خاله‌ زنكی به سبک جديد!

اين موج‌هاي منفي هرچند وقت يك بار در فضاي رسانه و در برخورد با آن چيزي كه فقط مربوط به ديگران و حريم آنهاست رخ مي‌دهد، بي‌آنكه كسي در اين ميانه به راستي به قضاوت بنشيند؛ قضاوت درباره كساني كه زندگي و آبرويشان از اين راه دستخوش تماشاي ديگران شده است و شايد براي خيلي از آنها بعد از اين اتفاق زندگي ديگر به معناي گذشته خود جريان نداشته باشد.

قضاوت درباره خانواده‌هاي افرادي كه زنده يا مرده تصاوير خصوصي آنها در فضاي غيرخصوصي و عمومي‌ منتشر شد بي‌آنكه كسي به عواقب رواني و اجتماعي اين كار و مشكلاتي كه بعد از اين اتفاق ممكن است براي كل آن خانواده ايجاد شود اهميتي بدهد و حتي قضاوت درباره آن عده معدودي كه اين تصاوير را گرفته و آن عده كثيري كه آن را منتشر كرده‌اند، نيز گاهي به محاق رفته است.

فقط خواننده نبود. غم نهفته در صدايش و آن چيزي كه در محتواي شعرهايش بود درد يك نسل بود. نسلي كه از مشكلات اجتماعي و غير اجتماعي به تنگ آمده و دوست دارد غم‌هايش را فرياد بزند. وقتي خبر بيماري كشنده‌اش در فضاي رسانه‌ها پخش شد مردم و طرفدارانش جلو در بيمارستان صف كشيدند و زماني كه خبر درگذشتش را شنيدند ديگر اين تنها طرفداران چند ده هزار نفر يا حتي ميليوني يك خواننده به اصطلاح پاپ نبودند كه براي همدردي به خيابان آمدند، بلكه اين بخش عظيمي‌ از مردم ايران بودند كه زن و مرد، پير و جوان عزادار شدند.

همه مادران اين سرزمين براي مادري كه به هر حال فرزند جوانش را از دست داده بود عزاداري كردند، اما ‌در چنين فضايي انتشار چند عكس ناراحت‌كننده از صحنه فجيع درد كشيدن اين جوان خاطراتمان را مخدودش كرد. قبول كنيم اين انصاف نبود در حالي كه يك جوان در اوج بيماري دوست نداشت كسي ضعف و ناتواني او را ببيند و با ابزارهاي مختلف سعي داشت خودش را سرحال و عادي نشان دهد و عكس‌هاي درد كشيدنش در كنار عكس‌هاي كنسرت‌ها و افتخاراتش ضميمه نامش شود.

لايك زدن زندگي خصوصي ديگران

در كنار هم نشسته‌اند و با خوشحالي دود قليان را بيرون مي‌دهند و در حالي كه به صفحه‌هاي موبايل‌هاي خود نگاه كرده و با دست ديگر آن را بالا و پايين مي‌كنند سعي دارند تصاوير و اخبار جالبي را كه شنيده‌اند با هم مرور كنند. چند مرد و زن و جوان كه مشخص است اعضاي يك خانواده هستند، روي تختي در يكي از رستوران‌هاي تهران در كنار هم نشسته‌اند. كمي‌كه نزديك‌تر مي‌شوم متوجه مي‌شوم موضوعي كه در حال تماشاي آن هستند مهماني‌ای است كه مي‌گويند مربوط به دختر يكي از آدم‌هاي سرشناس است و با آب و تاب سعي مي‌كنند درباره زندگي آنها و پول و ثروتشان صحبت كنند.

يكي از آنها مي‌گويد: «قبلا همه اين تصاوير را ديده و آنها را لايك كرده است.» ديدن و لايك كردن! انگار اين كار براي خيلي از ما شبيه غذا خوردن و نفس كشيدن شده است. عكس سلفي گرفتن، سر زدن به پيج ديگران و لايك كردن عكس‌هاي خصوصي آنها براي برخی افراد به تفريح و سرگرمي‌تبديل شده و سند اين حرف نيز آمار بالاي عكس هاي خصوصي است كه در اين سال‌ها از سوي كاربران ايراني لايك شده است.

مجرم واقعي كيست؟

بايد ديد كه بر سر كساني كه بي‌صدا حريم خصوصي افراد را فرياد مي‌زنند و دست به انتشار عكس‌ها و فيلم‌هاي خصوصي ديگران مي‌زنند چه خواهد آمد. طيرانيان حقوقدان در اين مورد مي‌گويد: «انتشار حريم خصوصي افراد جرمي ‌است كه قانون براي اين جرم مجازات تعيين كرده است. ميزان مجازاتش هم بستگي به نظر قاضي و شدت جرم دارد.

يعني قاضي پس از بررسي شواهد و موضوع پرونده تصميم مي‌گيرد كه چه اندازه مجازات براي اين افراد تعيين كند. با وجود اين تكليف مجازات افرادي كه اين تصاوير را مي‌بينند و آن را به اشتراك مي‌گذارند چيست؟ آيا قانون مي‌تواند افرادی كه كنار من و شما نفس مي‌كشند اما ديدن و نشان دادن اين تصاوير خصوصي بزرگ‌ترين سرگرمي‌ زندگي‌شان شده است را نيز مجازات كند؟ آيا جرم اين افراد از جرم كسي كه عكس يا خبر را گرفته كمتر است؟

اين مردم احساساتي و اجتماعي!

برخی عادت دارند از همه‌چيز عكس بگيرند. يك دانشجوي دكترای ارتباطات مي‌گويد: ما به تازگي در ايران در حرفه كار روزنامه‌نگاري با پديده جالبي روبه‌رو هستيم و آن اين است كه زماني كه براي گرفتن عكس و خبر از يك رويداد به مكاني مي‌رويم جلوتر از خود سيل ميليوني مردمي‌ را مي‌بينيم كه دوربين به دست خيلي جلوتر و مجهزتر از يك خبرنگار يا عكاس ايستاده و آماده دريافت خبر هستند. مهدي هروي ادامه مي‌دهد: عكس گرفتن از همه تصاوير از نظر فرهنگ شناسان و انسان‌شناسان ايراني ريشه در فرهنگ اين مردم دارد و اينكه مردم ايران به عنوان احساساتي‌ترين و اجتماعي‌ترين مردمان دنيا دوست دارند در درجه اول خاطرات خود را ثبت كنند و در درجه دوم چون اجتماعي هستند آن را با ديگران به اشتراك بگذارند.

هروي ادامه مي‌دهد: مشكل از جايي شروع مي‌شود كه اين عكس گرفتن‌ها براي ما به يك كار روتين تبديل شده و بدون اينكه قوانين و مقررات اين كار را مثل بقيه امور اجتماعي ديگر بدانيم در هر رويدادي بدون در نظر گرفتن حق و حقوق ديگران فقط دنبال ثبت و نمايش آن به بقيه هستيم. اين دانشجوي ارتباطات ادامه مي‌دهد: اين مي‌شود كه برای مثال از صحنه درد كشيدن يك خواننده فيلم مي‌گيريم و آن را نشان هم مي‌دهيم. حتي حرفه‌اي‌هاي ما هم عادت كرده‌اند بدون ضوابط از هر صحنه‌اي عكس بگيرند. او درباره پسربچه‌اي كه در مازندران خودكشي كرده و تصوير او بعد از مرگ در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شود، مي‌گويد: كاش براي يك لحظه خودمان را جاي مادر يا خانواده چنين فردي بگذاريم تا ببينيم آيا راضي هستيم با خود يا خانواده‌مان چنين برخوردي شود؟

هروي با بيان اينكه خودش اين تصاوير را هنوز نديده مي‌گويد: نه فقط اين تصوير بلكه هيچ يك از تصاوير خصوصي ديگري را كه در فضاي مجازي دست به دست مي‌شود نديدم و مايل هم نيستم ببينم. حتي با وجود اينكه ديدن بخشي از اين تصاوير در ارتباط با كارم بود، ترجيح دادم اين كار را نكنم، زيرا در حرفه خبرنگاري به ما ياد مي‌دهند هر خبر يا مطلبي را نبايد ديد، بلكه انتخاب كردن مهم‌ترين اصل در برخورد با رسانه‌هاست. اگر ما به انتخاب خبرها و مطالب عادت نداشته باشيم در عصر جديد غول‌هاي رسانه با تبلغات ريز و درشت خود ما را مي‌بلعند و براي فكر ما هيچ جاي خالي باقي نمي‌گذارند. اين ما هستيم كه بايد تصميم بگیريم چه چيزي را ببينيم و چه چيزي را نه و ديگران در اين زمينه تصميم‌گيرنده نهايي نيستند.

بردن آبروي مومن يعني جنگ با خدا

يك كارشناس مذهبي درباره انتشار تصاوير خصوصي و محرمانه افراد عنوان مي‌كند: اين كار از دو جنبه حرام است. كاظم مردوحي مي‌افزايد: در درجه اول ديدن عكس يا حتي سخن گفتن درباره زن يا مرد مومن در صورتي كه خودش راضي نباشد در حكم غيبت بوده و حرام است و از سوي ديگر، چون آبروي فرد مومن با اين كار در معرض تهديد قرار مي‌گيرد حرام اندر حرام است. اين كارشناس مذهبي ادامه مي‌دهد: بردن آبروي شخص مومن در حكم جنگ با خداست و اگر كسي خواسته و حتي ناخواسته آبرويي را از كسي تضييع كند اين اقدام او در حكم جنگيدن با خداست و بايد اشد مجازات درباره اين فرد اعمال شود.

اين كارشناس مذهبي درباره افرادي كه به دلايل مختلف در شبكه هاي اجتماعي اين تصاوير را مي‌بينند و منتشر مي‌كنند مي‌گويد: اين افراد نيز كارشان با كار فردي كه اين تصوير يا خبر خصوصي را گرفته و منتشر مي‌كند فرقي ندارد. مردوحي عنوان مي‌كند: در دين اسلام اين موضوع آن‌قدر مهم است كه تجاوز به آبروي ديگران جزو بزرگ‌ترين گناهان محسوب شده و از طرف خداوند وعده عذاب اليم داده شده است. اين كارشناس مذهبي مي‌افزايد: ربا 73 قسم است و بدتر از همه رباها تجاوز به آبروي مسلمان است و كسي كه چيز ناروايي بشنود و آن ‌را منتشر كند مثل اين است كه خودش آن كار زشت را انجام داده است.

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا