به علم و دانشت مغرور نشو
پس از آنكه ما را هدايت كردى، دل هاى ما را به باطل مايل مگردان و از سوى خود، ما را رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشندهاى. (آل عمران ـ ۹) (راسخان علم در ادامه دعا گويند: ) پروردگارا! همانا تو مردم را براى روزى كه در آن شكى نيست گرد آورى. همانا خداوند وعده خود را تخلف نمىكند. در آيه قبل سخن از راسخان در علم بود و اين دو آيه دعاهاي آنها را در محضر پروردگار بررسي ميكند. با اينكه لفظ «راسخون در علم» در آيه ۷ آمده بود و مربوط به مقاله قبل بود ولي با توجه به مضامين اين آيات كه درخواست آنها از پروردگار است ترجيح داديم در اين مقاله به توضيح مختصري در اين مورد بپردازيم:
راسخون در علم چه كسانى هستند؟
در قرآن مجيد در دو مورد، اين تعبير به كار رفته است؛ يكى در آيه ۷ سوره آل عمران و ديگرى در سوره نساء آيه ۱۶۲ آنجا كه مىفرمايد: دانشمندان و راسخان در علم از اهل كتاب، به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل گرديده است ايمان مىآورند. همانطور كه از معنى لغوى اين كلمه استفاده مىشود منظور از آن، كسانى هستند كه در علم و دانش، ثابت قدم و صاحبنظرند. البته مفهوم اين كلمه يك مفهوم وسيع است كه همه دانشمندان و متفكران را در بر مىگيرد، ولى در ميان آنها افراد ممتازى هستند كه درخشندگى خاصى دارند و طبعا در درجه اول، در ميان مصاديق اين كلمه قرار گرفتهاند و هنگامى كه اين تعبير ذكر مىشود قبل از همه نظرها متوجه آنان مىشود و اگر مشاهده مىكنيم در روايات متعددى راسخون فى العلم به پيامبر گرامى اسلام صلي ا… عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده، روى همين نظر است، زيرا بارها گفتهايم كه آيات و كلمات قرآن مفاهيم وسيعى دارد كه در ميان مصاديق آن افراد نمونه و فوقالعادهاى ديده مىشود كه گاهى در تفسير آنها تنها از آنان نام مىبرند. روايات فراوانى در كتاب اصول كافى (اصول كافى، جلد ۱ صفحه ۲۱۳) و ساير كتب حديث در اين زمينه آمده است كه نويسندگان تفسير نور الثقلين و تفسير برهان در ذيل اين آيه آنها را جمع آورى نمودهاند و همانطور كه اشاره شد تفسير راسخون فى العلم به پيامبر (ص) و ائمه هدى عليهم السلام منافاتى با وسعت مفهوم اين تعبير ندارد، لذا از ابن عباس نقل شده كه مىگفت: من هم از راسخان در علم هستم، منتها هر كس به اندازه وسعت دانشش از اسرار و تاويل آيات قرآن، آگاه مىگردد و آنان كه علمشان از علم بى پايان پروردگار سرچشمه مىگيرد طبعا به همه اسرار و تاويل قرآن آشنا هستند در حالى كه ديگران تنها قسمتى از اين اسرار را مى دانند. بعد از توضيحات مختصري كه درباره راسخون در علم از آيه قبل باقي مانده بود و بهتر ديديم كه در ذيل اين آيات تقديم شما كنيم به تفسير دو آيه ۸ و ۹ ميپردازيم:
رهايى از لغزشها
راسخون در علم و انديشمندان با ايمان، علاوه بر به كار گرفتن سرمايههاى علمى خود در فهم معنى اين آيات به پروردگار خويش پناه مىبرند، و اين دو آيه كه از زبان راسخون در علم، مىباشد روشنگر اين حقيقت است. بسيارند دانشمندانى كه غرور علمى، آنان را از پاى در مىآورد يا وسوسههاى شياطين و هواى نفس آنها را به بيراههها مىكشاند، اينجاست كه بايد خود را به خدا سپرد و از او هدايت خواست. حتى در بعضى از روايات آمده است كه شخص پيامبر اسلام (ص) نيز خود را به خدا مىسپارد، و بسيار اين دعا را تكرار مىكرد: يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك: اى كسى كه دلها را مىگردانى قلب من را بر دين خودت ثابت بدار (تفسير مراغى، جلد ۳ صفحه ۱۰۲) و از آنجا كه عقيده به معاد و توجه به روز رستاخيز از هر چيز براى كنترل اميال و هوسها موثرتر است، راسخون در علم به ياد آن روز مىافتند و مىگويند: پروردگارا! تو مردم را در آن روزى كه ترديدى در آن نيست جمع خواهى كرد زيرا خداوند از وعده خود تخلف نمىكند و به اين ترتيب از هوى و هوسها و احساسات افراطى كه موجب لغزش مىگردد خود را بر كنار مىدارند. آرى اينگونه افراد هستند كه مىتوانند آيات خدا را آنچنان كه هست بفهمند و از انحراف در امان بمانند (در حقيقت آيه اول اشاره به ايمان كامل آنها به مبدا است، و آيه دوم اشاره به ايمان راسخ آنها به معاد).
پيامهاي آيه ۸
۱ـ به علم و دانش خود مغرور نشويم، از خداوند هدايت بخواهيم. «ربّنا لا تُزِغْ قُلُوبنا… »۲ـ نشانهى علم واقعى و رسوخ در علم، توجّه به خدا و استمداد از اوست. «إِلّا ا… و الرّاسِخُون فِي الْعِلْمِ»، «ربّنا لا تُزِغْ قُلُوبنا»۳ـ محور هدايت و گمراهى، قلب و افكار انسانى است: «لا تُزِغْ قُلُوبنا». ۴ـ از خط خارج نشدن بسيار اهميت دارد: «بعْد إِذْ هديتنا… »۵ـ هديه و هبه دائمى و بى منت، مخصوص اوست؛ «إِنّك انْت الْوهّابُ».
پيامهاي آيه ۹
۱ـ راسخان در علم، به آينده و قيامت چشم دوختهاند: «إِنّك جامِعُ النّاسِ لِيوْمٍ… »۲ـ توجه به حالات روحى در دنيا «لا تُزِغْ قُلُوبنا» و پاسخگويى به اعمال در آخرت، نشانه دانشمندان واقعى است. «لِيوْمٍ لا ريب فِيهِ»۳ـ روز قيامت، هم روز جمع است كه مردم يك جا براى حسابرسى جمع مىشوند «جامِعُ النّاسِ» و هم روز فصل است كه بعد از محاكمه، هريك جداگانه به جايگاه خود مىروند. «إِنّ يوْم الْفصْلِ كان مِيقاتا» (نبا، ۱۷) ۴ـ راسخان در علم به قيامت يقين دارند، «لا ريب فِيهِ» چون به وفاى خداوند يقين دارند؛ «لا يخْلِفُ الْمِيعاد».
179/