اثرات خارجی انتخابات
طبيعي است كه مردم هم درباره ليستها، افراد، نگرشها و برنامههاي آنان بحث كنند، ولي در اين ميان ممكن است از يك نكته بسيار مهم انتخابات نيز غفلت شود. اثرات مثبت انتخابات بر سياست خارجي يك كشور و روابط با ساير دولتها و کشورهای دیگر در مواردی اهميتي کمتر از اصل اينكه كدام گروه برنده شود، ندارد.
درواقع شركتكنندگان بدون آنكه توجه مستقيمي به اين نكته داشته باشند، طبعا در پي رأي آوردن افراد مورد نظر خود به پای صندوق رأی میروند، ولي درواقع همه آنان فارغ از اينكه ليست يا افرادشان برنده شود يا بازنده، درحال تقويت حكومت و پايههاي قدرت آن هستند و به بهبود جايگاه كشور خودشان و اعتبار جهاني آن كمك ميكنند. به اين ميگويند يك بازي برد ـ برد كه برنده و بازنده هر دو برنده هستند و برنده اصلي كشور است. چرا؟
يكي از مولفههاي مهم قدرت در جهان امروز، وجود دموكراسي است. درواقع اينكه يك ملت توانسته باشند به طريق مسالمتآميز با يكديگر زندگي كنند و گردش قدرت و اداره دولت را نيز در ميان خود بر اساس يك قاعده مسالمتآميز شكل دهند، موجب اعتبار و تقويت جايگاه آن مردم نزد جهانيان خواهد بود. در چنین شرایطی ديگران به اين نتيجه ميرسند كه دوام چنين حكومتي مبتني بر توافق و رضايت شهروندانش بوده و از پايداري لازم برخوردار است و براي عبور از مشكلات و بحرانها راه حل شناختهشدهاي دارد و آن ارجاع به نظر و خواست مردم است؛ شيوهاي موثر و مسالمتآميز كه در انتخابات تجلي پيدا ميكند.
اهميت اين اتفاق در چيست و تجربه گذشته ما در این زمینه چه چيزي را نشان ميدهد؟ انتخابات سال ١٣٧٦ و ١٣٩٢ مصداقهاي خوبي براي تغيير نگرش جهان نسبت به روند تحولات در ايران بود. آنان كه گمان ميكردند انتخابات در ايران پديدهاي صوري و فاقد اعتبار است، وقتي كه با واقعيت انتخابات مواجه شدند، به اصالت آن نيز اذعان كردند و نگاه و در نتيجه سياست خود را در برابر مردم ايران تغيير دادند، زيرا به اين نتيجه رسيدند كه با جامعهاي قدرتمند مواجه هستند، زیرا اتكاي به انتخابات و پذيرش آن مصداقي از قدرتمندي هر حكومت است.
فقط جوامع و دولتها و مردمي كه اعتماد به نفس دارند، از اين شيوه براي گردش قدرت ميان خود سود ميجويند. اگر بسياري از دموكراسيهاي جهان مورد غبطه هستند فقط بهدليل وضع خوب اقتصادي آنان نيست، زيرا جوامعي هم داريم كه وضع اقتصادي خوبي ندارند، ولي با دارا بودن دموكراسي نسبي در ميان ساير ملل محترم هستند.
نمونهاش هند است كه از زواياي گوناگون مشكلات بيشماري دارد، ولي در هر حال همين كه انتخابات در آنجا نهادينه شده است، به معناي روشن بودن افق پيش روي آن جامعه و اعتبار جهاني آن است. اگر هندوستان فاقد همين حد از دموكراسي بود، با عوارض و تبعات بسيار سنگيني مواجه ميشد. گو اينكه چين را ميتوان معجزه ٤دهه اخير ناميد كه با پيشرفت اقتصادی خود جهان را دچار تعجب كرده، ولي برخي از تحليلگران بهدليل فقدان حداقلي از دموكراسي در چین گمان ميكنند كه وضعيت چين در آينده از ثبات و پايداري لازم برخوردار نيست، در حالي كه چنين برداشتي را براي هند ندارند و گمان ميكنند كه هند با وجود مشكلات و نابرابريها و فقر زياد، به دليل وجود دموكراسي (با همه نقايص آن كه بعضا قاتلان نيز انتخاب ميشوند) قادر است اختلافات خود را از طريق مسالمتآميز حل كند و آينده بهنسبت باثباتي داشته باشد.
وجود دموكراسي در يك كشور نهتنها به بهبود نگرش ملل ديگر به آن كشور كمك ميكند، بلكه سبب كاهش ريسك و خطر اقتصادي ميشود. كاهش ريسك نقش بسيار موثري در جذب سرمايه خارجی و مبادلات اقتصادي با جهان خارج دارد.
يكي از مهمترين شاخصهايي كه موسسات بينالمللي در سنجش ريسك كشوري در نظر ميگيرند، اين است كه در چندسال آينده يك كشور تا چه حد دچار بحران سياسي و منازعات داخلي خواهد شد. اگر اين احتمال بالا باشد، ريسك آن كشور بيشتر ميشود و رغبت سرمايهگذاري براي حضور، بهويژه با سودهاي عادی كم ميشود. براي مثال وقتي ريسك در كشوري مثل سوييس نزديك به صفر باشد، هر فردي حاضر است سرمايه خود را با مثلا سود ١٠درصد به آنجا ببرد، ولي همان سرمايهگذار حاضر نيست با سود ٥٠درصد هم در عراق سرمايهگذاري كند، چون ريسك عراق بالاست.
همان سرمايهگذار در ايران ممكن است با سود ٢٥درصد رغبت سرمايهگذاري پيدا كند، ولي اگر انتخابات خوب انجام شود به ٢٠ و ١٥درصد هم رضايت میدهند كه هم به نفع مردم ايران است و هم به افزايش سرمايهگذاري خارجي منجر خواهد شد. برگزاري انتخابات خوب نهتنها سرمايه خارجي را جذب ميكند، بلكه مانع از خروج سرمايه مادی و انسانی از كشور نيز ميشود. بنابراين مسأله مهمتر از اينكه به چه كسي رأي دهيم، اين است كه اصل مشاركت ما در انتخابات نيز موفقيت مهمي براي كشور محسوب ميشود.
176/