خشونت سفید علیه زنان
نرگس صابری: این مسئله فقط گاهی در صفحات مجازی یا روزنامه ها برجسته می شود، اما در عمل حساسیت ها به این نوع جدید از خشونت که می توان آن را خشونت سفید نامید، زیاد نیست.
در اواخر سده بیستم، جهان شاهد ظهور پدیده ای جدید در عصر پیشرفت های علمی بود. این پدیده دنیای اقتصاد، سیاست و فرهنگ و… را مجذوب خود کرد و انسان ها بسیاری از روابط خود را به این فضا منتقل کردند. فضای جدید، فضای سایبری نام گرفت؛ فضای گسترده ای که در اختیار مردم قرار گرفته است و به همان میزان که امکانات فراوانی در اختیار استفاده کنندگانش قرار می دهد. آنها را در معرض خطر قرار می دهد. معمولا هر اکتشاف، اختراع و ابداع جدید، انبوهی از سود و زیان ها را با خود به همراه می آورد؛ اینترنت هم از این قاعده مستثنا نیست.
انواع خشونت های اینترنتی، دستاورد این دهکده جهانی است که مردم را از هر گوشه دنیا به هم نزدیک کرده، ولی توانایی پنهان کردن هویت ها را هم دارد. معمولا خشونت اینترنتی جدی گرفته نمی شود؛ مردم به رفع این گونه مشکلات اهمیتی نمی دهند و حتی آن را به عنوان خشونت قبول ندارند؛ در حالی که آسیب های این نوع خشونت، کمتر از دیگر انواع آن نیست و حالا که تعداد کاربران اینترنت روز به روز افزایش پیدا می کند.
لازم است توجه بیشتری به این مسئله شود.کاربران اینترنت گاهی چنان همدیگر را آزار می دهند که در جهان واقعی نمی توانند چنین رعب و وحشتی ایجاد کنند. کاربران در فضای مجازی گاهی به مرگ، بی آبرویی، تمسخر و پخش شدن اطلاعات شخصی تهدید می شوند و به نظر می رسد تاسیس پلیس اینترنتی که با عنوان «فتا» شناخته می شود نیز اقدامی کافی، برای حل این مشکل نبوده است.
تجربه خشونت
«عادی شده بود که افرادی زیر عکس هایم تعریف و تمجید می کردند، حتی نگاه خیلی از آنها و تعریف و تمجیدهایشان جنسی بود. ماجرای آن مزاحم هم از همین تعریف و تمجیدها شروع شد. زیر هر عکسم کامنت می گذاشت و از قیافه و ژست هایم تعریف می کرد. بعد از آن چند پیام به صورت خصوصی برایم فرستاد، ولی اهمیتی ندادم؛ عادت نداشتم جواب کسانی را که نمی شناختم بدهم. وقتی پاسخی از طرف من دریافت نکرد، تهدیدها و فحاشی هایش شروع شد.
تهدید می کرد به راحتی شماره تلفنم را پیدا می کند. می ترسیدم مزاحمت هایش بیشتر شود. ترس از مراحم، همیشه در من وجود دارد؛ چون می دانم اگر مشکلی پیش بیاید، احتمال اینکه من مقصر شناخته شوم، خیلی بیشتر است. بعد از آن تمام کسانی را که در دنیای واقعی نمی شناختم از فهرست دوستانم حذف کردم تا این مزاحمت ها کمتر شود.»
این روایت دختری است که در چند شبکه اجتماعی صفحات شخصی دارد. تاکنون مزاحمت های مجازی برای این دختر به اقدامی عملی منجر نشده، اما متلک گویی، اصرار بر برقراری رابطه دوستی، تهدید و… از جمله خشونت های روانی است که نمی توان بی تفاوت از کنار آن رد شد و به گفتن این جمله بسنده کرد که «اتفاق خاصی نیفتاده است». شاید یکی از دلایلی که خشونت های سفید در فضای مجازی شیوع پیدا کرده، این است که تا فرد با آزار جسمی، جنسی، بی آبرویی، کلاهبرداری و… مواجه نشده باشد، چندان به موضوع اهمیت نمی دهد.
گذشته از این، بسیاری از فضاهای مجازی برای ایرانیان، به دلیل اعمال فیلترینگ، غیرمجاز و غیررسمی قلمداد می شود. این مسئله باعث می شود کاربران در برابر خشونت هایی که به منصه ظهور نرسیده اند، چندان حساس نباشند. شاعری که شعرهای خود را بر صفحه فیس بوکش منتشر می کند درباره مزاحمت های مجازی می گوید: «فکر می کردم وقتی در صفحه شخصی ام با آزار و اذیت مواجه شوم، اگر صفحه مزاحمت را ریپورت کنم، به این مسئله رسیدگی می شود، اما این گونه نبود. هر روز افراد زیادی هستند که به خودشان اجازه می دهند در صفحه شخصی ام به من توهین کنند و درباره من، عکس ها، نوشته ها و شعرهایم اظهارنظر بیجا کنند.
تعدادی از آنها به من پیشنهاد دوستی می دهند. حتی یک بار فردی با افتخار از اینکه می تواند عکس هایم را با فتوشاپ هر جور بخواهد، تغییر دهد، حرف می زد. حالا بعد از چند سال فعالیت و نوشتن در اینترنت، فهمیده ام بی توجهی به مزاحمان اینترنتی بهترین راه از سر باز کردنشان است».
آخرین آمارها حاکی از آن است که ضریب نفوذ اینترنت در ایران 74.94 است. این نفوذ در سال های اخیر و به دلیل فراگیر شدن گوشی های هوشمند افزایش پیدا کرده است. تعداد درخور توجهی از کاربران اینترنت در ایران فقط عضو شبکه های اجتماعی موبایلی هستند؛ به گونه ای که ایران در این زمینه رکورددار محسوب می شود. برخی آمارها حاکی از آن است که حداقل چهار میلیون ایرانی عضو اینستاگرام هستند. در مقابل، ایرانیان توییتری، کمتر از یک میلیون و تلگرامی ها چیزی حدود یک میلیون و 500 هزار نفر هستند. فیس بوک چیزی حدود 10 میلیون ایرانی را به خود جذب کرده و دیگر شبکه های مجازی نیز شاهد فعالیت گسترده ایرانیان است.
به این آمار واقعیت دیگری را نیز باید اضافه کرد؛ ایرانی ها چند وقت پیش ساخت استیکر غیراخلاقی در تلگرام را آغاز کردند. چنین واقعیت تلخی، نشان دهنده این است که فضای مجازی در ایران حداقل در بسیاری از موارد، به ویژه برای زنان فضایی خشن است؛ این خشونت- که مقامات پلیس هر از چندگاهی اخباری مبنی بر سوءاستفاده، بی آبرویی، کلاهبرداری و… درباره آن منتشر می کند- لزوما مجازی باقی نمی ماند.
ثریا عزیزپناه، فعال حوزه زنان، درباره فرهنگ استفاده از فضای مجازی در ایرانمی گوید: «در کشورهایی که فضای مجازی بدون فرهنگ سازی و قوانینی با ضمانت اجرائی در اختیار همگان قرار گرفته است، فضا برای شهروندان، به ویژه زنان و کودکان آسیب زاتر می شود. تهدید به بی آبروئی، پخش شدن و دست کاری عکس ها و اطلاعات شخصی، تهدید به ادامه مزاحمت، باج خواهی و حق سکوت و حتی در مواردی تهدید به مرگ، از جمله مسائلی است که به ویژه در کشورهایی نظیر ایران که فرهنگی سنتی در آن غالب است، زنان را بیشتر از مردان نگران می کند».
از دیگر تهدیدهای درخور توجه در اینترنت، انتشار فزاینده و کنترل نشدنی فیلم ها و عکس هایی است که خشونت را منعکس می کنند. از آنجا که رسانه عامل مهمی در یادگیری است، انتشار این گونه عکس ها و فیلم ها خشونت را به کاربران اینترنت می آموزد. یادگیری اگر با اجبار و تنبیه نباشد، اثر بهتری روی کودکان می گذارد. کودکان ما از آنچه می بینند بیشتر یاد می گیرند تا آنچه می خوانند و می شنوند؛ پس بیراه نیست اگر بگوییم، امروزه رسانه ها به معلمی قدرتمند برای فرزندان ما تبدیل شده اند که اگر دقت نکنیم، شاید خطری جدی هم برای آنها محسوب شوند. کودکانی که امروز بی ملاحظه در فضای مجازی رهایشان کرده ایم، شاید فردا در فضای واقعی قربانی یا قربانی کننده باشند.
عزیزپناه، با اشاره به اینکه کودکان فقط از راه خانواده و مدرسه یاد نمی گیرند، می گوید: «عوامل زیادی وجود دارد که در یادگیری کودکان موثر است. این تفکر اشتباه است که والدین فکر می کنند فرزندانشان چیزی از جنسیت و روابط جنسی نمی دانند. معمولا آنچه آنها از خشونت، تجاوز و… می دانند از ویدئوها و عکس هایی است که در اینترنت منتشر می شود و گویا پلیس جرایم سایبری هم قانونی با ضمانت اجرائی قوی برای جلوگیری از پخش این گونه فیلم ها و عکس ها ندارد.»
آنچه از خشونت آنلاین بر می آید، فقط بدآموزی نیست، بلکه این خشونت جنبه های گسترده تری دارد. زنان براساس موقعیت و جایگاه آسیب پذیرشان در جامعه، بیشتر در معرض آسیب های اینترنتی هستند. استفاده کنندگان از اینترنت، از راه های مختلف به زنان حمله می کنند. اعلامیه ای که در سال 1993در کمیته زنان، زیر نظر کمیته حقوق بشر منتشر شد، خشونت علیه زنان را این گونه تعریف می کند: «هرگونه عمل خشونت آمیز، مبنی بر خشونت علیه زنان به واسطه جنسیت که باعث بروز صدمات و آسیب های جسمی، جنسی و روانی و آزار و تهدید علیه آنها و منجر به محرومیت زنان در اجتماع شود، خشونت تلقی می شود».
امروز خشونت اینترنتی علیه زنان، به امری رایج تبدیل شده است. براساس تحقیقات دانشگاه جورجیا درباره «خشونت اینترنتی علیه زنان»، بسیاری از مردان اینترنت را قلمرو خود می دانند و میل به سرکوب زنانی دارند که وارد قلمرو آنها می شوند. این میل در محیط های واقعی هم در مردان دیده می شود، اما در دنیای واقعی بسیاری از مناسبات به مردان اجازه سرکوبگری نمی دهد؛ در حالی که ناشناس بودن در دنیای مجازی، راه را برای آزار و اذیت پشت هویت های مجازی باز می گذارد.
عزیزپناه، درباره تجربه های خود از مزاحمت های اینترنتی می گوید: «وبلاگی دارم که همیشه نوشته هایم را آنجا منتشر می کنم. نوشته های من معمولا در دفاع از حقوق زنان است. همیشه مواردی پیش می آید که کامنت ها یا پایم های بی ربط از سوی برخی خوانندگان دریافت می کنم؛ کسانی که با تهدید یا فحاشی یا حتی با نظر دادن و دخالت در خصوصی ترین امور زندگی ام، می خواهند مخالفتشان را با نوشته هایم اعلام کنند. ما در ایران راه درست انتقاد کردن را نیاموخته ایم».
او درباره آنچه خشونت اینترنتی بر سر زنان می آورد، می گوید: «از آنجا که افراد می توانند در فضاهای مجازی هویتشان را پنهان کنند، راحت تر مزاحمت ایجاد می کنند. آنها معمولا سعی می کنند کاربران دیگر را مجبور به برقراری ارتباطی کنند که مایل به آن نیستند و پس از مدتی کاربران را تهدید به پخش اطلاعاتی می کنند که از ارتباط با آنها یا به طرق غیرقانونی مثل هک کردن به دست آورده اند و از این راه باج خواهی می کنند؛ یعنی درخواست پول می کنند یا خواستار برقراری ارتباط جنسی می شوند.»
نیمه پنهان خشونت
اثرات روانی خشونت های مجازی در درازمدت نمود پیدا می کند. حتی شاید به دلیل برداشت های غلط در جامعه و تصور نادرستی که از بیماری روانی با ترس از «آبروریزی» در میان مردم وجود دارد، افراد هیچ گاه از رنجی که روح و روانشان متحمل می شود، سخنی به میان نیاورند. بنابراین اثرات روانی خشونت اینترنتی باری است که معمولا قربانیان، به تنهایی به دوش می کشند. در شرایط کنونی، زنان دسترسی به اینترنت دارند، اما از آنجا که بزرگ ترین گروه هدف برای خشونت های اینترنتی محسوب می شوند، از حضور موثر در فضای مجازی باز می مانند. شمار زیادی از آنها هم از خشونت های اینترنتی غافل اند و ناتوان از ایجاد فضایی امن، با تاسف و درماندگی با این پدیده برخورد می کنند و به دلیل فقدان مقررات حمایتی مجبور به سکوت می شوند.
عزیزپناه، درباره اثرات روانی خشونت آنلاین می گوید: «معمولا اثراتی که هر نوع خشونت بر روان انسان ها می گذارد، بیشتر از دیگر اثرات سوء آن است؛ چرا که، فرد وقتی به آن تهدید فکر می کند، فشار بیشتری به او وارد می شود تا وقتی که با آن تهدید رو به رو می شود. خشونت معمولا اثرات زیادی بر روان قربانی اش می گذارد تا جیی که ممکن است فرد تا سال ها درگیر آن باشد. خشونت مجازی هم که به تازگی به فهرست خشونت علیه زنان و کودکان اضافه شده، چیزی کم از انواع دیگر آن ندارد و حتی می توان گفت اثرات سوء زیادتری نسبت به انواع دیگر خشونت بر روان انسان ها می گذارد ؛ چرا که، فرد زمان بیشتری با آن درگیر است؛ یعنی فاصله تهدید تا رویارویی با آن بیشتر است؛ بنابراین فشار روانی ای که بر قربانی اش وارد می شود هم بیشتر خواهد بود.
• ماده 16 قانون جرائم رایانه ای می گوید: «هر کس به وسیله سامانه های رایانه ای یا مخابراتی، فیلم یا صوت یا تصویر دیگری را تغییر دهد یا تحریف کند و آن را منتشر یا با علم به تغییر یا تحریف منتشر کند؛ به نحوی که عرفا موجب هتک حیثیت او شود، به پنج تا 40 میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
• پلیس فتای استان قم مردی را دستگیر کرده است که بعد از جدایی از همسرش، به قصد انتقام جویی، نام، مشخصات و شماره تلفن همراه همسرش را در سایت همسریابی منتشر کرد.
• پسری جوان که توسط پلیس فتای استان سیستان و بلوچستان دستگیر شده، اعتراف کرده است بعد از شنیدن جواب رد از دختری که به وی علاقه داشته، با ایجاد یک وبلاگ موجب هتک حرمت او شد.
179/