بسیاری از صادرکنندگان کرکره مغازههایشان را پایین کشیدند
اخبار بازار – نبض صادرات کند میزند؛ این روایتی است که بسیاری از فعالان اقتصادی و صادرکنندگان از شرایط این روزهای بخش تجارت دارند. تحریمها، ویروس کرونا، قوانین، بخشنامهها و دستورالعملها در حال حاضر بمانند قفلی به دور پای صادرکنندگان زده شده که آنها را در نقطهای بیحرکت قرار داده است؛ تا جایی که به گفته رییس اتاق بازرگانی ایران و قطر، «خیلی از صادرکنندگان از بازار بیرون رفتهاند. » نکتهای که چندی پیش رییس اتاق بازرگانی ایران نیز به آن اشاره کرد. عدنان موسیپور در کافهخبر خبرگزاری خبرآنلاین با اشاره به وضعیت صادرات کشور، عنوان کرد: «بخشنامهها و نگاهی که ۳، ۴ سال گذشته روی مسایل ارزی و مشابه آن حاکم شده، باعث شده که تمرکز صادرکنندگان برهم خورد و با یک گاردی در بازار فعالیت کنند. اصلا خیلی از صادرکنندگان از بازار بیرون رفتند. » به اعتقاد وی، در شرایط کنونی خیلیها ترجیح میدهند کرکره کاسبی خود را پایین بکشند و کار نکنند.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگو با عدنان موسیپور، رییس اتاق بازرگانی ایران و قطر در کافهخبر خبرگزاری خبرآنلاین است.
* برخی از گزارشها حکایت از آن دارد که صادرات کشور وضعیت خوبی را سپری نمیکند. برخی فعالان اقتصادی معتقدند که زنگ هشدار سقوط صادرات به کشور به صدا درآمده و با توجه به شرایط اقتصادی کشور، تحریمها و نیز همهگیری ویروس کرونا، روند تجارت کشور میل به کاهش دارد. چندی پیش گزارشی در اتاق بازرگانی منتشر شد که در دوماهه ابتدایی سال جاری شاهد کاهش ٤٨.٧ درصدی صادرات نسبت به مدت مشابه سال قبل بودهایم. به نظر شما فاکتورهای مداخلهگر به ویژه در افت صادرات چه هستند؟
* من سعی میکنم آنچه را که به عنوان صادرکننده حس کردم، بگویم. شما اگر مسیری را که صادرکننده طی میکند، بررسی کنید، میبینید ۹۰ درصد مربوط به مهارتهای ارتباطاتی و شناخت بازارهای هدف است. اگر ما دنبال موفقیت حداکثری در صادرات به خصوص در کشورهای عربی هستیم، حضور فیزیکی و دفتر حتما لازم است. لازمه آن، تمرکز است. صادرکننده روزی که در دفتر خود مینشیند، باید در دفتر خود تمرکز کند؛ از کیفیت کالا و بستهبندی گرفته تا انتقال مالی و ارتباطگیری با مشتری. اما بخشنامهها و نگاهی که ۳، ۴ سال گذشته روی مسایل ارزی و مشابه آن حاکم شده، باعث شده که تمرکز صادرکنندگان برهم خورد و با یک گاردی در بازار فعالیت کنند. اصلا خیلی از صادرکنندگان از بازار بیرون رفتند.
* اتفاقا اخیرا رییس اتاق بازرگانی تهران نیز عنوان کرده که صادرکنندگان واقعی در حال خارج شدن از این چرخه است. آماری در این حوزه از تعداد صادرکنندگانی که از بازار خارج شدهاند، وجود دارد؟
درصد مشخصی من ندارم، اما آنچه که مشاهده میکنم، این است که خیلیها ترجیح میدهند کرکره کاسبی خود را پایین بکشند و کار نکنند. مثالی میزنم. اخیرا بخشنامهای را مربوط به محدودیتهای ارزی میخواندم. بر اساس دستورالعمل اجرایی مربوط به تعیین میزان ارز قابل حمل، نگهداری و مبادله در داخل کشور، حمل و نگهداری ارز (اسکناس) توسط اشخاص حداکثر تا سقف مبلغ ۱۰ هزار یورو یا معادل آن به سایر ارزها بلامانع بوده و حمل و نگهداری ارز (اسکناس) برای مبالغ بیشتر از ۱۰ هزار یورو یا معادل آن به سایر ارزها توسط اشخاص، صرفا در صورت داشتن یکی از مدارک شامل سند موسسه اعتباری، رسید سنا و اظهارنامه گمرکی مجاز خواهد بود.
مسالهای که وجود دارد، این است که خیلی از صادرکنندگان ما در اصل از نظر قانون صادرکننده نیستند، مثل صادرکنندگان سیمان. اظهار سیمان به اسم کارخانه سیمان است، اما تاجر آن، فرد دیگری است. مساله اینجاست که تاجر باید به یک نحوی قانون را دور بزند و حالا فیزیکی دلار حمل کند. بماند که با اینگونه بخشنامهها قاچاقچی هم معرفی میشود. تاجر میگوید من صادرکننده سیمان هستم و تا این موضوع را ثابت بخواهند کند، زمان میبرد.
اینگونه مسایل باعث شده که صادرکنندگان وارد یک گاردی شدند و باید قبول کنیم خیلی از صادرکنندگان از بازار خارج شدهاند. من میبینم که دیگر بسیاری از صادرکنندگان در صحنه و در کشورهای هدف فعالیت نیستند، زیرا فشارها روی صادرکنندگان زیاد بوده است.
زمانی که مسوولیت کمیسیون صادرات با من بود، خیلی سعی کردم این موضوع را به گوش مسوولان برسانم که ما کاری نکنیم که صادرکنندگان از صحنه خارج شوند. کل داستان پیمانسپاری ارزی اشتباه است. هر کسی پیمانسپاری ارزی را به راه انداخته، صادرکننده را در کوچه پس کوچههای تو در تو انداخته است. البته من در اینجا بیشتر صحبتم مربوط به صادرکنندگان کوچک و متوسط است.
* چه تعداد صادرکننده کوچک و متوسط در کشور وجود دارد؟
ببینید، ما آمار دقیق نمیتوانیم بگوییم، ولی تعداد آنها کم نیست. با این وجود، به طور معمول اعضای عادی اتاق بازرگانی جزو این گروه هستند. شرکتهای بزرگ خیلی کم عضو اتاق هستند. پیمانسپاری ارزی حوزه صادرات را وارد یک داستانی کرده که صادرکننده باید در کوچه پس کوچههایی حرکت کند که در نهایت مشکل هم حل نمیشود. درست است که بانک مرکزی و مسوولان نیت مثبتی دارند، اما این طرح اشتباه بود؛ به خصوص برای صادرکنندگان کوچک و متوسط.
تحریم به چه معناست؟ تحریم مربوط به حوزه تجارت است و اینکه خطوطی دور تجارت کشور و به خصوص صادرات بکشند که صادرکنندگان محدودتر شوند. ما وقتی صادرکنندگان را میبینیم دچار محدودیت شدهاند، سوال ما این است که ما در داخل کشور باید آنها را آزاد بگذاریم که از مهارتهایشان استفاده کنند و یا اینکه باید محدودشان کنیم؟ متاسفانه نادانسته ما صادرکنندگان را محدود کردهایم و دست و پای آنها را بیشتر بستهایم. به همین دلیل شما در بسیاری از محصولات کشاورزی شاهد هستید که در یک فصل حتی پیاز را حاضر هستند مجانی عرضه کنند.
ما استراتژی خاصی نداریم. بستهبندی که یکی از سهلترین آیتمهای استاندارد دنیا است، اما در این حوزه هنوز مشکل داریم. ما ۴۰ سال پیش درباره بستهبندی صحبت میکردیم، ۲۰ سال پیش و ۵ سال پیش هم درباره بستهبندی صحبت میکردیم، بعدها هم ظاهرا قرار است درباره بستهبندی صحبت کنیم. محصول ایرانی در رابطه با بستهبندی ویژگی خاصی ندارد.
من اعتقاد دارم ابتکار و طرح و برنامه و انگیزه برای این کار وجود دارد، اما فعلا یکسری حواسپرتیهایی وجود دارد که صادرکنندگان و تولیدکنندگان ترجیح میدهند تمرکز روی مسایل دیگر داشته باشند. این واقعیت تلخی است که اگر هم میبینید خیلی از کالاهای ما کماکان صادر میشوند، واقعا به دلیل نیاز شدید آن کشورها به کالای ما است. ما بهتر بود یک مقدار دقیقتر در بحثهای ارزی با صادرکنندگان وارد میشدیم که این اتفاق نیفتاد.
* در حوزه تعهد ارزی و بازگشت ارز صادراتی چالشهای زیادی به وجود آمده است. به نظر شما چرا ارز صادراتی به کشور برنمیگردد؟
من با قاطعیت به شما میگویم که صددرصد ارز صادراتی برمیگردد؛ منتها نه با مکانیزمهای رسمی که بانک مرکزی تعریف کرده است. مثالی میزنم. اگر قرار است یک صادرکننده کوچک ۵۰ هزار دلار صادر کند، خب بقیه صادرکنندگان چه میکنند؟ پول حواله میزنند تا به حسابشان بیاید. خب این امکانات برای این گروه وجود ندارد؛ وگرنه به شکلهای مختلف این پول تاب میخورد و در قالب ریال ایرانی وارد کشور میشود. هر صادرکننده کوچک و متوسطی را که دیدید صادراتش تکرار شده، بدانید که ارز خود را برمیگرداند. صادرکننده که قدرت مالی زیادی ندارد. بالاخره باید پول را برگرداند تا بتواند دوباره خرید کند. به خاطر همین میبینید که در مرزها و به خصوص در مرزها جنوبی قبل از داستان ارزی، اشتغالزایی تقریبا خوبی اتفاق افتاده بود.
نکتهای که وجود دارد، این است که در ایام تحریم ما نام صادرکننده را سرباز اقتصادی گذاشتهایم. سرباز اقتصادی باید در دید باشد؟ تحریمها هوشمند است و مسیرها را به راحتی میبندند. من اعتقاد دارم که ارز ۹۵ درصد صادرکنندگان کوچک و متوسط ایران به شکلهای مختلف به اقتصاد کشور برمیگردد.
* به نظر میرسید اگر سهم نفت از بودجه کم شود، صادرات تقویت شود، اما این اتفاق نیفتاد.
اگر نفت از بودجه کنار رود، توجه به صادرات بیشتر میشود؛ نه اینکه صادرات تقویت شود. اینجاست که باید قوانین را اصلاح کرد و دست و پای صادرکنندگان را باز گذاشت.
* به نظر شما پاندمی کرونا ویروس با ورودش به کشور، با اقتصاد و صادرات در این چند ماهه اخیر چه کرد؟
کرونا، مرزها را بست. به نظر من در حال حاضر اقتصاد کرونا، مهمتر از مسایل بهداشتی کرونا شده است. همه ما میدانیم که باید در قرنطینه و در خانهها نشسته باشیم، ولی به دلیل معیشت، همه مشغول فعالیت هستند. دولتها به خاطر مسایل بهداشتی، مرزها را بستند. نهتنها ایران، بلکه بقیه کشورها هم تحت فشار هستند.
قطر را مثال میزنم. قطر یا کویت در ابتدا مرزها را بستند، ولی تا چه زمانی میشود این اتفاق بیفتد!؟ کشورشان مواد غذایی و مواد ساختمانی میخواهد و باید ارتباطات اتفاق بیفتد. به همین دلیل، کشورها آرام آرام مرزها را باز کردند؛ به خصوص در رابطه با مواد غذایی و کشاورزی.
چند اتفاق در رابطه با کرونا در حوزه صادرات رخ داد. بیماری کووید ۱۹ یک شوک بزرگ به تجارت خارجی کشور در عرصه صادرات به دلیل بسته شدن برخی مرزهای تجاری، محدودیتهای شدید در برخی از مرزها و طولانی شدن فرایندهای تجاری در باقی گمرکات و مرزهای تجاری، وارد کرد و موجب شد تا تجارت خارجی روند کاهشی در پیش بگیرد.
علاوه بر بسته شدن یا کنترل شدید مرزها، عاملی دیگری که به تجارت کشور ضربه وارد کرد، این بود که شیوع کرونا در کشورهای همسایه سبب شد تا از سطح تقاضای بازار آنها هم کاسته شود. هرچند محدودیتهای مرزی تا حدی مرتفع شد، اما دیگر تقاضای سابق برای کالای ایرانی وجود نداشت. از سوی دیگر، یا شیوع کرونا، ایفای تعهدات مالی تا حدودی سخت شد.
* نزدیک شدن نرخ دلار به حدود ۱۹ هزار تومان، بخشیاش میتواند به دلیل کرونا باشد؟
بله، میتواند عامل افزایش نرخ دلار باشد. ببینید، صادرات خیلی برای کشور ما مهم است. مسوولان داستان را به درستی فهمیدهاند که صادرات خیلی مهم است و باید روی آن تمرکز کنند، اما نکته اینجاست که باید تمرکز مثبت باشد، یعنی تسهیلگر باشند. من وقتی به گذشته برمیگردم، میببینم حداقل در طول ۴، ۵ سال گذشته قانون یا مصوبه نداشتیم که به نفع صادرکننده باشد.
من زمانی که مسوولیت کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی را داشتم، این موضوع را ندیدم. حالا هم هیچ مصوبهای در راستای حمایت از صادرات نمیبینم. کدام مصوبه اجرا شده است؟ مشوقهای صادراتی یا جوایز صادراتی اجرا شده است؟ تسهیلات بانکی خوبی ارائه شده است؟ هیچکدام از اینها اجرا نشده است. من فکر میکنم از صادرکنندگان کوچک و متوسط باید حمایت ویژهای داشته باشیم.
* افزایش نرخ ارز همیشه گفته میشد به نفع صادرات تمام میشود. ولی الان چنین اتفاقی را شاهد نیستیم.
ببینید، هر چیزی، طبیعی آن خوب است. یک زمانی دلار ۱۰۰۰ تومان بود، شد ۱۰۵۰ تومان. با این افزایش نرخ دلار، قیمتهای داخلی هم تکان نمیخورد و ثابت میماند. بر این اساس بود که صادرکنندگان تمایل داشتند که یک مقدار دلار گران شود، اما الان تا نرخ دلار تکان میخورد، قیمتهای داخلی نیز بالا میکشد و عملا هیچ نفعی برای حوزه صادرات ندارد. ضمن اینکه از نظر شرایط ارزی، هیچ چیزی مثل ثبات به نفع صادرات وجود ندارد و اینکه نرخ ارز قابل پیشبینی باشد.
* نرخ ارزی که امروز در بازار دیده میشود، این عدد واقعی است؟
در چند ماه گذشته ما نرخ ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵ و حالا ۱۸ هزار تومان دلار را داشتیم. به من بگویید در این شرایط یک صادرکننده چطور میتواند یک قرارداد بلندمدت با طرف خارجی ببندد؟ فرض کنید یک صادرکننده براساس دلار ۱۷ هزار تومان قرارداد ببندد. اگر دلار ۱۶ هزار تومان شود، این باعث ضرر و زیان صادرکننده میشود. صادرکننده دنبال یک شرایطی است که بتواند قابل پیشبینی و ترجیحا ثبات بیشتری داشته باشد.
* فکر میکنید چرا از صادرکنندگان کوچک و متوسط حمایت نمیشوند؟
این سوال مهمی است، منتها شما که با یک مسوول درجه یک کشور صحبت کنید، خیلی به نفع صادرات صحبت خواهد کرد، اما در حوزه اجرا چنین چیزی اتفاق نمیافتد. هر چه هست، مربوط به حوزه اجرا میشود. در چند سال گذشته هم مسایل مختلفی به خصوص در حوزه تحریمها اتفاق افتاد که باعث شد اولویتها هم تغییر کند، یعنی اولویت صادراتی نداشته باشیم. از یک طرف بانک مرکزی تمایل دارد ارز صادراتی وارد کشور شود، از طرف دیگر، بازار داخلی را میخواهیم حمایت کنیم. همه اینها در تناقض است. ما باید اینها را مدیریت کنیم. نیاز داخلی درست است که واجب است، اما یکی از بزرگترین هزینهها در حوزه صادرات، حفظ بازار است. اگر شما کالایی را به یک کشور صادر کردید و این کشور به محصول شما مثل سیب عادت کرد، وقتی به یکباره صادرات آن ممنوع شود، میدانید چه اتفاقی میافتد؟ نباید انتظار داشته باشید که بعد از ۶ ماه مشتریها کماکان منتظر شما باشند تا کالا را به آنها بفروشید. به طور قطع در این فاصله کشورهای دیگر را جایگزین کردهاند.
* ما چند دوره تحریم را سپری کردهایم. به نظر شما صادرات در کدام دورهها سختتر بوده است؟
اعتراف میکنم که کار صادرات در گذشته آسانتر بود. ایامی که ما کار را شروع کردیم، سختی وجود داشت، اما کار را راحتتر انجام میدادیم. هماکنون سیستمهای حمایتی یک مقدار ضعیفتر فعالیت میکند و ورود اشخاص جدید به حوزه صادرات با سختی مواجه است.
به نظر من، نباید همه چیز را به تحریم ربط داد. تحریم در حوزه صادرات، مبانی فکری صادرات را برهم ریخت. در حال حاضر حوزه بانکی تعطیل است. ما باید بتوانیم با همه بازارها رقابت کنیم. در حال حاضر، درهای قطر به روی همه کشورها باز است. قطر، کشوری کوچک، ثروتمند، باکلاس، متقاضی کالاهای لاکچری و هوشمند است. تجارهای قطری هوشمند هستند؛ یعنی دنبال قیمت پایین و کیفیت بالا هستند. شما فکر میکنید در تجاری این کشور فقط به روی ایران باز است؟ خیر، چنین نیست. وقتی که عربستان و امارات، قطر را تحریم کرد، عکسالعمل بسیار قوی بود. از عربستان لبنیات به قطر میرفت، اما قطریها در طول ۳، ۴ ماه جایگزین کردند. قطر ایرویز که تقریبا یکی از قویترین شرکت هواپیمایی دنیا است، به همه جای دنیا رفت و لبنیات به کشور خود آورد. از سوی دیگر، در طول ۳، ۴ ماه خط تولید لبنیات به راه انداختند. در حال حاضر خط تولید لبنیات قطر از عربستان خیلی قویتر است و حتی در برخی از اقلام ظرفیت صادراتی دارند. قطریها همان زمان ۱۸۰ راس گاو هلندی را با هواپیما به کشور خود وارد کردند. عکسالعمل قطریها در مقابل تحریم عربستان و امارات بسیار قوی بود. این نکته را هم در نظر بگیریم که قطریها فقط توسط عربستان و امارات و مصر و بحرین تحریم شدند. با بقیه دنیا مشکلی نداشتند.
البته تحریم ما قابل مقایسه با تحریم قطر نبود. آمریکا همه دنیا را در رابطه با تحریم ایران تحت فشار قرار میداد، اما قطر یک کشوری است که به نظر من خیلی خوب عمل میکند. درست است که قطر یک کشور ثروتمندی است، اما اینطور نیست که نشسته باشند و پول برای آنها برود. مردم قطر از نظر تحصیلات آکادمی بسیار باسواد هستند و بلااستثنا همه قطریها میتوانند به زبان انگلیسی صحبت کنند. اینطور نیست که چون ثروتمند هستند، بتوانیم همه کالایی به آنها بفروشیم. همه دنیا وارد بازار قطر شدهاند و به همین دلیل است که میبینیم رقابت در بازار عراق با بازار قطر خیلی متفاوت است. به خاطر همین است که میگویند چرا صادرات به قطر کم است.
در زمانی که کشورهای عربی قطر را تحریم کردند، به نظر میرسید یک فرصت اقتصادی خوبی در اختیار ایران قرار گرفته است. اما همه این فرصتها را ایران از دست داد.
یک نکتهای را درباره روابط قطر با ایران بگویم. اگر به تاریخ نگاه کنیم، روابط ما با قطر همیشه خوب بوده است. حالا که روابط سیاسی به این خوبی است، ما میتوانیم خیلی بهتر از این عمل کنیم. ما درست است که با شرایط ایدهآل دور هستیم، اما اگر فکر کنیم همه فرصتها از دست رفته، اشتباه است. فرصت از دست رفته به چیزی میگویند که دیگر هیچ امیدی وجود نداشته باشد. اما من چنین اعتقادی ندارم. درست است که ما ضعیف عمل کردیم. ما در رابطه با همه دنیا اینگونه عمل کردیم. در بازار روسیه خیلی ضعیف عمل کردیم. در بازار عراق به دلیل این که خیلی با این کشور نزدیک هستیم و مرز مشترک داریم و کار تجارت بیشتر عشایری و سنتی است، موفق بودیم، اما با قطریها بهتر میشود عمل کرد؛ به خصوص در روابط سطح بالا. قطریها یک ویژگی خیلی خوبی در دنیا دارد و اینکه سرمایهگذار هستند. ما باید این ظرفیت سیاسی مثبتی را که وجود دارد، به کانال سرمایهگذاری مشترک ببریم. ما باید پروژههایی را در راستای منافع دو کشور تعریف کنیم.
* در شرایط تحریم، قطریها حاضر هستند در ایران سرمایهگذاری کنند؟
ببینید، آنچه که ما میبینیم، این است که دائما روسای دو کشور با یکدیگر در تماس هستند. سفرا، سفرای خوبی هستند. به نظر من، حلقه سرمایهگذاری مشترک باید هدف اول و آخر ما با قطریها باشد. درست است که ما باید صادرات به قطر داشته باشیم و محصولات کشاورزی را به این کشور بفرستیم، منتها باید دنبال سرمایهگذاری مشترک با قطریها باشیم و پروژههای بزرگ را تعریف کنیم.
* فکر میکنید مشکل فعلی، ضعف در دیپلماسی اقتصادی است.
دیپلماسی اقتصادی بههرحال یک ضعیفی است که ما در کشور داریم. این فقط به قطر مربوط نمیشود. ما در خیلی جاها اصلا اولویتهایمان اقتصادی نیستند و همیشه بهناچار درگیر یک مسایلی بودیم. این در حالی است که در مذاکرات باید روی مسایل اقتصادی تمرکز پیدا کنیم و اصلا معاملهگر باشیم. چه اشکالی دارد که به نفع کشور معامله کنیم؟
منبع: خبرآنلاین