دختر 19 ساله پسر مورد علاقه اش را از پای درآورد

شامگاه ۱۷ مرداد ماه سال ۹۳، مأموران كلانتري ۱۳۳ شهر زيبا از مرگ مشكوك پسر جواني در يكي از بيمارستان‌هاي شهر باخبر و در محل حاضر شدند. بررسي‌ها نشان داد كه وحيد دو روز قبل به بيمارستان منتقل شده است.

مأموران ‌از دختري به نام يگانه تحقيق كردند. او گفت: من و دوستم فريبا هر دو به مصرف شيشه اعتياد داشتيم. فريبا روز حادثه به خانه من آمد و بعد از مصرف مواد مشغول شكستن گردو بوديم كه وحيد، دوست فريبا از راه رسيد. فريبا از او خواست تا خانه را ترك كند. سر اين موضوع با هم مشاجره كردند تا اينكه فريبا با چاقو ضربه‌اي به وحيد زد كه مجروح شد. بعد هم او را به بيمارستان منتقل كرديم كه فوت شد.

با اطلاعاتي كه دختر جوان در اختيار پليس گذاشت، فريبا بازداشت شد و به جرم خودش اقرار كرد. او گفت كه بعد از مصرف مواد كنترل خودش را از دست داده و مرتكب قتل شده است.
بعد از انجام تحقيقات، كيفرخواست عليه فريبا صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده و جلسه محاكمه روز گذشته برگزار شد.

ابتدا، نماينده دادستان با حضور در جايگاه، كيفرخواست را عليه فريبا قرائت كرد. بعد از آن هم اولياي دم گفتند كه براي متهم درخواست قصاص دارند.

مادر وحيد به هيئت قضايي گفت: مدتي قبل از حادثه بود كه متوجه شدم پسرم با فريبا رابطه دوستي دارد. بارها به فريبا هشدار دادم و خواستم از زندگي وحيد بيرون برود اما توجه نمي‌كرد. پسر من ۳۲ ساله بود اما اين دختر ۱۹ سال داشت. يك بار وقتي به خانه‌ام رفتم فهميدم كه پسرم كسي را به خانه آورده است. خانه را گشتم تا اينكه فريبا را در كمد پيدا كردم. بعد هم از خانه بيرونش كردم و به او التماس كردم كه ديگر به سراغ پسر من نيايد اما دست بردار نبود تا اينكه حادثه اتفاق افتاد.

فريبا زماني كه در جايگاه قرار گرفت اتهام خودش را قبول كرد و در شرح ماجرا گفت: مدت زيادي بود كه با وحيد دوست بودم. از او شيشه مي‌گرفتم و پولش را هم نمي‌دادم. چند بار با هم بيرون رفتيم و مواد مصرف كرديم. روز حادثه با وحيد به خانه دوستم يگانه رفتيم و هر سه مشغول كشيدن مواد شديم. در حالي كه توهم داشتم از وحيد خواستم خانه را ترك و مواد تهيه كند. وحيد دنبال مواد رفت. زماني كه برگشت داشتم با چاقو گردوها را پوست مي‌كندم. از او خواستم خانه را ترك كند كه قبول نكرد. عصباني شدم و او را با چاقو زدم. به كمك يگانه او را به پاركينگ ساختمان منتقل كرديم و از محل فرار كردم تا اينكه بازداشت شدم.

قاضي سؤال كرد: از چه زماني شيشه مصرف مي‌كني؟ متهم جواب داد: از ۱۲ سالگي شيشه مي‌كشيدم اما در زندان ترك كردم. قاضي پرسيد هزينه شيشه را از كجا تأمين مي‌كردي؟ متهم جواب داد: از خانواده‌ام مي‌گرفتم.

متهم در آخرين دفاع از خود عنوان كرد كه هيچ قصدي در كشتن وحيد نداشته و تنها در دفاع از خود مرتكب اين قتل شده است.

قاضي عبداللهي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و وكيل مدافع او، ختم جلسه را اعلام كرد و با هيئت قضايي وارد شور شد و متهم را از قتل عمد تبرئه و به پرداخت ديه محكوم كرد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا