به عابدزاده بها ندادند تا از كشور خارج شود
محمد آقايي فرد
فوتبال را کنار گذاشتید و به مربیگری روی آوردید؟
خیر. امسال قراردادی را با تیم پاس همدان بستم و قرار است سال آینده به عنوان مربی بازیکن در این تیم خدمت کنم.
سابقه مربیگری که نداشتید؟
خیر. اولین تجربه مربیگری ام است. من سال گذشته ترجیح دادم در دوره های مربیگری شرکت کنم تا بتوانم با قدرت وارد این عرصه شوم.
باید تجربه جالبی باشد.
بله. به هرحال بازیگری با مربیگری متفاوت است. الان در یک شرایط جدید هستم. مربیگری مثل همان روزهاست که تازه وارد فوتبال شده و به دنبال کسب تجربه بودیم؛ به همان شکل مرحله به مرحله باید پیش بروم تا به شرایط ایدهآل برسم.
مدرک مربیگری هم دارید؟
بله، من دوره های C و B را گذرانده ام، باید مدتی از B بگذرد تا من بتوانم برای A اقدام کنم.
البته قطعا تجربه شما در بازیگری هم کمک تان خواهد کرد.
بله. به هر حال من تجربه 80 بازی ملی و 15-14 سال بازیگری دارم. سعی می کنم خودم را با شرایط وفق بدهم تا بتوانم در این زمینه موفق شوم. البته می دانم که تجربه من در بازی گری کافی نیست ولی امیدوارم کمکم کند تا بتوانم به شرایط دلخواه برسم و تجربه ام را در اختیار شاگردانم قرار بدهم.
به عنوان گلر سابق تیم ملی، اوضاع دروازه بانی را در لیگ چگونه می بینید؟
سال گذشته اوضاع خیلی جالب نبود. دیدید که خیلی از دروازه بانان که تیم باشگاهی شان به آن ها امید داشتند نتوانستد آن کیفیت لازم را نشان بدهند، البته یکی دو دروازه بان اوضاع خوبی داشتند ولی خیلی از تیم ها به مشکل برخوردند. همانطور که می بینید تکلیف بسیاری از همین دروازه بانها هم هنوز روشن نشده است.
احمدرضا عابدزاده به عنوان یکی از دروازه بانان بزرگ کشور، در خارج مربیگری می کند، این اوضاع شما را نگران نمی کند؟
بله، متاسفانه شرایط خیلی جالب نیست. قصد توهین به مربی خاصی را ندارم ولی واقعا حیف است که یکی مثل عابدزاده در کشور خودمان تیم ندارد، تیم ها باید از تجربه او استفاده کنند. شاید دلیل اصلی اینکه عابدزاده خارج رفت، همین باشد، اینکه بهایی به تجربه او داده نمی شود.
علیرضا بیرانوند، همشهری تان هم یکی از دروازه بانان خوب لیگ برتر است. به نظر می رسد خرم آباد در هر دوره یک گلر خوب به تیم ملی می دهد.
بله، ایشان از دروازه بانان خوب هستند. چندباری که با ایشان صحبت کردم هم گفتم که از شرایط فعلی اش حداکثر استفاده را کند. به او گفتم جوانی و آینده دار، یکی از نکات مهم درباره بیرانوند این است که او علاقه زیادی به یادگیری دارد و بر خلاف خیلی ها که معتقدند همه چیز را می دانند بیرانوند میل به یادگیری دارد. به نظرم او بهتر از این هم خواهد شد و مطمئنا در سالهای آینده چیزهای بیشتری از او هم خواهیم شنید.
اگر به دوره اوج بازیگری تان برگردیم، به استقلال یا پرسپولیس می روید یا در فولاد می مانید؟
سال 2006 خیلی در اوج بودم و شرایط خوبی داشتم. 7-6 سال در فولاد بودم و پیشنهادات خوبی هم به دستم رسیده بود. ولی خب بعد از جام جهانی و شرایطی که بعد از عمل جراحی روی پایم به وجود آمد، نتوانستم بازی کنم. پس از عمل هم از پرسپولیس و استقلال پیشنهاد داشتم ولی به سایپا رفتم. نه اینکه سایپا تیم بدی باشد، این تیم به دور بعدی لیگ قهرمانان رفته بود و شرایط خوبی داشت. من که یکسال از مسابقات دور بودم، اشتباه کردم که به یکی از دو تیم استقلال یا پرسپولیس نرفتم. شاید اگر به گذشته برگردم دیگر به سایپا نمی روم.
رابطه تان با برانکو هم خیلی خوب بود. بعد از حضور ایشان در پرسپولیس صحبتی با شما نکردند که به عنوان دستیار در این تیم فعالیت کنید؟
خیر. البته من ایشان را از نزدیک ملاقات کردم. برانکو مثل یک پدر برای من زحمت کشید، دوران حضورم در تیم ملی را مدیون ایشان هستم که به من اعتماد کردند. صحبت هایی با ایشان انجام شد و برانکو از شرایط خودم پرسید. قرار شد در آینده با ایشان همکاری کنم.
توقعات از ایران در جام جهانی 2006 خیلی بالا رفته بود. خیلی ها می گفتند آن تیم، تیم خوبی بود ولی چون یک دست نبودند به مشکل برخوردند.
مشکل زمانی به وجود آمد که اختلافی بین سازمان و فدراسیون شکل گرفت. این اختلاف خیلی به تیم ملی ضربه زد.
ما تیمی بودیم که شرایط بسیار خوبی داشتیم، بدون استرس به جام جهانی صعود کردیم. این ها باعث شد توقعات بالا برود ولی درست سر بزنگاه که باید همبستگی به وجود میآمد، اختلافات شکل گرفت. خیلی از بازیکنان تصور می کردند بعد از جام جهانی برانکو و دادکان نیستند و این شرایط خیلی بدی را رقم زد. من هم معتقدم آن تیم، تیم یکدستی نبود. شاید اگر شرایط عادی خودمان بود، می توانستیم بازیهای بهتری را انجام بدهیم.
آن باندی که می گفتند تیم ملی را زمین زد، واقعا وجود داشت؟
باند که نه، چند تا از بچه ها با هم بودند و با یک عده راحت بودند، چند نفر دیگر هم با یک عده دیگر، دوستان اسمش را گذاشته بودند باند.
ولی علی دایی گفته بود بازیکن در چشم من نگاه می کرد و پاس نمی داد.
نمی دانم. من عقب زمین بودم و خیلی در جریان مسائل نبودم، ولی بعید می دانم این اتفاق رخ دهد. مگر می شود در یک لحظه تصمیم گرفت که به فلانی پاس ندهم؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ بازیکنان وقتی به زمین می آمدند با تمام وجود برای تیم ملی می جنگیدند و همه یک هدف مشترک داشتند. شاید در بعضی بازیها شرایط خاص بوده و استرس بازی اجازه نداده تصمیم درستی بگیرند.
بعد از عابدزاده، تیم ملی مدتی به دنبال دروازه بان شماره یک بود و در نهایت شما تثبیت شدید. بعد از شما هم مدتی به دنبال گلر یک بودیم تا اینکه در این چندوقت، علیرضا حقیقی گلر اصلی شد. ولی در این بین تردیدهای فراوانی برای انتخاب گلر یک وجود داشت.
به هرحال وقتی یک مربی به یک دروازه بان اعتماد می کند، گلر باید نهایتا در سه بازی پاسخ اعتماد مربی را بدهد. وقتی این اعتماد شکل نمیگیرد، گلر یک، مدام عوض می شود و با یک دروازه بان دیگر جایگزین می شود، بنابراین در درجه اول اعتماد سرمربی مهم است. همانطور که دیدید بعد از جام جهانی رودباریان سرمربی بود و نتایج خوبی را در جام ملت ها نگرفتیم. پس از او آقای دایی، مهدی (رحمتی) را انتخاب کرد که او خیلی خوب پاسخ اعتماد دایی را داد. رحمتی مدت ها در کنار من بود و شرایط اردو و تیم ملی را خوب می دانست.
به همین دلیل همان سال اول خیلی خوب بازی کرد و اگر آن مشکل بهوجود نمی آمد، ایشان قطعا سال ها گلر یک تیم ملی بود. بعد از مهدی هم حقیقی به تیم ملی آمد، الان هم سرمربی تیم ملی به او اعتماد دارد، امیدوارم حقیقی قدر این موقعیت را بداند و سال ها با پیراهن تیم ملی بدرخشد.