استفاده از پشمک حاج عبدالله در ولنتاین
آيدين سيارسريع
من الان چیزی نمیگویم، شما فعلا خبر را بخوانید:
جواد محمدی فشارکی افزود: در جریان این بازرسیها اقلام غیرمجازی از 52 واحد صنفی جمع آوری و گزارشهای آن به مراجع مربوطه اعلام شد. وی تصریح کرد: بازرسان این نهاد 385 عدد عروسک کوچک و بزرگ مبتذل و 2180 بسته انواع شکلاتهای بزرگ و کوچک که تصاویر مبتذل و نامتناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی بر روی آنان درج شده بود را از سطح بازار جمع آوری کردند.
آقای فشارکی تصریح کرد: این شکلاتها اغلب محرک بوده(!) و ضررهای جبران ناپذیری را به مصرف کنندگان وارد میکردند (!) وی 200 شاخه گل مخصوص ولنتاین، 250 جعبه سیگار برگ محرک و 400 قاشق ویژه ولنتاین که بر روی آنان تصاویر نابهنجار و مبتذلی طراحی شده بود را از دیگر کالاهای جمع آوری شده از سطح بازار برشمرد.
آفرین به مسئولان! آفرین بر فشارکی و فشارکیها که نمیگذارند ولنتاین این ملت را از پا در بیاورد. البته من همیشه با ولنتاین مخالف بودم ولی دیگر از این فجایعی که آقای فشارکی گفت خبر نداشتم. عروسکهای کوچک و بزرگ مبتذل فروخته میشده. وا اخلاقا! من تا امروز فکر میکردم فقط عروسکهای کوچک مبتذل فروخته میشده. نگو بزرگش را هم آوردهاند نامردها. در کنار اینها شکلاتهایی بوده که تصاویر مبتذل روی اینها نقش بسته بود. بنده خودم به عنوان یک آیدین نمیتوانم بپذیرم که یک شکلات که نیتش پاک است روی خودش تصاویر مبتذل مثل قلب و آئورت و این موارد داشته باشد. شکلات و شیرینی جاتی که در اختیار یک ایرانی قرار میگیرد باید متناسب با فرهنگ ایرانی باشد. من یادم میآید قدیمها سوهان و گز و شکلات را یک جوری بستهبندی میکردند که آدم نگاه میکرد حساب کار دستش میآمد. عکس پیرمرد داشتند. مثل الان نبود که در رنگ بندیهای قرمز و صورتی و گلبهی بزنند. اسمشان هم باشد پارمیدا و ملیکا و باراکا. پیرمرد بود، میفهمید؟ پیرمرد! شوخی نداشتند. سوهان داشتیم برادران قربانعلی! بعد عکس پدر مرحومشان را روی در سوهان زده بودند. مرحوم ابوی یک جوری از روی در سوهان به آدم نگاه میکرد که هر لحظه امکان داشت بیاید بیرون و سوهان را بکند توی نای و حلق و مری ما. همین الان پشمک حاج عبدا… داریم که کسی نمیتواند چپ بهش نگاه کند. اصلا اسمش جوری است که آدم وقتی بسته را باز میکند فکر میکند به حریم شخصی حاج عبدا… وارد شده. حالا آقای فشارکی میگوید شکلاتهای محرک غربی را که ضررهای جبران ناپذیری را به مصرف کنندگان وارد میکرده از سطح بازار جمع کردهاند. ای غرب تو چرا اینقدر جبران ناپذیری؟ ما قدیم این پدران گرامی را روی بسته بندی میدیدیم به طور کلی میلمان به همه چیز از بین میرفت. كلا نمیتوانستیم تحرک کنیم! این عزیزان مندرج روی بسته بندی خودشان آنقدر جبران ناپذیر بودند که همین باعث میشد هیچ گونه ضرر جبران ناپذیری ما را تهدید نکند. یادش به خیر! یک زمانی ولنتاین که میشد این اقلام را به هم هدیه میدادیم که همیشه به یاد بزرگترهایمان باشیم، الان چی؟ قاشقهای نابهنجار هدیه میدهیم که معلوم نیست رویش عکس چی کار شده.آدم اصلا مسیر زندگیاش عوض میشود.تا کی میخواهیم به جای حفظ سنت ها و بسته بندیهای پیرمرد گون خودمان به قاشقهای غرب روي بیاوریم؟
179/