تمایز کیروش با فرکی ، مظلومی و …
به گزارش “ورزش سه” و به نقل از روزنامه ایران ورزشی، هرچند که رحمتی هنوز هم در پست خود بهترین است اما نمیشود غافل شد از آن تصمیم تاریخی. کیروش بیآنکه ترسی به دل راه دهد دروازهبانی را که نقش محوری در تیمش داشت از تیم ملی کنار گذاشت. شیوه برخورد کیروش با دیگر بازیکنان که به انحای گوناگون از تیم ملی خداحافظی کردند نیز مشابه همان رفتاری بود که با رحمتی شد.
هادی عقیلی نیز وقتی اعلام کرد نمیخواهد برای تیم ملی بازی کند کیروش به جای کند وکاو در دلایل جدایی این بازیکن او را هم به همان مسیری فرستاد که رحمتی رفته بود. شیوه برخورد اگرچه برای سیستم ایرانیزه مربیان وطنی و حتی کارشناسان ایرانی غریب بود و خیلیها در مقام منتقد برآمدند اما برای کیروش که در کلاسهای جهانی آموزش دیده است اینگونه تصمیمها هرگز کاری مخاطرهآمیز جلوه نمیکرد و او با همان اصول به راهش ادامه داد.
پس زدن مجتبی جباری بعد از خداحافظی احساسی از تیم ملی را میتوان در چارچوب همین تصمیمها قرار داد. کیروش بیهیچ واهمهای اخراج میکند و در مقابل بازیکنانی که اضافه بر حق خود میخواهند و یا به دنبال دخالت در حیطه اختیارات سرمربی هستند میایستد تا تیمش از اینگونه بازیکنان و افکار پاکسازی شود.
تصمیم به ادامه راه بدون رحمتی، عقیلی و در آستانه جام جهانی بدون مجتبی جباری هرگز در مخیله کسی نمیگنجید و شاید اگر مربیان وطنی روی نیمکت تیم ملی بودند حاضر میشدند تحت هر شرایطی با خاطیان طی طریق کنند. نمونهاش اتفاقاتی که در استقلال رخ میدهد.
مربیان استقلال چه از فصل قبل و چه در فصل جاری هرگز برخورد قاطعانهای با کرار جاسم نداشتهاند و در مقابل بینظمیهای این بازیکن کرنش میکنند. اگرچه باشگاه نیز وظایفی در مقابل بازیکنانش دارد اما ماجرای حاشیهسازیهای کرار جاسم فراتر از این حرفهاست و خیلی پیشتر باید نسخه این بازیکن در استقلال پیچیده میشد. شاید همان فصل چهاردهم به دست امیر قلعهنویی و شاید در ابتدای همین فصل توسط مظلومی. اخراج کرار اما به تعویق افتاده است و در بحرانیترین روزها باز هم مظلومی پشت بازیکنش ایستاده است. چرا و به چه دلیل، روشن نیست!
حسین فرکی دیگر مربی سرد و گرم چشیده فوتبال ایران در مقابل بیانضباطیهای مکرر محرم نویدکیا سکوت کرده و عجبا که مدیریت این باشگاه نیز پشت بازیکن خاطی ایستاده است و هیچ کس حاضر نیست عذر بازیکنی را که مدتها است در تمرین شرکت نمیکند را بخواهد. این فضا عین بازیکن سالاری است.
در پرسپولیس حمید درخشان نیز از این نمونه مماشات فراوان بود. به یاد داریم که حمیدخان در مقابل سوشا مکانی که پی در پی بیانضباطی میکرد چه رفتاری داشت یا در مواجهه با رضا حقیقی و نورمحمدی چه اندازه از موضع انفعال برآمد. شاید اگر درخشان همان جا دندانهای خراب را میکشید کار به اخراجش نمیرسید. با مروری بر این وقایع امروز شاید چرایی موفقیت و پایداری تیم ملی با کیروش را بسی بیشتر از گذشته لمس کنیم و علتهای کامیابی تیمی که مشتی بازیکن جوان در اختیار دارد را بهتر مورد سنجش قرار دهیم. ریشه در همین نوع برخوردها است. جایی که کیروش هرگز حاضر به کنار آمدن با بازیکنان خاطی نیست و کوچکترین رفتار منفی بر علیه جریان موافق را برنمیتابد و با آن برخورد میکند اما مربیان وطنی ما تلاش دارند که در هر شرایطی با بازیکنان خاطی کار کنند و در مقابل بیانضباطیهایشان سکوت کنند.
اگرچه باشگاهها نیز مقصرند و باید به تعهدات خود عمل کنند اما وقتی پرونده بازیکنان خاطی در زمان این مربیان را مرور میکنیم به این نتیجه میرسیم که بینظمیهای این قبیل بازیکنان محصور به مباحث مالی نیست و در بسیاری موارد شاهد بینظمیهای فوتبالی نیز از سوی آنها بودیم که همواره با آنها مدارا شده است. شاید اگر این قبیل مربیان دل و جرات به خرج میدادند و جوانها را جانشین این ستارههای توخالی میکردند برآیند این فوتبال مطلوبتر بود.