميكند كه سكون بلندمدت نتيجهاي ندارد و تلويزيون بايد با كمك قدرت نرم هر از گاهي يك تكان، جهش و حركت اساسي به خود دهد.