توسعه شهرهای جديد با حل مشكل اشتغال و خدمات
فهيمه محمدخاني
امروز هدف از ایجاد شهرهای جدید تحقق ایده سکونتگاههای ایده آل یا مدینه فاضله نیست بلکه تمرکززدایی از مراکز شهری بزرگ، هدف و آرمان اصلی آن است.
با این وجود در ایران نگاه به موضوع شهرهای جدید نگاه متفاوتی نسبت به سایر کشورهاست و کارایی و عملکرد آن نیز در ایران با اهداف واقعی ایجاد شهرهای جدید در جهان متفاوت است. به عبارت دیگر به نظر میرسد در ایران احداث شهرهای جدید با توجه به ضرورتها و نیازهای ملی و منطقهای از یک طرف و آمادگیهای فرهنگی، اجتماعی از طرف دیگر احداث نشده است، در حالی که در بسیاری از کشورهای پیشرو در امر شهرسازی و برنامه ریزی شهری چنین زمینههایی هم در سطح ملی و هم در سطح منطقهای لحاظ شده و احداث شهرها با ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی کلانشهرها تطبیق داده شده است.
برای تحلیل چرایی این موضوع و ارائه راهکار برای تمرکز زدایی شهرهای بزرگ و هویتبخشی شهرک های تازه احداث با گیتی اعتماد چهره نامدار شهرسازی و معماري که داراي دكتراي معماري و شهرسازي با بيش از 50 سال فعاليت حرفهاي در اين زمينه و از مفاخر معماري ايران به شمار ميآيد به گفتوگو نشستیم .
با وجود گذشت چند سال از آغاز عملیات احداث شهرهای جدید هنوز این سوال مطرح است که ایجاد شهرهای جدید چگونه میتواند پاسخگوی اهداف پیشبینی شده باشد یا به عبارت دیگر تحت چه شرایطی و با ایجاد چه زمینههایی این راه حل میتواند مطلوب و مفید واقع شود یا احیاناً کارایی خود را از دست میدهد و بهصورت معضل جدیدی در میآید؟
قبل از هر چیز باید بگویم واقعا لزوم ایجاد یک شهر جدید باید مورد بررسی و تفحص قرار گیرد مسلما در هر زمان و در هر مکان نیازی به شهر جدید وجود ندارد بهخصوص در کشور ما که تعداد سکونتگاهها نسبتا زیاد است میتوان این بودجه عظیم را در یکی از این سکونتگاهها ( برحسب مورد و مکان) هزينه کرد که مسلما از نظر اقتصادی ، هویتی و بازده سریعتر بسیار مناسبتر است اما نمونههایی در پروژههایی که مشاور ما مدیریت کرده وجود دارد که از این طرز فکر استفاده کردیم. در استان گلستان در مرز ترکمنستان که قرار بود شهر جدید مرزی پیشنهاد و طراحی شود و ما به شدت مخالفت کردیم و بهجای آن توسعه سکونتگاه اینچه برون و داشلی برون را پیشنهاد کردیم که قابل توسعه و موجود بود.
بنابراین ایجاد شهرهای جدید تنها در موردی که واقعا مورد نیاز است و در آن حوالی شهری موجود نیست باید احداث شود آنهم با مطالعات و احتیاط کامل .
شهرهاي جديد با هويت مستقل براي تعادل و توزيع جمعيت و امكانات و خودكفايي نسبي از نظر اشتغال و خدمات و امكانات رفاهي تشكيل ميشود آيا شهركهاي جديد تهران هويت مستقلي دارند ؟
شهرهای اطراف تهران باوجود تلاش و هدف اولیه اغلب بهصورت خوابگاهی درآمدهاند هر چند تلاش بسیار شد که در کنار آن مشاغل (صنایع و خدمات) هم پیشبینی شود برای نمونه هشتگرد را ميتوان نام برد. اما جاذبه قوی کلانشهر تهران ، امکانات شغلی و رفاهی و خدماتی این شهر بزرگ سایهای بر شهرهای جدید بود. در مورد هشتگرد که ما مشاور مادر آن بودیم پیشنهاد شد بهجای ساختن شهر جدید همان هشتگرد موجود توسعه یابد و سرمایه عظیمی که برای زیر ساخت های هشتگرد جدید صرف شد در هشتگرد موجود میتوانست مثمر ثمرتر باشد اما مدیریت آن زمان نپذیرفت و پس از طی سالها هنوز شهر جدید هشتگرد به جمعیت مورد نظر نرسیده است و هیچ یک از این شهرها دارای هویت مستقل و خودکفایی کامل نیستند و هر چه به تهران نزدیکترند این وابستگی بیشتر است .
اصول زيست محيطي و جدايي گزيني در تعريف شهركهاي جديد حائز اهميت است آيا اين اصول رعايت ميشود؟
تا حدودی و بسته به مکان آن مثلا در هشتگرد جدید فضاهای سبزی در کنار بخش صنایع دو طرف اتوبان و نیز در کنارهمه راههای اصلی پیشبینی شد که بخشی از آن هم اجرا شد اما موضوع محیط زیست فقط ایجاد فضای سبز نیست بلكه مجموعه اقدامات فرهنگسازی ، آموزش و غیره است که هم در شهرهای جدید و هم در شهرهای موجود باید انجام شود آموزشی که باید از مهد کودک آغاز شود .
شهركهاي جديد عليالخصوص در تهران كه داراي عملكرد صنعتي و خدماتي بوده در رسيدن به اهداف كمي و كيفي مورد انتظار توفيق چنداني نداشتند براي ترغيب مردم به اين شهركها در راستاي مهار تمركزگرايي جمعيت در شهرها چه استانداردهايي بايد رعايت شود ؟
عوامل متعددی ( هم در مکانیابی هم در طرحریزی و هم در اجرا و به خصوص مدیریت آن) در رسیدن یک شهر جدید به اهدافش بنیادی و زیربنایی است. عواملی نظیر دادن تسهیلات برای مسکن، تامین اشتغال و خدمات، دسترسی به شهر و اطراف ، معماری و شهرسازی مناسب، اقلیم و مکان و غیره که هر یک میتواند در توفیق یک شهر جدید موثر و این عوامل ممکن است در هر مورد ویژه باشند .
نگاه به موضوع شهرهای جدید نگاه متفاوتی نسبت به سایر کشورهاست و کارایی و عملکرد آن نیز در ایران با اهداف واقعی ایجاد شهرهای جدید در جهان متفاوت است بهنظر میرسد در ایران احداث شهرهای جدید با توجه به ضرورتها و نیازهای ملی و منطقهای از یک طرف و آمادگیهای فرهنگی، اجتماعی از طرف دیگر احداث نشده است، در حالی که در بسیاری از کشورهای پیشرو در امر شهرسازی و برنامهریزی شهری چنین زمینههایی هم در سطح ملی و هم در سطح منطقهای لحاظ شده و احداث شهرها با ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی کلانشهرها تطبیق داده شده است از نگاه شما براي از بين بردن مشكل همزيستي منطقه اي در شهرهاي جديد و احداث اين شهرها با ويژگيهاي فرهنگي كلانشهرها چه بايد كرد ؟
مسلما احداث شهرهای جدید در هر کشور بر حسب نیازها و ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی آن کشور است. در ایران ابتدا موضوع شهرهای جدید اطراف تهران مطرح شد که بهنوعی گنجایش توسعه پیوسته را نداشت مشکلات زیستی سالهای اخیر این مشکل را به وضوح نشان داده است اما متاسفانه همزمان با ایجاد چندین شهر جدید در اطراف تهران ، در این کلانشهر با فروش تراکم (حتی اخیرا در 40 درصد فضای باز کنار خیابانها ) نفس شهر تهران بریده شده است و امکانی برای رقابت و سکونت در شهرهای جدید اطراف فراهم نمیشود بهخصوص که انواع مشاغل نیز در تهران مکانیابی و اجرا شدند در این حالت رمق اندک شهرهای جدید برای ارائه مسکن ، اشتغال و خدمات (در مقایسه با امکانات کلان شهر تهران) گرفته شد و این روند همچنان ادامه دارد یعنی شهرهای جدید هر روز کم رنگتر ، کم توانتر و مراکز سکونتی و خدماتی تهران پر رونقتر میشوند هر چند تمرکز مراکز خرید بزرگ توان خرده فروشی تهران (مغازههای تک و کوچک و محلی ) را از بین برده است .
بنابراین اگر قرار است شهرهای جدید واقعا راه بیفتند و بتوانند روی پای خود بایستند باید مجال این رشد به آنها داده شود؛ ساخت و ساز در تهران به حداقل برسد، تسهیلات بانکی و غیره به شهرهای جدید داده شود (البته شهرهای جدیدی که از نظر مکان یابی منطقی هستند) اشتغال و خدمات از طریق دادن تسهیلات و بخشودگی عوارض و مالیات به سوی این شهرها برده شوند .
عمدهترين مسائلي كه باعث عملكرد ضعيف شهرهاي جديد كشور شدند از نظر شما چه عوامل و مسائلي است ؟ و راهكار شما بهعنوان يك معمار و شهرساز چيست ؟
بخشی از راه حلها در سوالات قبلی پاسخ داده شد اما نکته قابل تامل عدم نیاز به بعضی شهرهای جدید در اطراف شهرهای میانی است متاسفانه در تبي كه شهرها را در دهه 70 فرا گرفت در هر گوشه و کنار کشور و در نزدیکی هر شهری از بزرگ و میانی پیشنهاد یک شهر جدید (بدون توجه به نیاز واقعی ، امکانات و تحقق پذیری و غیره) داده شد. نمونه بارز آن شهر جدید علوی در بندر عباس است که سالها متروکه ماند. بنابراین عمدهترین مشکل در ایجاد شهر جدید عدم توجه به نیاز به آنها در وهله اول و عدم توجه به مکانیابی مناسب (در صورت نیاز)بوده است. راهکار اصلی محدود یا متوقف کردن ساختن شهرهای جدید و در صورت نیاز مردم ادغام این شهر جدید ، یک سکونتگاه موجود و در حد امکان است .
مهمترين مشكل شهرهاي جديد در تمام دنيا فقدان هويت است؛ در مورد شهرهاي جديد ايران نيز از آن رو كه فاقد يك خصيصه متمايز هويتي است هيچ انگيزه غرورآميزي براي شهروندان آن كه خود را وابسته به آن بدانند ايجاد نكرده است و رغبتي براي سكونت هر قشري نيست. شما اين مسئله را چگونه ارزيابي ميكنيد ؟
اگر مکانیابی مناسب باشد و در طراحی مسائل بومی در نظر گرفته شود مسلما مشکل هویت حل خواهد شد نمونه موفق از این دست (ازنظر معماری و هویت) شهر جدید شوشه نو است که هم مکانیابی مناسب دارد (درکنارشهر شوشه) و هم از معماری و شهرسازی منطقی برخورداراست هر چند مشکلاتی نیز در آن وجود دارد .
متاسفانه در ساخت شهركهاي جديد و نوشهرها نگاه مهندسي و معماري قالب است و نگاه فرهنگي اعمال نميشود چه كنيم كه اين شهرهاي تازه احداث از بيروحي در بيايد؟
زمانی که به تعریف و اهداف منطقی شهرسازی توجه کنیم یعنی بازتاب فضایی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی روي زمین و نیز اصل و بنیاد برشناخت جامعه مورد نظر قبل از دادن کالبد به آن جامعه و علیالخصوص در نظر گرفتن ویژگیهای فرهنگی و بومی جامعه بگذاریم مسلما شهرهای جدید هم مانند بسیاری از شهرهای قدیمی و تاریخی به تدریج دارای هویت و روح و رونق خواهند شد .
179/