سرخوردگيها و ناكاميها عامل اعتياد زنان
در زمانهاي گذشته، اين حضور نزديك به صفر بود.منظورمان از حضور، حضور اقتصادي است، چون زنان كشاورز در گذشته دوشادوش همسرانشان در زمين كار ميكردند. در واقع زنان در كسب و كار امروز چندان نقشي نداشتند. اما امروز آنها اين نقش را پررنگ كردند و وارد جامعه شدند و بيشتر از گذشته در فعاليتهاي اقتصادي دخيل شدند.
هرچه اين حضور اجتماعي بيشتر ميشود، جنبههاي آسيبشناختي قضيه هم بيشتر ميشود. زني كه وارد فعاليتهاي اقتصادي نشده، كمتر دچار ورشكستگي ميشود و كمتر سر از زندان در ميآورد. زناني كه فعاليتهاي اجتماعي و اقتصاديشان را افزايش ميدهند، خواه ناخواه آسيب ميبينند.
بخش عمدهاي از آسيبهاي اجتماعياي كه امروزه دامنگير زنان شده، به خاطر همين حضور بيشتر است. اما در عين حال مسائل ديگري هم در اين ميان دخيل هستند. براساس آمارها، ميزان زنان سرپرست خانوار نسبت به 10 سال گذشته، تقريبا دو برابر شده است. اين نشان ميدهد زنان مسئوليتهاي بيشتري را نسبت به گذشته به دوش ميكشند و قاعدتا ممكن است به خاطر اين مسئله دچار آسيب هم شوند. از طرف ديگر، اعتياد بانوان بيشتر تبعي است.
معمولا در خانوادههايي كه مردان معتاد هستند، زنان هم به مخدر آلوده ميشوند. در خانوادهاي كه پدر معتاد است امكان اعتياد همسر و فرزندان بيشتر ميشود. آمارها عموما حاكي از آن است كه بخش عمدهاي از اعتياد زنان ناشي از اعتياد همسران و زندگي در يك خانواده نابسامان است. بخش ديگري از اين اتفاق، فقر است. متاسفانه به دليل مشكلات اقتصادي عديده در كشور، عوارض و آسيبهاي اجتماعي زيادي در كشور پديدار شده است.
ميزان فرار دختران از مناطق محروم بالا رفته، فرار هم مقدمهاي است بر به وجودآمدن آسيبهاي اجتماعي از جمله فحشا و بعد از آن اعتياد. آمارها نشان ميدهد متاسفانه ميزان فحشا هم در جامعه افزايش داشته. براساس آماري كه سازمان بهزيستي در دو سال گذشته منتشر كرده، حتي سن فحشا در بين زنان سير نزولي دارد. وقتي فرد درگير فحشا ميشود، براي اينكه فشارهاي ناشي از اين اتفاق را در درونش كاهش دهد، ناخودآگاه به سمت اعتياد ميرود. بالا رفتن ميزان فحشا مخصوصا در ميان زنان چون بيشتر در زنان رواج دارد، ميزان اعتياد را هم بالا ميبرود. بنابراين، اين هم ميتواند يكي از دلايلش باشد. نكته ديگري كه بايد به آن دقت كنيم اين است كه ميزان ريسكپذيري در زنان امروزي بسيار بيشتر شده.
در گذشته به دليل قبح حضور زنان در اجتماع، اين قشر كمتر دچار آسيبهاي اجتماعي ميشدند اما الان اين قبحها شكسته و زنان دست به كارهايي ميزنند كه زماني فقط براي مردان رايج بود. به عنوان مثال، ويراژ دادن در خيابان! امروزه دختراني را در خيابانها ميبينيم كه با اتومبيلهايشان در خيابانها ويراژ ميدهند، در حالي كه اين اتفاق در گذشته فقط براي پسران جوان رخ ميداد. اين ريسكپذيري در حوزههاي ديگر هم وارد شده و زنان جرات و جسارت بيشتري پيدا كردهاند. نكته بعدي اين است كه سطح انتظار زنان از اجتماع و زندگي بالا رفته اما از آن طرف، متاسفانه فرصتها براي آنها نسبت به اين انتظارات محدودتر است. معمولا روانشناسان ميگويند وقتي چنين موقعيتي اتفاق ميافتدافراد بيشتر احساس ناكامي ميكنند. به عنوان مثال زنان تمام تلاششان را ميكنند تا در اجتماع ترقي كنند اما هنوز محدوديتهاي پيشين بر رفتارهايشان اعمال ميشود، شرايط براي اشتغال آنان كمتر است و فرصتهاي لازم براي بهرهگيري از پتانسيلهايشان كمتر است. همه اينها باعث ناكامي، سرخوردگي و احتمال زياد گرايش به مواد مخدر است.
سعيد معيدفر/ جامعهشناس