تغییر در نمای ساختمان ارزشمند باغ موزه قصر
حسام مناهجی: این تبصره جنجالی مربوط به واگذاری بهره برداری از بناهای تاریخی در شهرهای دارای جمعیت بیش از یکصدهزارنفربه شهرداریهاست.
دلایل زیادی برای تردید در درستی این تصمیم وجود دارد. از فقدان بدنه کارشناسی متخصص در شهرداری گرفته تا کارنامه نه چندان قابل قبول شهرداریها در زمینه حفظ بناهای تاریخی؛ نیاز شهرداریها به کسب درآمد و نداشتن درآمد پایدارودر نتیجه روی آوردن به تراکم فروشی و شهرفروشی هم مزید برعلت شده تا شهرداری را امین در حفظ آثار باستانی کشور تلقی نکنیم.
مدیریت شهری با نگاه تجاری، کسب درآمد از شهر را اولویت خود میداند.وقتی این نگاه حاکم است با تغییر مقیاس مسئولیتها، فقط کمیتش عوض نمیشود، بلکه کیفیت آن نیز تغییر میکند.میراث فرهنگی از جنسی است که مقیاس فهم آن، ضرورت و نحوه مواجه شدن با مباحث آن، در مقیاس بسیار بالای کشور هم هنوز به سختی فراهم است و با واگذاری امور به شهرداری شهرستانها شاهد اتفاق خوبی نخواهیم بود.
به طور مثال اقدام اخیر شهرداری در استفاده از فضای بیرونی باغ موزه قصر برای ساخت غرفه و تغییر نمای این بنا که مارکوف معمار شهیر روس تبار آن را طراحی کرده است، یکی از هزاران مواردی است که واگذاری میراث فرهنگی به این نهاد را با تردید مواجه میسازد. باغ موزه قصر سه سال پیش با حضور شهردار تهران و جمعی از هنرمندان برای بازدید عموم افتتاح شد.شهرداری تهران که متولی حفظ و نگهداری باغ موزه قصر است در اقدامی عجیب در فضای عمومی جلوی موزه قصر که متعلق به همه شهروندان است، غرفههایی شیشهای تعبیه کرده است و معلوم نیست که چرا باید در این فضای عمومی چنین تغییراتی اعمال شود!
البته شهرداری پیش از این هم عنایت ویژهای به این مجموعه داشته است! در سال 83 که زندان قصر تعطیل شد، شهرداری در اقدامی نابخردانه شروع به تخریب بخشهایی از زندان كرد که با پیگیری کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و با ثبت زندان به عنوان آثار ملی در سازمان میراث فرهنگی ازتخریب آن جلوگیری شد. هر چند متاسفانه تا پیش از ثبت این محل، زندان زنان سیاسی تخریب شد.
اما با وجود ثبت این اثر، باز هم از طرف مدیریت شهری اجازه به ساخت و ساز در حریم زندان قصر داده شد. برج تجاری بزرگ مریم، بدون اینکه کسی معترض به این فعالیت غیرقانونی شود، در حریم این بنای ثبت شده در میراث ملی ساخته شد. این مجموعه تجاری تا چندی دیگر نه تنها بر بار ترافیکی خیابان پلیس اضافه می کند بلکه حریم باغ موزه قصر را نیز تحت تاثیر قرار می دهد چرا که ارتفاع این بنا بسیار بلندتر از بناهای موجود در باغ موزه است و از هر جای این محوطه نیز می توان شاهد « مجموعه تجاری مریم» بود.اگر در تهران، به علت تمرکز رسانهها بر این شهر، مواردی اینچنینی به چشم میآید و مورد توجه قرار میگیرد در بسیاری از شهرستانها به علت نبود اطلاع رسانی واگذاری میراث فرهنگی به شهرداریها فرآیند تخریب آنها را تسهیل کرده و تیر خلاص را بر پیکر کمرمق و نحیف میراث فرهنگی خواهد زد.
مهدی حجت، نخستین رئیس سازمان میراث فرهنگی و رئیس فعلی کمیته ملی ایکوموس (شورای بین المللی بناهاومحوطه های تاریخی) چندی پیش درمخالفت با واگذاری میراث فرهنگی به شهرداری و همچنین وضعیت کنونی نظارت سازمان میراث فرهنگی به طعنه گفته بود: وضعیت کنونی واگذاری اماکن تاریخی به شهرداریها با نظارت سازمان میراث فرهنگی مصداق آن است که یک فلج بخواهد گلدانی گرانقیمت و بینظیر را بر سر طاقچه بگذارد. از آنجا که نمیتواند این کار را انجام دهد، تصمیم میگیرد از شخص دیگری کمک بخواهد. وقتی از او بپرسند: چرا این کار را کردی؟ میگوید: راه دیگری ندارم، من فقط نظارت میکنم که طرف گلدان را درست بگذارد؛ اما مشکل اینجاست که این شخص علاوه بر مفلوج بودن، نابینا نیز هست! سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور به علت کمبود شدید اعتبارات، امکانات و نیروی انسانی و نیز پارهای ضعفهای ساختاری قادر به استفاده از همه ظرفیتها و اختیارات قانونی خود نیست،این سازمان در شرایط فعلی حتی توان و ابزار نظارت بر بافت تاریخی را ندارد و با واگذاری امور به شهرداریها این اندک نظارت نیز از بین میرود!
179/