اعترافات هولناک سيانوری ها
مرتضي عضو 25 ساله باند مخوف «سيانوري ها» روز گذشته جزئيات ديگري از زورگيري هاي وحشتناک خود را افشا کرد و گفت: زورگيري از پيرزن ها را از 7 ماه قبل شروع کرديم اما اگر کسي با مادرم اين کار را مي کرد هرگز اور ا نمي بخشيدم.
وي در حالي که بي پروا سخن مي گفت ادامه داد: با پيشنهاد امير عضو ديگر باند کلاه لبه دار بر سرم مي گذاشتم تا به خاطر وضعيت خاص چهره و ابروهايم شناسايي نشوم.
زورگيري از زنان سالخورده ديگرآن قدر برايمان طبيعي شده بود که حتي اگر فردي هم از کوچه خلوت عبور مي کرد ما بدون توجه به آن فرد، گلوي پيرزن را مي گرفتيم و طلاهايش را سرقت مي کرديم.
البته از قبل راه هاي گريز و طعمه هايمان را زيرنظر مي گرفتيم و پس از آن که به بهانه «تحقيق براي خواستگاري» پيرزن را به نقطه خلوتي مي کشانديم من از پشت سر طعمه حرکت مي کردم و در يک لحظه او را روي زمين مي انداختم و گلويش را مي فشردم تا صدايش در نيايد در همين هنگام امير هم با چاقو و قيچي تيزي که داشت النگوها و ديگر طلاهايش را مي بريد.
عضو اين باند خطرناک افزود: اگر طعمه اي براي از دست ندادن طلاهايش مقاومت مي کرد با چاقوي تيز ضرباتي را بر دستانش مي زديم و او با ديدن خون ها وحشت زده و بي حرکت مي شد و ما او را در همان وضعيت رها مي کرديم اما چون خيلي از آن ها نفس هايشان قطع مي شد چند ثانيه اي در نزديکي محل ارتکاب جرم توقف مي کرديم که ببينيم آيا او از روي زمين بلند مي شود يا نه!
وي در پاسخ به سوال سروان همتي (افسر پرونده) که پرسيد چرا هر بار در منطقه اي از شهر مشهد زورگيري مي کرديد گفت: به خاطر اين که اهالي محل نتوانند ما را شناسايي کنند چرا که در برخي از روزها گاهي 3 بار هم زورگيري مي کرديم.
در بعضي از موارد هم وقتي احساس مي کرديم گشت نيروي انتظامي در مناطقي که زورگيري کرده ايم افزايش يافته است به نقطه ديگري از شهر مي رفتيم تا در چنگ نيروهاي گشت انتظامي گرفتار نشويم. حتي وقتي فراري بودم و داخل خودرو مي خوابيدم يک قرص سيانور کف دستم بود و ليوان آب هم کنارم قرار داشت تا در لحظه دستگيري خودکشي کنم.
متهم ديگر اين پرونده نيز در اعترافات خود گفت: وقتي طلاهاي مسروقه را به طلافروشي مي داديم و در برابر پول کمي که مي داد اعتراض مي کرديم او مي گفت من همين مقدار مي خرم اگر مي خواهيد پولش را بگيريد اگر هم نمي خواهيد جاي ديگري بفروشيد فقط حواستان جمع باشد که براي من مشکل درست نکنيد!!
وي ادامه داد: من قيچي و چاقو را بعد از مدت کوتاهي عوض مي کردم تا هميشه تيز باشد و طلاها را سريع تر قيچي کند و هر بار نيز طلاهاي قيچي شده را به برادران طلافروش مي فروختيم که تقريبا 60 بار به آن ها طلا داده ايم.
شبي هم که دستگير شدم به منزل يکي از دوستانم رفتم و به او گفتم با فردي دعوا کرده ام و احتمال مي دهم که پليس در تعقيب من باشد اما ناگهان کارآگاهان اداره عمليات ويژه منزل را به محاصره درآوردند و من در حالي که گلوله اي به پايم اصابت کرده بود دستگير شدم.
متهم اين پرونده اظهار کرد: براي آن که شناسايي نشويم درهر سرقت لباس هايمان را نيز عوض مي کرديم تا به خاطر نوع لباس مورد شناسايي اهالي محل قرار نگيريم. گزارش خراسان حاکي است: در حالي پيگيري ويژه اين پرونده با صدور دستوراتي از سوي سرهنگ حسين بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) ادامه دارد که روز گذشته نيز مغازه طلافروشان متهم به مالخري پلمب شد و پس از چند ماه تلاش شبانه روزي، کارآگاهان به زورگيري هاي اين باند خطرناک پايان دادند.
شايان ذکر است پرونده دزدان «سيانوري» که خبر دستگيري آنها روز گذشته به چاپ رسيد، در شعبه 203 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد توسط قاضي ترابيان رسيدگي مي شود.