‌ژاپن از ایران مدیر وارد می‌کند

مهرشاد مرتضوی
ازآنجایی‌که هضم این خبر بسیار دشوار است، آن را چند قسمت می‌کنیم و به تحلیل و مقایسه با نمونه‌های داخلی می‌پردازیم.
الف) درست است که گربه نه قدرت تخریبش از یک حدی بالاتر می‌رود، نه قهر می‌کند و نه فامیل‌هایش را سر کار می‌آورد؛ ولی آدم قحط بود که گربه را کردید رئیس ایستگاه؟ آخر این‌همه مدیر بیکار وجود دارد، آن وقت شما به حیوانات رو آورده‌اید؟ دادن پست ریاست به یک گربه نشان از عدم آگاهی غرب و فرو رفتن در جهل و گمراهی، و همکاری بی‌شائبه با بنگاه‌های جاسوسی و ایادی… ببخشید اشاره می‌کنند ظاهرا ژاپن جزیره کوچکی در شرق آسیاست. خلاصه اینکه قضیه مشکوک است و باید از برخی جراید موشکاف بخواهیم رابطه پنهان این انتصاب با غرب را کامل برایمان بشکافند.
ب) گربه بعد از هشت سال ریاست درگذشته! تودیع نشده، اخراج هم نشده، درگذشته! برخلاف رفتار عجیب و غریب ژاپنی‌ها که نصف کشور با یک طوفان معذرت‌خواهی می‌کنند و استعفا می‌دهند، این گربه نشان داده که اصول مدیریت را به خوبی بلد است. مدیریت صحیح که خوشبختانه در ایران به شکل کامل از آن برخورداریم، به ما آموخته که تا رئیست، و رئیس رئیست، رئیس رئیس رئیست، و الی آخر بعد از هشت سال سوار مترو اتوبوس نشده و به خانه‌شان، یا سر راه به اوین-درکه
(جهت کوه‌پیمایی و هواخوری) نرفته‌اند، تو از جایت تکان نخواهی خورد. ژاپنی‌ها هم باید از این جهت، این گربه عزیز را الگوی خودشان قرار داده و کمی به صندلی‌هایشان وفادارتر باشند.
ج)از این گربه تجلیل شده! یعنی گربه با وجود گربه بودنش خدماتی ارائه داده و به توسعه آن ایستگاه قطار کمک کرده است! اینکه یک گربه مدیریت مثبتی در ایستگاه قطار داشته نشان می‌دهد که وضعیت بقیه مدیران ژاپنی چقدر خراب است. اصلا چرا نمی‌آیید از ایران وارد کنید که همه مردم، همه ویژگی‌های مدیریت را دارند؟ می‌توانیم آدرس بدهیم بروید یک مدیر بی‌نظیر پیدا کنید، تازه سر راه‌تان گوجه‌فرنگی هم بخرید. (باور کنید قصدم کمک است! ولی آیا کمک به هم‌وطنان خودمان در اولویت نیست؟)
نمونه‌های داخلی:
1-یک مدیر که 3 ماه بر اداره‌ای دورافتاده مدیریت می‌کرد درگذشت. پس از مرگ، سریع صندلی‌اش را به شخصی که 180 درجه با او متفاوت بود، دادند.
2-یک مدیر که سال‌ها بر سازمانی دور نیفتاده مدیریت می‌کرد و… ئه چقدر این پارچه شکلاتیه قشنگه!… بله عرض می‌کردم، پس از اتمام ماموریتش«اخ و پیف» شناخته شد و مسئولیت تمام مشکلات جامعه را به گردنش انداختند.
3-یک مدیر که چهار سال پست معاونت مهمی در یک قطار داشت، پس از پایان کارش مشخص شد سوخت‌ها را برای خودش برمی‌داشته و به جایش در مخزن هویج می‌ریخته. پس از پایان دوران کاری، ابتدا از او تجلیل کردند و سپس وی را به زندان انداختند. صاحبان قطار هرگونه رابطه با این شخص را تکذیب می‌کنند.
4-یک گربه که بر روی دیواری قدم می‌زد، به جرم دزدی دستگیر شد و به 12 فقره سرقت منزل اعتراف کرد. در این بین، 400 مورد سرقت و کیف‌قاپی گزارش شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا