جذابيت بازار سرمايه به راحتي از بين نميرود
اخبار بازار – هر چند براي بررسي روند صعودي بازار سرمايه نبايد از دستورالعملها و اقدامات دولت مانند آزادسازي سهام عدالت و امكان معامله آن در بورس، عرضه اوليه شركتها و… گذشت. ميثم ابوالقاسمي، كارشناس بازار سرمايه معتقد است، هدايت نقدينگي به سمت اين بازار يكي از سياستهاي دولت براي كاهش التهاب در بازارهاي موازي بود. هر چند اذعان دارد كه اين كار ميتواند عمق لازم براي بازار سرمايه را نيز فراهم كند. حتي اگر مهمترين دليل دولت براي اعمال سياستهاي تشويقي حضور در بورس عمقبخشي نباشد. به نظر او ادامه روند مثبت بازار كمي نگرانكننده است و در بخشي از سهمها ممكن است ناشي از حباب باشد. مشروح گفت وگو با ابوالقاسمي را در ادامه ميخوانيد.
بر اساس آخرين آمار و اطلاعات، ارزش بورس نزديك 1124 هزار ميليارد تومان است. اين عدد حدود نصف نقدينگي كل كشور است. معناي اين رقم چيست و با توجه به شاخصهايي همچون تورم، رشد اقتصادي و پايه پولي كه در وضعيت قرمز قرار دارند، ارزش بورس چه معنايي دارد؟
اقبال به بورس را در چند بعد ميتوان بررسي كرد؛ ابتدا نقش دولت است. با توجه به سياستهاي دولت مبني بر هدايت جريان نقدينگي به بورس، انتظار چنين افزايش حجم و ارزش در معاملات وجود داشت. اما بايد اين را در نظر گرفت كه در بازارهاي موازي مانند خودرو، ارز و سكه با توجه به محدوديتهايي كه در معاملات گذاشته شده احتمال اخذ ماليات، امكان خريد و معامله آزادانه افراد از بين رفته است. در واقع مجموعه سياستهاي اعمالي بر بازارهاي موازي سبب شد كه نقدينگي در دست افراد به سمت بورس و به صورت كلي بازار سرمايه حركت كند. از طرف ديگر بازار سرمايه هزينههاي اضافي براي سرمايهگذار ندارد. بدان معنا كه ورود به بازار سرمايه مزيت هم دارد چراكه افزايش معاملات و قيمت سهام بر شاخصهاي اقتصادي به خصوص تورم تاثير آنچناني ندارد و بهتر است نقدينگي به سمتي برود كه بر معيشت مردم تاثيري نداشته باشد. مورد ديگر حضور سهامداران عدالت در بازار سرمايه است. آزادسازي سهام عدالت و عرضه صندوقهاي ETF و معاملات آنها نيز سبب افزايش حجم معاملات شده است. ضمن اينكه ارزش خود بازار در چند هفته اخير نيز رشدهاي خوبي داشته و از پايان سال گذشته كه حدود 500 هزار واحد بود به نزديك دو ميليون واحد رسيده است. به عنوان مثال 100 هزار سهم شاخص فولادي در سال گذشته نزديك 50 ميليون معامله ميشد، امسال همين ميزان سهم، ارزشي به اندازه 180 ميليون دارد. هر چند بخشي از اين افزايش ارزشها به دلايلي همچون ارزش جايگزين، عملكرد يا درآمدزايي شركتها توجيهپذير است اما بخشي از افزايش ارزشها البته نه در همه سهمها ممكن است به دليل حباب باشد.
شما در صحبتهاي خود به بالا رفتن ارزش معاملات و نقدينگي در بازار سرمايه اشاره كرديد. اين امر به دليل عمقبخشي به بورس يا بهبود بازار سرمايه نيست و بيشتر جنبه افزايش جذابيت در بازار است؟
نميتوان با قاطعيت گفت كه بازار عمق ندارد. چه بخواهيم و چه نخواهيم، بازار سرمايه بزرگ شده است؛ بهگونهاي كه از 300 هزار فعال بازار سرمايه در سال گذشته، امسال شمار فعالان به 5 ميليون نفر رسيده و همين تعداد نيز در عرضه اوليه شركت ميكنند. اين امر نشان ميدهد، افرادي كه تا سالهاي گذشته ناآشنا بودند و تمايلي به بازار سرمايه نداشتند به سمت اين بازار آمدند. به نحوي كه بورس براي افراد ملموس و دستيافتني شده است. پيشتر افراد بازار سرمايه را به مثابه يك جعبه در بسته ميانگاشتند كه فرصت حضور در آن را نخواهند داشت اما امروزه با توجه به آزادسازي سهام عدالت و امكان فروش آن در بورس همچنين حضور صندوقهاي ETF جرات حضور در بورس را پيدا كردند. به لطف مثبت بودن روند بازار و رشد شاخصها بسياري از افراد سود مناسبي را كسب كردند كه به تداوم حضورشان در بازار كمك بيشتري كرد. بنابراين بازار سرمايه عمق دارد و با توجه به عرضههايي كه توسط سهامداران عمده و شركتهاي بزرگ صورت ميگيرد عمقبخشي به بازار نيز سريعتر رخ ميدهد. اگر بخواهيم اين روند صعودي به همين شكل ادامه يابد بايد عرضهها و به خصوص عرضه سهام شناور شركتها نيز افزايش يابد.
اشاره كرديد كه شاخص بورس نزديك دو ميليون واحد شده است. چند سال طول كشيد تا شاخص به مرز 500 هزار واحد برسد ولي در كمتر از 3 ماه شاخص بورس يك ميليون واحد رشد كرد و هماكنون نيز انتظارها بر بالا رفتن بيشتر شاخص است. آيا اقتصاد ايران تاب اين ميزان از رشد بازار سرمايه را دارد؟ آيا شما اين ميزان رشد را پيشبيني ميكرديد؟
نه بنده و نه اكثر كارشناسان بازار سرمايه رشدي به اين ميزان را متصور نبوديم اما نكته نگرانكننده كه اشاره نيز شد؛ سرعت رشد قيمت سهام و شاخص در بورس است. با توجه به تورم و افزايش نرخ دلار پيشبيني ميشد كه شاخصها نيز بر مدار صعودي قرار گيرند اما رشد هر روزه شاخصها و اصلاحات كم و چند ساعته (ريزش قيمتها) كه در اوايل شروع به كار بازارها شروع ميشود و حتي تا پايان نيز ادامهدار نيست و در ميانه كار بازار اصلاحها نيز متوقف و روندها مجددا مثبت ميشود، مقداري نگرانكننده است. اما نميتوان منكر اين امر شد كه روند فعلي نيز عادي نيست؛ هرچند حباب بزرگ قيمتي خطرناكي است.
اگر 10 درصد از 1124 هزار ميليارد ارزش بازار سرمايه به بيرون و ساير بازارها روانه شود، چه اتفاقي براي آن بازارها رخ ميدهد؟
واقعيت اين است كه بزرگترين نگراني فعالان بازار همين است. بايد اين را در نظر گرفت كه اگر به هر دليلي بازار ريزشي شود و سهامداراني كه وارد بازار شدند، بخواهند نقدينگي را خارج كرده و وارد بازارهاي ديگر شوند، ممكن است نابودي تعادلي و افزايش شديد نوساني را در بازار هدف شاهد باشيم. به عنوان مثال اگر اين ميزان نقدينگي به سمت املاك رود با توجه به رشدي كه قيمتها در اين بازار داشته حتي ميتواند موجبات افزايشهاي بيشتر را ايجاد كند. هر چند در بازار ارز به دليل محدوديت در خريد ارز براي هر شخص يا عدم دسترسي آسان به ارزشايد ورود نقدينگي تاثير زيادي در اين بازار نگذارد اما در بازار سكه و خودرو باعث نوسانات جديتري ميشود. براي جلوگيري از اين اقدامات بايد سياستهاي كلاني داشت كه از افزايش بيدليل سهمها جلوگيري كند. اين كار با عرضه اوليه شركتهاي جديدي كه ارزش بالاتري دارند جلوي رشد حبابي برخي شركتها را ميگيرد. ضمن اينكه بايد ابزارهاي جديد و صندوقهاي سرمايهگذار به گونهاي به افراد معرفي شود كه به سمت سرمايهگذاري مطمئنتري بروند.
در اوايل صحبتهايتان به اين نكته اشاره كرديد كه جذابيت بازار سرمايه به دليل ورود سهامداران عدالت و عرضه صندوقهاي EFT بود. اين موارد راهكارهاي دولت بود. آيا بدان معناست كه جذابيت فعلي به دليل دستورهاي دولت است و اگر اين دستورها برداشته شود آيا باز هم افراد به سمت بازار سرمايه ميآيند؟
در اينكه سياستهاي كلي دولت اين بوده كه سود به سمت بازار سرمايه آيد هم در گفته و هم در عملكرد و مصوبات كاملا مشهود است. اما بحث اين است كه اين اتفاق باعث ورود افراد جديد شده كه بازار سرمايه را مكاني پر از جذابيت يافتند. همين امر باعث ميشود چشمپوشي از اين بازار به راحتي امكانپذير نباشد. به هر حال افرادي آمدند در اين بازار فعال شدند كه حتي سرمايهشان پولهاي خرد يا خانگي بود بنابراين حذفشان از آن نيز به راحتي امكانپذير نيست. «افزايش جذابيت» در بازار سرمايه تجربه جديدي است كه در جامعه شكل گرفته كه البته به آساني نيز قابل فراموشي يا حذف شدن نيست. هرچند اگر بازار نيز با ريزش همراه باشد به شرايط قبل برنميگردد و با شرايط جديد به كار خود ادامه ميدهد.
برخي معتقدند، انتخابات آتي امريكا ميتواند نقطه عطف بازار سرمايه باشد. بنا بر صحبتهاي شما ممكن است با انتخاب مجدد ترامپ بازار ريزش زيادي را تجربه نكند و به پيش از رونق خود بازنگردد؟
تغييرات پارامترهاي اساسي قطعا تاثير زيادي خواهد داشت كه انتخابات امريكا نيز تاثيرات زيادي بر بازار سرمايه دارد. اگر اتفاقي رخ دهد كه دور از ذهن باشد و شرايط فعلي جهان را تحت تاثير قرار دهد قطعا تبعاتي نيز بر بازار سرمايه كشور دارد. البته نميتوان گفت كه تمام بازار ريزشي ميشود. هر اتفاقي كه رخ ميدهد تاثيرات مثبت و منفي توامان دارد كه برآيند آن مهم است. اما احتمال انتخاب ترامپ شايد بازار ريزشي داشته باشد. همانطور كه بازارهاي ديگر نيز از آن تاثير خواهند گرفت. اما براي پيشبيني روند آتي بازار سرمايه در صورت انتخاب هر يك از كانديداهاي امريكا بايد سهم به سهم و صنعت به صنعت بررسيها صورت گيرد.
نميتوان با قاطعيت گفت كه بازار عمق ندارد. چه بخواهيم و چه نخواهيم، بازار سرمايه بزرگ شده است؛ به گونهاي كه از 300 هزار فعال بازار سرمايه در سال گذشته امسال شمار فعالان به 5 ميليون نفر رسيده است.
نه بنده و نه اكثر كارشناسان بازار سرمايه رشدي به اين ميزان را متصور نبوديم اما نكته نگرانكننده كه اشاره نيز شد؛ سرعت رشد قيمت سهام و شاخص در بورس است.
تغييرات پارامترهاي اساسي قطعا تاثير زيادي خواهد داشت كه انتخابات امريكا نيز تاثيرات زيادي بر بازار سرمايه دارد. اگر اتفاقي رخ دهد كه دور از ذهن باشد و شرايط فعلي جهان را تحت تاثير قرار دهد قطعا تبعاتي نيز بر بازار سرمايه كشور دارد.
منبع: اعتماد