یک جاسوسی استاندارد؛ یک عاشقانه پرطرفدار عجیب

با پخش دو سریال قابل‌توجه از شبکه های اول و سوم، رونق نسبی به دست آمده تلویزیون در ماه رمضان امسال، همچنان ادامه دارد.

«تنهایی لیلا» و «تعبیر وارونه یک رویا» دو سریال پربیننده این روزهاست که هر کدام قشر خاصی از مخاطبان امروزی را پای تلویزیون کشانده است؛ اتفاقی که با توجه به وضعیت مالی این روزهای تلویزیون، اتفاق جالبی است، اتفاقی که ادامه آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و احتمالا با تداوم وضعیت مالی تلویزیون، این آخرین دوره پررونق سریال‌های تلویزیونی است.

محمدحسین لطیفی، کارگردان شناخته‌شده سینمای ایران، که بخت خود را چند سالی بود که در سینما می‌آزمود دوباره به تلویزیون آمده‌ است و فعلا در ربودن گوی مخاطبان این روزها سخت‌گیر تلویزیون موفق بوده است.

لطیفی با گردهم‌آوردن چند بازیگر معتبر تلویزیونی و در کنار آن روایت یک قصه غلیط عاشقانه و البته نجیب، و وفاداری به همه اصول کلاسیک روایت داستان، سریالی قابل‌توجه به روی آنتن فرستاده است.

مشاهده قسمت‌های اول سریال «تنهایی لیلا» برای بینندگان ثابت تلویزیونی، خاطره خوش ساخت سریالی به نام «صاحبدلان»؛ سریالی که همچنان در میان مجموعه‌های تلویزیونی مناسبتی یک شاخص محسوب می‌شد را بازخوانی کرد. تمرکز ویژه سریال روی بازتعریف دوباره مفاهیمی مثل «عشق», «عفت»، «خانواده»، «روابط سالم زوجین»، «تاثیر گذشته در روابط امروزی»، «عاقبت طمع‌ورزی» و… سریال این شب‌های شبکه سوم را تبدیل به سریال «سالمی» کرده بود، اتفاقی که به سختی در میان مجموعه‌های تلویزیونی این سالها رخ می‌دهد.

در کنار تمرکز روی این مفاهیم، روایت دوپاره و غیرخطی سریال که در ابتدا تصور می‌شد بخشی از بینندگان راحت‌‌بین تلویزیون را به زحمت بیندازد هم در نوع خود بدیع و جذاب از آب درآمده است.

اما این همه اتفاقی نیست که در «تنهایی لیلا» رخ می‌دهد، با نزدیک شدن به قسمت‌های انتهایی سریال و بی‌رنگ شدن بار عاشقانه قصه، بخش بزرگی از جذابیت سریال در حال افت کردن است و سریال لطیفی در حال تبدیل شدن به یک سریال معمولی درجه دوم است. در کنار آن شخصیت‌پردازی عجیب نقشی که بهروز شعیبی آن را باز می‌کند، تا اندازه زیادی موجب جدایی مخاطبان از قصه شده است. «محمد» تنهایی لیلا، کلیشه‌ای از آدم ساده‌دل و بی‌دست و پایی است که مثل همیشه مجموعه‌ای از نیکی‌ها و خوبی‌ها در او جمع شده است اما قدرت نگه داشتن نفس خود در یک شب بارانی را ندارد و خب طبیعی است که مخاطب امروزی، با چنین شخصیتی همراه نخواهد شد و در مواقعی به شدت متعجب‌خواهد شد.

صحنه‌های چادری شدن «لیلا» و توصیه‌های نچسب «محمد»، برخوردهای عجیب مواجهه «محمد» با «شایان» و دیگر جزئیات مهم و ظاهرا نادیده‌گرفته شده سریال در خلق شخصیتی واقعی، بیم تبدیل سریال به یک مجموعه دلنشین اما بدون کارکرد را افزایش داده است.

اما در اصلی‌ترین باکس شبکه اول سیما، سرانجام سریال «تعبیر وارونه یک رویا» به نوبت پخش رسید. هر چند که گلایه‌هایی از سوی عوامل فیلم از پخش زودهنگام آن شنیده شد و البته حرف‌های درگوشی مبنی بر مخالفت سینما با پخش نسخه سیاه و سفید و بدون تیتراژ فیلم هم شنیده می‌شد، اما «تعبیر وارونه یک رویا» بدون حاشیه‌های معمول جیرانی، این روزها به میزان قابل‌قبولی از مخاطب دست یافته است.

سریال «تعبیر وارونه یک رویا»، فارغ از اهمیت و امتیازات ذاتی پرداختن به «ماجرای هسته‌ای», یک ماجرای پردامنه که به مدت بیش از یک دهه زندگی همه ایرانی‌ها را تحت تاثیر قرار داد و به شکل عجیبی جایش در تلویزیون ایران خالی بود، فاقد اشکالات کلیشه‌‌ای و اساسی سریال‌های جاسوسی تلویزیون است واین بزرگترین دستاورد جیرانی برای تلویزیون ایران است.

«تعبیر وارونه یک رویا»، با دقت و تمرکز زیادی ساخته شده است؛ برخی از بازی‌های فیلم درخشان است؛ فیلمنامه قدم به قدم منطقی و حساب‌شده جلو می‌رود؛ شخصیت‌های فیلم، شخصیت‌‌های بدیع و تازه‌ای در تلویزیون ایران هستند که معمولا دیده نشده‌اند، روی فضاسازی سریال تمرکز و انرژی زیادی خرج شده است و مهمتر و مهمتر از همه این حرف‌ها، تماشای «تعبیر وارونه یک رویا» نیاز به عبور از مرزهای عقل سلیم ندارد، بی‌ترس از خارج شدن از اصول عقلانی تماشای یک فیلم جاسوسی، مثلا مشاهده شخصیت‌ها و فضاها و دیالوگ‌های بی ربط به متن اصلی ماجرا، مشاهده پلیس‌های خنگ و نادان که سعی زیادی در بامزه‌نشان دادن خود دارد و… به تماشای فیلم نشست و لذت برد.

این روزها، روزهای بدی برای تلویزیون ایران نیست. هر چند که «تعبیر وارونه یک رویا» هم متعلق به تیم قبلی تلویزیون است و «تنهایی یک لیلا» با انتقادات زیادی مواجه شده است، اما مهم این است که تلویزیون مشتری دارد و این در شرایط امروز رسانه‌ها و در این رقابت نابرابر تلویزیون با رسانه‌های مشابه، اتفاق کوچکی نیست. اما این روند ادامه پیدا خواهد کرد؟ دو هفته پیش محمد سرافراز رئیس سازمان صداوسیمای ایران صریحا به میدان آمد و دولت را متهم کرد که دوست دارد همیشه ژست طلبکار بگیرد تا در پرداخت نکردن دیون قانونی خود به صداوسیما، دست بالاتر را داشته باشد. و این یعنی اینکه ماجرای تلویزیون و دولت، ماجرایی جدی است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا