یادی از سه تاسوعا – عاشورای سیاسی

مهرداد خدیر: تاسوعا و عاشورای حسینی در بطن مذهبی ، آیینی و حماسی خود رخدادی سیاسی نیز به حساب می‌آید زیرا نواده پیامبر گرامی اسلام به بیعت اجباری با کسی که خود را جانشین پیامبر معرفی می‌کرد، تن نداد و به بهای جان پاک خود و خویشان حاضر نشد بر خلافت یزید مهر تایید زند.

با این نگاه، خود واقعه عاشورا در سال 61 هجری قمری رخدادی سیاسی هم هست که در طول تاریخ نیز الهام‌بخش قیام‌های بسیاری بوده که منحصر به مسلمانان و شیعیان هم نیست و حتی از مهاتما گاندی رهبر نهضت استقلال هند نقل می‌شود که در«نه» گفتن از امام حسین ع هم الهام گرفته است.

این گفتار اما درباره تاسوعا و عاشورا در سال های 1357 و 58 و 59 خورشیدی است؛ در گرماگرم انقلاب اسلامی و دو سال اول استقرار جمهوری اسلامی.

هر چند تاریخ وقایع انقلاب 57 را طبعا باید بر پایه تاریخ هجری خورشیدی روایت کرد و نه ماه‌های قمری اما چون دو راه‌پیمایی تاریخی روزهای 19 و 20 آذر 1357 خصوصا در تهران که از 3 میلیون نفر هم فراتر رفت،  به مناسبت تاسوعا و عاشورا برگزار شد در روز‌شمار وقایع انقلاب از این دو روز به عنوان تاسوعا و عاشورای 57 یاد می‌شود و نه تنها 19 و 20 آذر 1357.

این دو راه‌پیمایی به مثابه همه‌پرسی و رای «نه» به ادامه سلطنت محمد رضا پهلوی تلقی شد و شاه پس از آن روحیه خود را به طور کامل از دست داد.

اعتصاب 62 روزه مطبوعات از 15 آبان تا 16 دی 1357 اما سبب شد این رخداد بزرگ چنان که باید و شاید در مطبوعات سراسری منعکس نشود هر چند بعد از اتمام اعتصاب گزارش‌هایی درباره آن دو روز بی نظیر انعکاس یافت اما تصور کنید چنانچه کیهان و اطلاعات و آیندگان در روز 21 آذر57 منتشر می‌شدند چه گزارش ها و تصاویری از این دو روز می داشتند خصوصا حضور چهره های مختلف سیاسی و مذهبی در صفوف اول و در تهران شاخص تر و درخشان تر از همه: سید محمود طالقانی.

روزنامه ها تعطیل بودند اما در خاطرات سیاسی اشاره به تاسوعا و عاشورای 57 کم نیست . از جمله دکتر علی امینی از رجال سیاسی دوره قاجار و پهلوی که در آن روزها طرف مشورت شاه قرار می‌گرفته در خاطرات خود در تقویم همان روز  19 آذر 1357 ( 10 دسامبر 1978) به تفصیل درباره این دو راه پیمایی نوشته است:

« نزدیک ظهر بود. تلفن کردند که اکنون جمعیت فوق العاده است به طوری که میدان شهیاد که انتهای راه‌پیمایی است،گنجایش این جمعیت را ندارد و عده ای نرسیده به میدان متفرق شده‌اند. تا حال هیچ‌گونه عمل خلاف نظم مشاهده نشده…. تلفنی به اعلی‌حضرت عرض کردم .جمعیت را به ایشان 300 تا 400 هزار گزارش کرده بودند. دیگران اما خیلی زیادتر می‌گفتند. ایشان از آرام بودن صحبتی نکردند. فقط گفتند «شعارها برای خمینی بوده است» جواب دادم غیر از این انتظار نمی رفت ولی علیه شما چیزی گفته نشد»

علی امینی در یادداشت روز عاشورا ( 20 آذر) اما می‌نویسد:

« سعی کردم به وسیله آقای فلسفی و دیگران شاید از تکرار راه‌پیمایی انصراف حاصل شود. نشد و نگران بودم مبادا پیشامد نامطلوبی نشود…جمعیت زیاد بوده ولی شعارها بر خلاف دیروز تند و فحش به شاه زیاد بوده…رادیو بی بی سی جمعیت را بالای یک میلیون نفر می گفت و این تظاهرات را ضد شاه تعبیر می کرد…» – [ کتاب «بر بال بحران»- ایرج امینی – ص 557]

در کتاب خاطرات و روز نوشت های نویسنده و شاهنامه پژوه نامدار -شاهرخ مسکوب (روز ها در راه) نیز گزارش مفصل راه‌پیمایی‌های تاسوعا وعاشورای 57 آمده که هم از حیث نثر بسیار زیبای شاهرخ مسکوب ( نویسنده سوگ سیاوش) سخت خواندنی است و هم از نوع نگاه یک روشنفکر عرفی با سابقه فعالیت قبلی و البته کوتاه در حزب توده بر ماهیت مذهبی انقلاب ایران مهر تایید می‌زند. در آن دو روز او البته در پاریس بوده نه تهران اما گزارش خود را به روایت همسرش مستند می‌کند که در میان راه‌پیمایان بوده و به شدت تحت تاثیر ان فضا قرار گرفته و نامه خود او نیز در واقع یک گزارش با معیارهای روزنامه نگاری است. مسکوب می‌نویسد:

«چقدر بد است که چنین روزی تهران نیستم. یک عمر از این شهر زشت و آشفته و جنگل مولا بدم آمده و حرص خورده‌ام ولی امروز که روز شکوه و بزرگی و روز طهارت و پاک شدن این شهر است من از آن دورم. امروز تاسوعاست و روز تظاهرات و راه پیمایی در شهر است.»

در نامه/ روایت همسرش آمده است: « شاهرخ جان! گمان نمی‌کنم در هیچ سالی تاسوعا و عاشورا با این نشاط برگزار شده باشد. دسته دسته آدم می‌آمد و می‌رفت و یک عالمه عکس های [امام] خمینی و شریعتی… خیابان شاهرضا جای سوزن انداختن نبود. بالای تمام دیوارها و ساختمان‌ها هم مثل مورچه آدم ایستاده بود.»

همچنین ظهر عاشورای 57 اتفاقی رخ می‌دهد که راه‌پیمایان هنگام عصر خبر‌دار می‌شوند: حمله به ناهار خوری افسران گارد در لویزان. «سرباز وظیفه ناصر‌الدین امیدی عابد» و «گروهبان دوم اسماعیل سلامت بخش» افسران گارد را که عوامل مستقیم سرکوب به حساب می‌آمدند در تالار ناهار‌خوری لویزان به رگبار می‌بندند.

سال بعد (58) انقلاب پیروز و جمهوری اسلامی مستقر شده بود و طبعا تاسوعا و عاشورا هم در تقویم هجری خورشیدی 10 روز جلوتر آمده بود. اما در این سال هم سیاسی شد. به سه دلیل: فضای پس از اشغال سفارت آمریکا و تهدیدات کارتر پس از آن، برگزاری همه پرسی قانون اساسی دو روز بعد از عاشورا (11 آذر 58) و در پیش بودن اولین انتخابات ریاست جمهوری.

این سال نیز به جای عزاداری های سنتی بیشتر به راه‌پیمایی گذشت هر چند امام خمینی شب تاسوعا در قم به منزل برادرشان آیت الله پسندیده رفت و در برنامه عزاداری شرکت کرد و چه بسا با این هدف که مردم را با رفتار خود به بازگشت به سنت دیرین به جای راه‌پیمایی دعوت کند. مسجد و تکیه و عزاداری هم البته بود اما بیشتر راه‌پیمایی انجام می‌شد.

امام، البته ساعاتی قبل از آن در پیامی مردم را به رای مثبت به قانون اساسی دعوت کرده بودند و اهمیت آن به خاطر موضع مبهم و عملا منفی آیت الله سید کاظم شریعتمداری در قبال اصل ولایت فقیه هم بود که فضا را از ابهام خارج ساخت.

یک سال بعد و در سال 59 هم تاسوعا و عاشورا باز رنگی از سیاست داشت. کشور درگیر جنگی ناخواسته شده بود و روز عاشورا باز راه پیمایی برگزار شد.

در تهران مقصد، میدان آزادی بود و سخنران ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهوری ایران. بخش غالب سخنان او طبعا درباره جنگ و هشدار به صدام حسین بود اما اشارات داخلی او به موضوع زندان‌ها به اختلافات او و حزب جمهوری اسلامی دامن زد. روز قبل هم آیت الله بهشتی دبیر کل این حزب در مراسم تاسوعا و در دانشگاه تهران سخنرانی کرده بود.

از تاسوعا و عاشورای سال 60 به بعد اما دیگر از این گونه راه‌پیمایی‌ها خبری نبود چرا که امام بر احیای سنت های عزاداری و تکایا و سینه زنی تاکید کردند که به منزله پایان سه سال راه‌پیمایی به جای عزاداری های سنتی بود که در عین حال بر روحیه رزمندگان نیز تاثیر داشت.

جمله مشهور امام خمینی هم ناظر به همین موضوع است: «محرم و صفر را زنده نگاه دارید. ما هر چه داریم از این محرم و صفر است».

اگر این توصیه نبود چه بسا آن روحیه انقلابی که برخی از آیین های عاشورا را برخاسته از تشیع صفوی می‌پنداشت مسیر دیگری را در برابر این سنت دیرین قرار می‌داد. هر چند برخی هم از آن سو افتادند و به رواج خرافه و قمه‌زنی پرداختند که خوش‌بختانه هم از جانب رهبر فقید انقلاب در آن زمان و هم آیت الله خامنه ای در این دوران به صراحت نهی شده است.

کوتاه این که در بیان تاریخ انقلاب اسلامی که از تابستان 57 اوج می‌گیرد و در 22 بهمن همان سال به پیروزی می‌رسد این دو روز را با تاریخ قمری آن یاد می‌کنند.

جالب این که تاسوعای 57 یا 19 آذر با مناسبت تاریخ میلادی- روز جهانی حقوق بشر- هم مقارن بود و از این حیث نمایش و همایش چند میلیونی جای هیچ چون و چرایی باقی نگذاشت و دولت نظامی نیز که آمده بود امواج انقلاب را خاموش کند در دو روز پیاپی نظاره‌گر جمعیتی شد که آشکارا علیه رییس همان دولت نظامی شعار طنز آمیز می‌دادند:

«ازهاری بیچاره، این ملت هم نواره؟!» که طعنه ای بود به سخنان او در مجلس که گفته بود شعارهای شبانه در پشت بام ها «نوار» است و از ضبط صوت ها پخش می شود و واقعی نیست!

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا