به جاي مداحان، منبرها سياسي شوند

داوود حشمتي
همين مداح احيانا در ادامه به ممنوع ‌التصويري‌ها اعتراض مي‌كندو از فسادهايي مي‌گويدكه بانيان آن رئيس پليس كشور را هم تهديد مي‌كنند كه؛«تو راهم با خودمان به زير مي‌كشيم».تجسم كنيد مداحي كه از تيم مذاكره كننده هسته‌اي دفاع مي‌كندو ظريف را انسان لايقي مي‌دانددر مقابل به تيم مذاكره كننده قبلي انتقادمي‌كند كه چرا مذاكره را با«كلاس فلسفه»اشتباه گرفته بود.مداح ما درادامه سوال مي‌كند؛سرانجام پرونده فساددربنياد شهيد به كجا كشيد و چرا گزارش تحقيق و تفحص آن از مجلس قرائت نشد تا بار ديگر سوداي ورود به عالم سياست به سر مبارك برخي‌ها نزد. آيا از چنين مجلسي لذت خواهيد برد؟ اين همان مجلسي است كه ممكن است برخي طالب آن باشند.

اما دقيقا روي ديگر سكه‌اي است كه حاج سعيد حداديان،آن را چند شب پيش،به مردم عرضه كرد. بعد ازاظهارات سعيد حداديان درشب دوم ماه مبارك رمضان،بارديگر اين سوال برسر زبان‌ها افتاد: آيا ورود مداحان به عالم سياست كار درستي است يا نه؟اين دومين رمضان و دومين بار است كه سعيد حداديان دچار«سياست‌زدگي»مي‌شود،تا آنجا كه سايت غلامحسين الهام نسبت بسيار مهمي به او مي‌دهد. آنها به يكباره به خاطرشان خطور مي‌كند كه؛ افرادي چون سعيد حداديان كساني هستند كه «کسوت مقدس مداحی را مستمسکی برای فعالیت‌های حزبی شان کردند».  زماني كه احمدي‌نژاد به شهرداري تهران رسيد، چند هيات در تهران رشد زيادي كردند و اين روند در دولت اول او هم ادامه داشت. از آن جمله مي‌توان به هيات رزمندگان غرب تهران اشاره كرد. احمدي‌نژاد در اولين فرصت به چهار هيات بزرگ تهران كه مداحانش حاج منصور ارضي، سعيد حداديان، محمود كريمي و رضا هلالي بودند سر زد.

اين اتفاق اما بعد از قهر 11 روزه احمدي‌نژاد رنگ ديگري به خود گرفت، همان‌ها شدند صف مقدم مقابله با كسي كه تا ديروز «ولايتمدار اصيل» خوانده مي شد. در اين جمع دو تن از بقيه شهامت‌شان بيشتر بود. حاج منصور ارضي و سعيد حداديان كه از سوي احمدي‌نژاد و مشايي با شكايت روبه رو، و در نهايت محكوم به پرداخت جريمه شدند.‌ اما حداديان تنها «محكوم» نشد. او علاوه بر «محكوميت» يك «محروميت» را چند سالي تحمل كند. درست از همان تاريخ به بعد سعيد حداديان ديگر به مراسم مداحي بيت رهبري دعوت نشد و خودش هم حرف سياسي نزد تا همين امسال.
اين سابقه حضور مداحان در سياست يا به تعبير نزديكان احمدي‌نژاد؛ «كسوت مقدس مداحي» را «مستمسك» قراردادن براي فعاليت‌هاي «حزبي»، يك پيشينه روشن براي اين است كه بگوييم؛ «سياست‌زدگي شايسته كسوت مداحي نيست». حقير برخلاف آنها كه مي‌پسندند در مراسم دعا و نيايش از فسادهاي دولت احمدي‌نژاد سخن به ميان آيد، مخالفم. به اعتقاد من اين «منبرها» هستند كه بايد «سياسي» باشند. اما چيزي كه در عمل اتفاق افتاده اين است كه اين «مداح‌ها هستند» كه «سياست‌زده» شده‌اند.  براي روشن‌تر‌شدن موضوع كافي است به بيانات رهبري در مورد دانشگاه سياسي و دانشگاه سياست‌زده توجه كنيد. ايشان در ديدار با دانشگاهيان مي‌گويند: «دانشگاه باید مرکز سیاست باشد. من با این مطلب موافقم؛ یعنی دانشجو مسائل سیاسی کشور را بفهمد، درباره آنها فکر کند و به یک نظر برسد.» و در ادامه «سياست‌زدگي» را با اين هشدار تعريف مي‌كنند: «اما به این بازی های سیاسی که در خارج از دانشگاه هست مطلقا وارد نشوید.» (مجموعه بيانات رهبري، دیدار دانشگاهیان ۱۴/۵/۶۴)
يا درجاي ديگري تعريف روشني از سياسي‌كاري ارائه مي‌كنند:  «سیاسی کاری معنایش این است که انسان از سیاست حربه‌ای برای بازی های اجتماعی، برای فریب ها، برای رسیدن به هدف های شخصی و خود‌خواهی ها استفاده کند. این، چیز بد و خطرناکی است. به همین خاطر است که در همه جای دنیا، میدان سیاست، با سیاسی بازی‌ها و سیاسی کار‌ها همراه است. (سخنرانی در اردوی عقیدتی، فرهنگی شهدای ۷۲ تن ۲۵/۴/۶۶)
يا همين اواخر كه بار ديگر تاكيد كردند دانشگاه سياسي باشد اما جولانگاه جريان‌هاي سياسي نشود:‌«همچون گذشته اعتقاد داریم جوان به ویژه جوان دانشجو موتور محرک تحولات سیاسی اجتماعی است اما این مسئله با تبدیل دانشگاه به محل جولان جریان‌های سیاسی کاملاً متفاوت است.» (19 آذر 93 ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي)
با اين تفاسير مي‌توان گفت اولا: اگر سياست‌زدگي براي دانشگاه و دانشجويان امر بدي است، بالطبع اين قاعده مجالسي كه هدفشان ارتقاي سطح معنوي مردم است، را هم شامل مي شود.
دوم: اين منبرهاي ما هستند كه بايد سياسي باشند. منبر‌ي‌ها به اين معنا كه لباس روحانيت به تن دارند و حداقل‌ سال‌هاي زيادي را به تهذيب نفس و دريافت علوم همت گمارده‌اند. يادآور اين نكته ضروري است كه يكي از مهم‌ترين مراكز انقلاب اسلامي همين منبرها بودند. منبرهايي كه بربالاي آن روحانيت ما مردم را عليه ظلم آگاه مي‌كرد. اما اين وظيفه روحانيت بود، نه وظيفه مداحان. يكي از اساسي‌ترين مشكلات از همين جا آغاز شد كه روحانيت ما به سمت محافظه‌كاري پيش رفت و پاي‌منبرها خلوت شد. از همين‌جا بود كه روز به روز بر خيل هواداران مداحان افزوده شد.
سوم: حتي مي‌توان سياسي‌بودن مداحان را پذيرفت.

اما «سياست‌زدگي» را نه. سياست‌زدگي به اين معنا كه وارد جزئيات اختلافات سياسي و دسته‌هايي مرسوم و معلوم عالم سياست شويم. چه مداحان و چه روحانيت ما وظيفه سنگين‌تري از ورود به نزاع‌هاي سياسي برعهده دارند. حاج‌سعيد حداديان يا هر مداح ديگري مي‌تواند اگر سوداي ورود به عالم سياست و سياست‌بازي دارد، از آن جايگاه فرود آمده و وارد عالم سياست شوند. چراكه طرف مقابل نمي‌داند آيا مي‌تواند حرف‌هاي سياسي يك مداح را نقد كند؟  آيا چنين مصونيتي وجود دارد؟ فردا از سوي رسانه‌هاي سازمان يافته و همسو متهم به توهين به مداحان نمي‌شود؟
موضوع ديگر اين است كه آيا اين مداحان عزيز  باورندارند كه از هر طيف و سليقه‌اي مردم در مجلس آنها حضور دارند؟ تكليف آنها كه با نظر ايشان مخالفند اما در آن جلسه حضور دارند چيست؟ شايد هم حق حضور را تنها براي همفكران محترم مي‌شمارند. درحالي كه بنابر مشاهده حقير، حداقل درباره مجالس شب‌هاي ماه رمضان هيات رزمندگان اسلام(حاج سعيد حداديان) مي‌دهد كه مردم از هر طيفي در اين جلسه حضور پيدا مي‌كنند.
حرف و كلام آخر اين است كه؛ به تعبير رهبري «سياسي بودن» آري، «سياست‌زدگي» خير. آن‌هم توسط «روحانيت» نه «مداحاني» كه باز به تعبير دوستان سابق‌شان اين كسوت مقدس را مستمسك كارهاي حزبي مي‌‌كنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا